دوران فعلی دوران قهرمانان و ابرقهرمانان زن است. در محصولات دیزنی، سختتر از گذشته میتوان نشانی از قهرمانان مرد پیدا کرد و در دنیای محصولات مارول و دیسی (دو شرکت سازندهی فیلمهای ابرقهرمانی) رشد کمّی و کیفی و برجستهشدن نقش ابرقهرمانهای زن بهوضوح مشخص است. ازآنجاکه تولید فیلمها و بازیهای رایانهای دارای سه وجه هنر، صنعت و رسانه است، میتوان به این نتیجه رسید که استفاده از ابرقهرمانان زن، علاوهبر سازندگان محصولات رسانهای، نظر مخاطبان را هم به خود جلب کرده است.
دراینباره بخوانید: ارزیابی تربیتی بیوهی سیاهجذابیت و قدرتمندی دو ویژگی مهم ابرقهرمانان زن است. داشتن قدرت و مهارتهای طبیعی و فراطبیعی ابزار کار ابرقهرمانان است، اما ابرقهرمانان زن ویژگیهای مهم دیگری هم دارند. در اغلب موارد چهرههای آنها منطبق با معیارهای کلیشهای زیبایی در سینماست. یعنی دارای پوست سفید، موهای بور، چشمان روشن و بینی کشیده هستند. مهمتر از آن، تقریباً تمام ابرقهرمانهای زن اندامی باریک و کشیده دارند و این ویژگی در ابرقهرمانهای خوب و شرور مشترک است. مکمّل این ویژگیها لباسهایی است که این خصلتهای ظاهری را بهتمامی نشان داده و حتی برجسته میکند.
به عبارت دیگر، در شخصیتپردازی قهرمانان زن، در اغلب موارد، بر جذابیتهای زنانه تاکید میشود. البته به نظر میرسد ماجرا از این هم بدتر باشد؛ در بین تمام شخصیتهای خوب و بد در اکثر فیلمها، تبعیت از کلیشههای بدن تا حد زیادی وجود دارد. گویی زنان با چهره و بدن عادی اصلاً در سینما دیده نمیشوند.
«لارا کرافت» شخصیت اصلی و بسیار محبوب سری بازی و فیلمهای «تومریدر» است. او دختری جوان، باهوش، شجاع، پرتلاش و البته دارای بدنی با فرم فانتزی، تقریباً مشابه باربی است. حتی برای استفادهی حداکثری از این جذابیتهای جنسیتی، اولین بازی تومریدر در سال 1996 بدون دوربین اول شخص که در آن زمان متداول بود ساخته شد. در حالت اول شخص بازیکن جزئی از بازی است و تمام وقایع را از چشمان شخصیت بازی میبینیم، اما در حالت سوم شخص، آواتار بازیکن بهصورتی دقیق و با جزئیات دیده میشود.
دراینباره بخوانید: ارزیابی تربیتی زن شگفت انگیزتومریدر و لارا کرافت از جهت دیگری هم جنجالبرانگیز و جریانساز شدند. درحالیکه در فیلم و بازیهای اولیه بر جذابیتهای جنسیتی شخصیت اصلی تاکید میشد، رفتهرفته شخصیتپردازی تحوّل پیدا کرد. لارا کمکم از یک دختر پسرپسند، به کسی تبدیل شد که اگرچه همچنان باهوش و زیرک و مستقل است، اما در او خبری از جذّابیتهای فوقالعاده زنانه نیست. برخی این تغییر را ناشی از فعالیت جنبشهای فمنیستی میدانند که به نگاه جنسیتزده و ابزاری به زنان معترضاند. علّت هرچه باشد، به نظر میرسد لارا کرافت و تومریدر آغازکنندهی روندی هستند که براساس آن کمتر بر جذابیتهای زنانه در فیلمها و بازیهای رایانهای تاکید میشود. البته متأسفانه چنین دغدغهای (مبارزه با استفادهی ابزاری از زنان) بههیچوجه میان فعالان فمنیست ایرانی دیده نمیشود.
همانطور که بیان شد، قدرتمندبودن و جذّاببودن، آن هم بهگونهای که نمایش ظاهری و بدنی داشته باشد، اصلیترین ویژگی ابرقهرمانهای زن غربی است. هرچند ممکن است ویژگیهای مثبت دیگری مانند شجاعت، دانایی، هوش و... هم داشته باشند. اما در شرق ماجرا متفاوت است زنان دانا و اثرگذار در شرق کم نیستند و میتوان ردپایی از زنان مؤثر را در عرصهی علم و ادب، سیاست و تجارت پیدا کرد. اما آنها کمتر میدان جنگ و مبارزه را برای نشاندادن برتریشان انتخاب میکنند. آنها هنگامی که ناچار به مبارزه میشوند، اغلب راهی را انتخاب میکنند که ویژگی مشترک میان «گردآفرید» زن جنگجوی ایرانی و «مولان» شهدخت افسانهای چینیهاست؛ یعنی کتمان زنانگی!
دراین باره بخوانید: ارزیابی تربیتی لایواکشن مولانحضرت خدیجه (سلام الله علیها) در عینِ اینکه یک زن مؤمن بودند، صاحب تجارتی بودند که بعدها ثروت ناشی از آن یکی از پشتوانههای مسلمانان در صدر اسلام شد. دختر ایشان حضرت فاطمهی زهرا (سلام الله علیها) نیز هنگامی که نوبت به دفاع از حقیقت میشود، زبان گویای حق شدند. ایشان در دفاع از حق خطبهای بیان کردند که اکنون نیز پس از گذشت قرنها بهعنوان الگویی از بلاغت در دانشگاهها تدریس میشود. حضرت زینب (علیها السلام) نیز با همین بلاغت، پیامرسان واقعهی عظیم عاشوراست. حضرت فاطمهی معصومه (علیها السلام) در غیاب پدر، پاسخدهندهی سؤالات علمی بودهاند.
پرسش مهم اینجاست که چگونه تربیتی باعث شده است این زنان که اسوهی حیا و نجابتاند از چنان توانمندی ذهنی و علمی برخوردار باشند که در بزنگاهها، بدون نشانی از ضعف و تردید، اینگونه رسالت خود را ایفا کنند و بهعنوان الگو در تاریخ ماندگار شود؟ آنچه در تاریخ روشن است رابطهی محبتآمیز عمیق میان این دختران و پدران بزرگوارشان است. البته دادن یک پاسخ جامع و ارائهی الگوی روشن نیازمند بررسی تخصصی و مطالعه عمیقتر است.
از آنجا که الگوهای رسانهای درست برای فرزندان ما وجود ندارد یا کمتر وجود دارد و در جامعهای که وظیفهی اصلی تربیت برعهدهی پدر و مادر است، ورود صحیح والدین به این موضوع اهمیت دوچندان مییابد. درادامه راهکارهایی برای این مسئله ارائه میکنیم.
به نظر میرسد گروهی از فمنیستهای رادیکال در شبکههای اجتماعی به دنبال عرضهی حداکثر جذابیتهای زنانه هستند و البته درکنار آن سعی دارند زن را بهاندازهیکافی قوی کنند تا مورد آزار قرار نگیرد یا اینکه از ابزارهای قانونی برای این کار استفاده کنند. این الگو و تئوری دستِکم به سه دلیل، بیشازحد سادهلوحانه است. دلیل اول اینکه نوع آرایش ظاهری و پوشش افراد دارای پیام است و چه بخواهیم و چه نخواهیم، به درست یا غلط، دیگران از روی ظاهر درمورد ما قضاوت خواهند کرد. بنابراین دادن پیامی متفاوت از آنچه هستیم عاقلانه نیست. دلیل دوم این است که قدرت بدنی امری نسبی است و همیشه درمقابل هر فرد قدرتمند، شخص قدرتمندتری وجود دارد. بنابراین تقریباً هیچ سطحی از قدرت نمیتواند مصونیت ایجاد کند. دلیل سوم این است که ابزارهای قانونی برای حفاظت از همهی افراد کافی نیست و در بهترین حالت، قانون میتواند بخشی از حقوق قربانی را به او بازگرداند، اما همهی آسیبهای آزاردیدن به این طریق قابلجبران نیست.
به نظر میرسد راهحل عقلانی و مؤثرتر در این زمینه آشکارنکردن خارج از چارچوب جذابیتها و رسیدن به حد متعادلی از قدرت و شجاعت است.
واقعیت این است که بسیاری از کلیشهها و باید و نبایدهای عرفی جامعهی ما نه مبنای عقلی دارند، نه مبنای شرعی؛ حتی گاهی ضد عقل و شرع هم هستند. مثل طلب علم و دانش که از نظر اسلام بر هر زن و مرد مسلمان واجب است، اما نگاههای عقبمانده و جنسیتزده در مقاطعی از زمان باعث شد زنان برجسته و متخصص کمتر فرصت رشد و بروز داشته باشند. این نگاههای نادرست و مریض امروز هم میتواند جلوی شکوفایی استعدادهای زنان و اثربخشی آنها را بگیرد و فکر و ذهنشان را به خود مشغول کند و بهجای ساختن آینده، افراد را به «تن» خود و تطبیق آن با معیارهای زیبایی رسانهها مشغول و محدود نماید. البته این بیتوجهی به ظاهر، نیاز به پیشزمینهای از جنس داشتن اعتمادبهنفس و عزّتنفس دارد. تقسیم وظایف خانواده میان زن و مرد، با توجه به تغییرات اجتماعی جامعهی امروز نیز از مواردی است که میتوان تا حدّی در آن تجدیدنظر کرد.
البته توجه به معیارهای عرف تا حدّی قابلقبول است که تضادی با عقل و شرع نداشته باشد و مصالح فرد را تأمین کند.
تبعیضها و کلیشههای جنسیتی نادرست را باید شکست و نادیده گرفت. اما روی دیگر این سکه آن «برابری» افراطی است که فمنیسم از آن سخن میگوید. واقعیت این است که زن و مرد از نظر جسمی، روحی و حتی وظایف اجتماعی باهم متفاوتاند. این تفاوت به معنای برتری یکی بر دیگری نیست. اما باید آن را درک کرد و به رسمیت شناخت. قطعاً مردبودن و ویژگیهای مردانهداشتن برای هیچ زنی فضیلت نیست.
به نظر میرسد تا رسیدن به الگوهای رسانهای درست درمورد زنان در قالب فیلم و انیمیشن راه زیادی داشته باشیم. اما افرادی هستند که زندگی آنها میتواند الگوی یک دختر جوان امروزی باشد. زنانی که درد بزرگ را به کار بزرگ تبدیل کردهاند. بعضی دیده شدند و برخی در گمنامی از میان ما رفتند. معرفی آنها و کتابهایی که درموردشان نوشته شده الگویی هویّتساز برای دختران امروز ایران عزیز است.
گفتوگو دربارهی قهرمانان و بررسی نقاط مثبت و منفی آنها هم راهی مؤثر برای رسیدن به الگوی مناسب است و هم برای پرورش تفکّر انتقادی ضروری است.
1 دیدگاه