شهرت در لغت به معنی وضوح و معروفشدن است. حب شهرت و شهرت طلبی، در حقیقت به حب ذات و به مطرح کردن خود برمیگردد. یکی از اصلیترین انگیزههایی که امروزه مردم را به انجام کارهای بزرگ وامیدارد، قهرمان شدن و کسب شهرت است. انگیزهای که اگر از انسان ستانده شود، یکی از مهمترین محرکهای خود را برای انجام امور از دست میدهد. لذا شهرت در ذات خودش مذموم نیست بلکه پسندیده است. همانطور که خداوند خطاب به پیامبر میفرماید:"و یادمان تو را برایت بلند آوازه کردیم."(شرح،4). درواقع زمانی که فرد بواسطه تقرب به خداوند، خود را در خدمت حضرت حق ببیند، متقیتر و کریمتر رفتار میکند انسان کریم از توجه دیگران به خودش ارتزاق نمیکند. بلکه خودش را خرج دیگران میکند و در گمنامی خدمت خلق انجام میدهد. در حالی که در شهرتطلبی قضیه کاملا فرق میکند.
مشهور شدن اگر ناخواسته باشد، مذمتی در آن نیست، چرا که از اختیار وی بیرون بوده و ناخواسته برای او حاصل شدهاست. در موارد شهرت ناخواسته، وظیفه نسبت به آینده حساس است. اما آنچه که توسط دانشمندان اخلاق مورد مذمت قرار گرفته خود شهرت نیست بلکه شهرتخواهی و شهرتطلبی است. "شهرتطلبی" تلاش برای قدر و منزلت پیدا کردن است. مثلا اگر همین شهرت ناخواسته را به آن دل بندد و ادامه آن را به انگیزه برتریطلبی و خودبزرگبینی یا رسیدن به مطامع دنیوی بخواهد، مذموم است.
شاید اول لازم باشد ببینیم چرا این میل در بچه ها تشدید شدهاست؟ چرا که همه انسانها میل به دیدهشدن و مطرحشدن را دارند که اگر در بستر مناسبی قرارگیرد میتواند به رشد استعدادهای آنان کمک کند. اما از مرحلهای به بعد، شهرتطلبی نه تنها کمکی به رشد و اعتلای آنها نمیکند بلکه مسببات گرفتاریهای فراوانی برای فرد میشود که اگر سن پایینی داشتهباشد از آنجا که نمیتواند به خوبی از خود در برابر آفات بوجودآمده ، دفاع کند مشکلات متعددی برایش ایجاد خواهدشد. لذا باید ببینیم چه شد که در فرزندانمان این میل شدت پیدا کرد؟
والدینی که از زمان تولد فرزند، همه لحظات زندگی وی را ثبت میکنند و در معرض دید همگان قرار میدهند، به نحوی هویت فرزندشان را میسازند و اجازه نمیدهند که کودکشان در نوجوانی به تعریف هویت خود بپردازد. شایع شدن این مساله که چه خانوادهای میتواند با اشتراک گذاشتن عکس فرزندش، لایک بیشتری کسب کند خانوادهها را در مسیر چشم و همچشمی قرار داده و با مطرح کردن فرزند خود، گویی خودشان لایک کسب کردند و از کودک خود همانند یک کالا استفاده ابزاری کردهاند. که این نشان از مشکلات روانی و خانوادگی والدین است و مسبب آزار کودکشان میشوند و حقوق روانی او را نادیده گرفتهاند.
یافتههای پژوهشی که به بررسی انگیزههای مادران در شبکههای اجتماعی با سواستفاده از کودکان در فضای مجازی پرداخته بود، نشان میداد که در کنار مشکلات روانی، خانوادگی و اقتصادی، فرهنگی اجتماعی مادر که بسیار قابل توجه است، انگیزهی کسب موفقیتهای اقتصادی برای درآمد بیشتر به چشم میخورد . مواردی که آینده کودک را به راحتی تحت تاثیر قرار میدهد و او را وارد فضای پراسترس و خطرناکی میکند که نیازمند آموزشها و مقدماتی برای حفظ از انحرافات و خطرات دارد. کودکی که این آموزهها را در خانوادهاش دریافته ممکن است اتفاقات ناخوشایندی را تجربه کند:
لازم به ذکر است گاهی ممکن است فضای گروه دوستی فرزندمان یا محیط آموزشی و یا محله زندگی یا حتی اقوام دور و نزدیک، این آموزههای منفی را داشته باشند و بالتبع فرزند ما به دلیل مراوده با آنها، دچار آسیب شدهباشد و او برای از دست ندادن آنها و تنها نبودن و یا مورد تمسخر آنها قرار نگرفتن، اقدامات نامتعارفی برای کسب شهرت انجام دهد.
حبّ جاه موجب میشود که انسان برای حفظ موقعیتِپنداری خود، شیوه دوگانه و منافقانه را در رفتار و گفتار اختیار کند و در خلوت چیزی باشد، و در میان مردم، به رنگ و لباسی دیگر در روایتی پیامبر گرامی میفرماید:"حب جاه و مال در قلب، نفاق میرویاند همچنان که آب گیاه را میرویاند."
ذهن و فکر فرد مشهور در بیشتر اوقات مملو از هم و غم است. دایم هدف آزار معاندان و حسودان و از ذلت و عزل خویش هراسان است. فرد شهرتطلب از آنجا که کارهای خود را برای مردم انجام میدهد؛ اسیر قضاوتهای مردم میشود. از آنجایی که برای از دست دادن مقام و منزلتش همواره نگران و ترسان است، ممکن است برای دستیابی به هدفش به انواع رفتارهای نمایشیِ نامتعارف و زشت دست بزند و همواره از لحاظ روحی تحت فشار باشد.
به دلیل برتریطلبی و کسب محبوبیت میان مردم، فراموش میکند هرچه دارد از خداوندست. حب جاه به دنبال غفلت از خدا ظهور میکند. مانع تقرب فرد میشود و مشکلات روحی، افسردگی، انزوا، تکبر و غرور را برایش رقم میزند.اما اگر ما آنچه داریم را از خدا ببینیم، دلیلی برای انتساب آنها به خودمان نخواهیم دید. دیگر محور فرد نیست و هرآنچه هست لطف و فضل خداست. برای خود مالکیتی متصور نیستیم و با فروتنی و تواضع خود را در خدمت خلق میبینیم.
در برابر آنچه خدا روزیمان کرده، نسبت به خلق پاسخگوییم. پیامبر می فرمایند:"خداوند متعال همانطورکه از اموال داده شده به بنده اش سؤال میکند از مقامی که به وی دادهاست نیز پرسش مینماید و میفرماید: بنده من، تو را مقام روزی کردم آیا مظلومی را یاری دادی و فریاد خواهی را کمک نمودی؟"
امام صادق میفرماید:"ریاستطلبی، هم شخص ریاستطلب و هم تابعان او را هلاک میکند". کسانی که دوست دارند مردم تابع آنها باشند، دنبالهروهای خود را به دلیل خارج شدن از چارچوبهای اخلاقی که تبعات شهرتطلبی است، در آتش ریاستطلبی خود می سوزانند.
انسان جاه طلب پیوسته در فکر حفظ موقعیت و رسیدن به منافع شخصی خود است. از این رو، دایم خود را در تزاحم و درگیری با دیگران میبیند و چون خود را در رقابت و کسب برتری با دیگران میانگارد مدام دچار اختلاف، نزاع و درگیری خواهدشد.
در گام اول برای حل شهرتطلبی لازم است فرزندمان را در تمام لایههای زندگیاش متوجه قدرت لایزال الهی کنیم. خداست که عزت میبخشد. هرچه به او نزدیک شویم و خود را در پناه او بدانیم به آن آرامش حقیقی دست پیدا خواهیمکرد. زمانی که تواناییهای خود را ذیل قدرت او بدانیم قطعا از آن توانمندی در مسیر رضایت خودش استفاده خواهیمکرد. نتیجه آن بروز صفات اخلاقی پسندیده خواهدشد .
لذا مهمترین و کلیدیترین نکته برای پیشگیری و درمان شهرتطلبی توجه به بندهی خدا بودن ما انسان هاست. نتیجه آن قبول زندگی پس از مرگ، اعتقاد به بازخواست در پیشگاه خداوند نسبت به رفتار و اعمال است. این ها همه مانع از میل به شهرتطلبی خواهد شد.
به عنوان پدر و مادر مراقب رفتار خود باشیم. میل به دیدهشدن را تشدید نکنیم و اعتباری به آن نبخشیم. همچنین سلبریتیهای فضای مجازی را محل ارجاع در شرایط مختلف زندگیمان قرار ندهیم. این آموزه غلط را به بچههای خود نیاموزیم که در سبک پوشش و مهمانیگرفتن و حتی نوع غذا و کتاب و موسیقی، مواردی را انتخاب کنیم که فلان فرد مشهورانتخاب کرده است. یک سبک و سیاق تربیتی صحیح را برای خانواده خود تعیین کنیم. عدم وابستگی در تصمیم گیری را به فرزندمان آموختهایم. در غیراین صورت، کمکم افرادی که دارای شهرت اجتماعی هستند، مرجع فرزند نوجوان ما خواهندشد.
لذا باید والدین خود این مبانی را باور قلبی داشتهباشند. در این مسیر گام بردارند و تنها با گفتار و توصیه راهنمایی نکنند. همان طور که امام صادق میفرمایند:"دعوتگر مردم، با غیر زبانهایتان باشید. تا پاکدامنی، کوشش، نماز و نیکی را از شما مشاهده کنند، که این خود دعوتکننده است". در جای دیگر میفرمایند:"با رفتارهایتان مردم را دعوت کنید، و با زبان صرف، دعوتگر نباشید". بعد از اجرا و عمل کردن خود والدین، میتوان از الگوهای اثرگذار و سالم استفادهکرد. با مثالهایی از زندگی آنان و یا همنشینی با آنها، به صورت عملیاتی بنیانهای فکری فرزندمان را تقویت کنیم.
امری که بواسطه آن فرزندمان میتواند استعدادهای خود را شکوفاتر و کمبودهای خود را کامل کند و رشدی همه جانبه داشته باشد. که آن هم بواسطه محاسبه نفس و بررسی نقاط قوت و ضعف فردی و در کنارش فرصت ها و تهدیدهایی که به دلیل شرایط زندگی برای هر فردی قابل تصور است. میتوان به ترسیم نقشه راه پرداخت و با پرورش استعدادها و تواناییها و بهبود نقاط ضعف، رشدی همه جانبه داشت.
در این مسیر باید حواس مان به اعتماد به نفس بچه ها باشد. چرا که فردی که اعتماد به نفس پایینی داشته باشد احساس خودکمبینی و احساس ناامنی اجتماعی و خانوادگی خواهد داشت. این باعث میشود که باعث میل به شبیه دیگری شدن و تبعیت از افراد مشهور را به دنبال دارد.
1 دیدگاه