حتما شما هم این روزها، خبر رکوردشکنیهای فیلم «هتل» را شنیدهاید. این فیلم، با اینکه مدت زیادی از اکرانش را پشت سر نگذاشته، توانسته رکورد بیشترین مخاطب در یک روز و بیشترین رقم فروش بلیط، در چندسال اخیر را از آن خود کند.
ما در این نوشته قصد داریم به بهانه رکوردشکنیهای هتل، روند سینمای کمدی ایران در سالهای اخیر و دلیل موفقیت آن را با یکدیگر بررسی کنیم.
کمدی، یکی از ژانرهای محبوب است که از همان ابتدای رونق فیلمسازی، مخاطبان زیادی را به خود جذب کرده و توانسته تماشاچی را با لبخند از پای پرده نقرهای بدرقه کند. در واقع رسالت اصلی کمدی، خندیدن به مشکلات و مصائب زندگیست، اما در تعریف کلی، کمدی اثریست که در بیننده شادی و نشاط ایجاد میکند، پایان خوبی دارد و غنای آن به مفهومی برمیگردد که مخاطب به آن خندیده.
کمدی در ایران از این تعریف جهانی، سالهاست فاصله گرفته و تبدیل به یکی از ژانرهای پر درآمدی شده که با خنداندن و به هر قیمتی خنداندن مخاطب (!) به موفقیت رسیدهاست. فیلمسازان ایرانی، به فرمولی دست پیدا کردهاند که با آن میتوان به بالاترین درآمد سینمایی رسید و رکوردها را شکست. این فرمول، «شوخیهای دوپهلو و جنسی+موسیقی و رقص+ نمایش زندگیهای لاکچری= فروش گیشه» است.
کمدی بر اساس شباهتها، تفاوتها و سایر موقعیتهای خندهدار ساخته میشود و سبکهای مختلفی دارد که هرکدام از قاعدهای تبعیت میکنند. یکی از این سبکها که امروزه در ایران بسیار پرطرفدار است، کمدی اسکروبال است که به شکل ایرانیزه، وارد صنعت فیلمسازی شده.
کمدی اسکروبال در سال 1930 همزمان با دوران رکود اقتصادی و اوضاع نابهسامان مردم، در آمریکا متولد شد. در این کمدی، اساس بر لودگی و مهملبافیست و داستان فیلم در عین بیمنطقی، منطقی به نظر میرسد. در سبک اسکروبال، مردان و زنان شاد و ثروتمند هستند و دغدغههایشان، دور از دغدغههای مردم عادیست. مردانی که در این سبک به تصویر کشیده میشوند، مردانی طناز و زنان، مستقل و آزاد هستند. این نوع کمدی، در واقع انتقادی بر اختلاف طبقاتی و نقدی بر طبقه ثروتمند است.
با روشنشدن تعریف کمدی اسکروبال، متوجه شباهت این سبک، به فیلمهای کمدی که اخیرا ساخته شدند میشویم. البته با این تفاوت که فیلمهای کمدی ایرانی، اغلب با گنجاندن بازیگران مطرح و استفاده از شوخیهای جنسی، بدون پرداختن به محتوا و صرفا با نمایش یک یا چند کاراکتر انتقادی، سعی بر رسمی و کاربردیکردن محتوای خود را دارند؛ کمااینکه بر عکس فروش گیشه، به علت عاریهای بودن محتوا، معمولا موفق عمل نمیکنند.
این نوع کمدی، در سالهای اولی که سینما به ایران آمده بود نیز، تولید میشد ولی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و با تلاش سینماگران و کمدیپردازان مطرح، کمدی، به جایگاه اصلی خود بازگشت و بعد، در چند سال اخیر و با بیشترشدن مشکلات اقتصادی و معیشتی در جامعه، مجددا سبک اسکروبال، رواج یافت و در هر دوره، رکورددار زمان خود شد. فیلم «آینه بغل» تولید سال 1396 و بعد از آن «رحمان 1400» در سال 1398، فیلم «دینامیت» و «گشت 3» در سال 1400، «بخارست» و «سگبند» در سال بعد از آن و «شهر هرت» و «هتل» که از محصولات سال اخیر هستند. هر کدام در زمان اکران، رونقی تازه به سینما بخشیدند و توانستهاند مخاطبان زیادی را به سینما بیاورند، ولی افسوس که از محتوا خالی بودهاند.
کمدیهای اخیر، فقط به هدف فروش میلیاردی در گیشه تولید میشوند و فیلمنامه نمیتواند این هدف را پوشش بدهد. اغلب آنها، به گفته سازندگانشان، مأمنی برای آسودن از رنج جامعه و ساعتی فکرنکردن به مشکلات زندگیست. غافل از اینکه همین فیلمها، تصویری ارائه میدهند که میتواند مخرب باشد.
در بیشتر فیلمهای کمدی، زندگیهای لوکسی را میبینیم که شاید نظیر آن را در زندگی واقعی هرگز نیابیم؛ خانههای بزرگ، تفریحاتی مثل اسبسواری، سفرهای خارجی، هدایای گرانقیمت، پوششها و آرایشهای نامتعارف، درآمدهای نجومی و ... که در دسترس عموم مردم نیستند. اعتقادات مذهبی، معمولا جایگاهی در این نوع فیلمها ندارند، مگر اینکه با آن شوخی شود و یک کاراکتر تندرو، نماینده آن باشد.
با تغییر روند کمدی، کمدی از یک ژانر خانوادگی که میشد با خیال راحت به تماشای آن نشست و از خندیدن به اتفاقات آن لذت برد، تبدیل شد به ژانری مستهجن که گاهی تماشای آن برای افراد بزرگسال هم نوعی ناهنجاری به حساب میرفت. با این حال، هنوز برخی از خانوادهها از تأثیرات کمدی غافل هستند. از این جهت که اتفاقات و روند داستان، به شکل شوخی اتفاق میافتند، تاثیرات آن را دستکم میگیرند. پس بدون در نظرگرفتن رده بندی سنی، خانوادگی به تماشای آنها مینشینند، غافل از اینکه همین کمدیهای سطحی و سرشار از شوخیهای زننده، تاثیرات زیادی بر دیدگاه و ادبیات نسل نوجوان گذاشته و قبح شوخیکردن با هرکس و هرچیز را برای آنها شکستهاست.
بازنمایی که در این نوع کمدی، از زنان اتفاق میافتد، نمایش زنانی مستقل است که استقلال آنها نه به معنی درست آن، بلکه با سرکشی و پشت پازدن به سنتها اتفاق افتاده است. زنان معمولا آرایش و پوشش زنندهای دارند و تکیه آنان بر مشخصات و ویژگیهای ظاهری آنهاست نه تواناییها و دستاوردهایشان. زنان زیبا، زندگی بهتر و مرفهتری دارند و بیسوادی یا بیهنری آنها، در ظل این زیبایی، مستتر است. زنان با چهره معمولی که اغواگری را نیاموختهاند، در زندگی ناکامند و به سخره گرفته میشوند. با بازنمایی نادرستی که از زن و جایگاه او در جامعه ارائه میشود، خانواده و کانون آن نیز دچار تغییراتی شدهاند؛ خانوادهها اغلب سست و بیریشه هستند و خیانت از سوی یکی از طرفین اتفاق میوفتد. اساس رابطهها بر سود و منفعت استوار است و عشق و علاقه جایگاهی در خانواده ندارند.
سنتها و اعتقادات نیز در این فیلمها، دستخوش تغییر شده و بزرگنمایی میشود. شخصیتها، یا عموما پایبند به سنت و عقیده خاصی نیستند و یا به شکل افراطیگونه از آن پیروی میکنند.
به تمامی موارد فوق باید، مصرف سیگار، الکل و مواد توهمزا را نیز اضافه کرد که به صورت بیضرر و خندهدار نمایش داده میشود و جوانان را به سمت مصرف آنها سوق میدهد.
به طور کلی، سینمای کمدی چندسال اخیر، از رسالت خود که بیان مشکلات و معضلات جامعه، به زبان طنز است فاصله گرفته و به جای اینکه زبان گویای جامعه باشد، با سو استفاده از همین مشکلات و ناکامیها، که باعث رویآوردن بیشتر مردم، به سینمای کمدیست. دست به تولید ثروت زده و منفعت خود را اولویت تولید قرار داده است.
سینمای کمدی، باید مأمنی امن برای فراغت از مشکلات باشد ولی با روندی که در پیش گرفته، به تغییر فرهنگ و از بین بردن آن همت گماشته است. امیدواریم که در آینده شاهد تولیدات مناسب و فرهنگساز در این زمینه باشیم.
1 دیدگاه