«دفترچهی مرگ» نام یکی از آثار مشهور ژاپنی است. اثری که نهتنها از آن انیمه، بلکه مانگا، فیلم و سریال نیز تولید شده است. اثری که شاید در نگاه اول در جهانی فانتزی رقم میخورد، اما باید بدانیم که جهان فانتزی دفترچهی مرگ با زیرکی طعنه به جهان واقعی ما میزند. بهخصوص جهانی که بهتصور خالق انیمهی دفترچهی مرگ، مذهب نمیتواند پاسخگوی نیازهای عدالتخواهانهاش باشد، زیرا شینیگامیها که نمایندگان الهی هستند خود عادل نیستند.
دفترچهی مرگ اثری است که ارزشهای الهی را در مقابل ارزشهای فردی قرار میدهد تا نشان دهد ارزشهای الهی که ما آن را تحت عنوان دین میشناسیم نمیتواند بر ارزشهای فردی پیروز شود. تقابلی که آن را در مفهومی به نام عدالت میبینیم. دفترچهی مرگ با دستمایه قراردادن مفهوم عدالت و کارکرد آن تلاش میکند تا ساختاری مادیگرایانه به این مفهوم بدهد.
انیمهی دفترچه مرگ بر اساس داستانی از «تسوگومی اوبا» ساخته شده است. داستان پسر جوانی که میخواهد دادستان شود، آن هم در جامعهای که ظلم و فساد در آن زیاد بوده و عدالت کارکرد خود را از دست داده است. پس این پسر (لایت یاگامی) تلاش میکند تا مفهوم عدالت را دوباره بازتعریف کرده و آن را عملی سازد. جامعهای که یاگامی در آن زندگی میکند با شاخصههای جامعهی مسیحی به نمایش گذاشته میشود. جامعهای که قطعاً مفاهیمی همچون عدالت نیز در آن برگرفته از ارزشهای دینی است. پس میتوان مسیحیت را در دفترچهی مرگ نمایندهای از ادیان الهی در نظر گرفت که قرار است یکی از ارزشهای دینی آن به نقد کشیده شود.
اما قبل از ورود به اینکه چرا در این اثر عدالت با ارزشهای دینی به نقد کشیده میشود باید دانست که عدالت به چه معناست. عدالت مفهومی است که درک آن تنها زمانی میسر میشود که بدانیم ظلم چیست. ظلم اگر به معنی رعایتنکردن حقوق افراد باشد، پس عدالت یعنی رعایت حقوق دیگران در برابر ظلم. اما عدالت در مفاهیم و دیدگاههای مختلف تعابیر مختلفی نیز دارد.
واژهی عدالت را میتوان از دو نگاه مورد بررسی قرار داد. ابتدا عدالت را میتوان در نگاه ادیان الهی دید. عدالت در ادیان ابراهیمی یک ارزش اخلاقی و صفتی در وصف خداوند است. بهخصوص در اسلام که عدالت را از اصول دین میداند و صفت عادل را در وصف خداوند بهکار میبرد. پس میتوان گفت عدالت از نگاه ادیان الهی امری توحیدی بهحساب میآید.
در نگاه دوم عدالت را باید از نگاه فیلسوفان دید. افرادی همچون ارسطو، این مفهوم را بهمثابه یک ارزش اخلاقی و اجتماعی تعریف میکنند. ارزشی که بر خلاف ادیان الهی، میتواند با تغییر جامعه و ارزشهای جامعه تغییر کند. از دل این نگاه است که عدالت تبدیل به امری میشود که کاملاً غیر توحیدیست، بهخصوص در میان نظرات افرادی همچون نیچه و ماکیاولی.
انیمهی دفترچهی مرگ جهان خود را بر پایهی تقابل مفهوم عدالت از منظر ادیان الهی و عدالت از منظر فردگرایان قرار میدهد. بهخصوص فیلسوف قرن 19 فریدریش نیچه که لایت یاگامی، شخصیت اصلی داستان، بهدنبال تفکرات اوست. در انیمه شاهد هستیم که یاگامی به دنبال اجرای عدالت است، آن هم اجرای عدالتی که بر اساس ارزشهای اخلاقی بنا نشده است؛ بالعکس او بهدنبال اجرای عدالت با قدرت و زورآزمایی است. دقیقاً همچون مفهومی که نیچه از عدالت بیان میکند.
نیچه عدالت را نه در مقابل ظلم، بلکه مفهومی در راستای یک معامله و بازپرداخت تصویر میکند. معاملهای که در آن حق و عدالت با فردی است که قدرت بیشتری داشته باشد. عدالت در این نگاه یک تجارت است. دقیقاً مانند عملکرد یاگامی که با قدرت دفترچهی مرگ، که آن را از یک شینیگامی به دست آورده، خود بهدنبال اجرای عدالت با قدرتی است که در دستانش دارد.
یاگامی در جهان داستانی دفترچهی مرگ، فرد عادلی که دارای ارزشهای اخلاقی یا دینی باشد نیست. او با داشتن قدرت کنترل مرگ انسانها در تلاش است تا اعمال خود را بهعنوان یک امر عدالتخواهانه نشان دهد. اعمالی که در انتها مشخص میشود که همچون حرف نیچه در راستای یک معامله بین یاگامی و شینیگامی بهوجود آمده که آن هم در راستای نفع شخصی یاگامی است تا مقابله با ظلم.
اینجاست که موضوع دفترچهی مرگ برای نوجوانان تبدیل به یک زنگ خطر میشود. زیرا این اثر مفهوم عدالت را در نگاه نوجوانی که تا امروز در جامعهای با ارزشهای اخلاقی و دینی بزرگ شده است، خدشهدار میکند. نوجوانی که تا بهحال با این گزاره پرورش یافته است که برای رسیدن به عدالت باید عادل بود و در مقابل ظلم ایستاد، حال به این باور میرسد که عدالت تنها یک قرارداد اجتماعی است و اگر قدرت داشته باشید نهتنها نیاز نیست عادل باشید بلکه میتوانید عدالت را آنگونه که میخواهید تفسیر کنید.
نتیجهی این نگاه نیز آن است که مفهوم ظلم دستخوش تغییر قرار میگیرد. زیرا ظلم یعنی تجاوز به حقوق دیگران، در حالی که با نگاه به انیمهی دفترچهی مرگ میتوان گفت، کسی که قدرت دارد صرفاً از قدرت خود استفاده میکند و نمیتوانیم از آن بهعنوان ظالم یاد کنیم و اگر میخواهید مورد ظلم واقع نشوید شما نیز باید قدرت داشته باشید. پس این که شما مورد ظلم واقع شدید تقصیر ظالم نیست بلکه تقصیر شماست که قدرت ندارید!
شهید مطهری در توصیف عدالت نیچهای میگوید: «عدالت را بهعنوان یک آرزو، بشر نباید دنبالش هم برود، باید دنبال قوه و نیرو رفت، عدالت حرف مفت است، آرزویش را هم نداشته باشید، اساساً دنبالش هم نروید، فقط بروید دنبال زور. و یک مثلی میگویند که با همین تعبیر خودمان سازگار است، خلاصهاش این است که: دو گره شاخ بر یک متر دم ترجیح دارد. یعنی زور همان شاخ است و عدالت دم. شاخ به دست آور، عدالت یعنی چه؟! برو دنبال زور.»
کدومو پیشنهاد میکند اگر به موضع انیمهها علاقهمند هستید مقاله ژانرهای اصلی انیمه و ژانرهای فرعی انیمه را هم مطالعه کنید.
1 دیدگاه