«معضل اجتماعی» مستندیست ساخته شده در سال 2020 که به بررسی مشکلات و مسائل رسانهها و شبکههای اجتماعی میپردازد. این مستند توجه متفکران بسیاری را به خود جلب کرده است و باعث شده پژوهشگران به رسانهها و مسائلشان نظری دوباره بیفکنند. معاونت کودک و نوجوان تبیان در جلسهای با حضور آقای کلانتری –سرپرست پژوهشگاه مرکز ملی فضای مجازی- و آقای کاشی –مدیر عامل شرکت ارتباطات هوشمند- به نقد به این مستند پرداخت.
لزوم تفکر درباره رابطه انسان و فناوری
کلانتری بحث خود را اینگونه آغاز کرد: همه متفکران مهم جهان به تامل درباره رابطه انسان و فناوریهای جدید پرداختهاند؛ فناوری روز به روز مهمتر شده و در حال تبدیل از ابزاری بیرونی به ابزاری درونی است. تاثیرات این فناوریها بر زندگی ما و همه جهان باعث ایجاد سوالات عمیق و مهمی شده است که باید به آنها توجه کنیم. به تعبیر همین مستند ما داریم از فایدههای تکنولوژی به سمت مسائل اعتیادآور و پر ضرر حرکت میکنیم تا جایی که این سوال مطرح شده که آیا ما در آینده با انسان جدیدی روبهرو خواهیم شد؟ آیا این فناوریها اخلاقی هستند؟ در هر صورت مرز میان اندام انسانی و فناوری مبهم شده است. البته این مسائل اخلاقی هم تا جایی که منطق بازار را مختل نکنند مورد توجه قرار میگیرند؛ اساساً موضوع چرخش سرمایه است و این شعارها تنها برای اطمینان داشتن از امکان انباشت سود است.
البته در غرب نقدهای خوبی به این موضوع صورت گرفته که متاسفانه در ادبیات فارسیزبان کمتر معرفی شدهاند. همینطور ایرانیان خیلی کم در اجلاسهای جهانی حضور دارند. منتقدین مفهومسازیهای جدیدی از این مشکل جدید ارائه کردهاند؛ مثل سرمایهداری مراقبتی یا پلتفرمی که هرکدام وجهی از مشکلات را نشان میدهند. اما اشکال اساسی تحلیلها این است که همیشه از منظر جامعه و انسان غربی نگاه میکنند به مکانیسمهای استثماری و استعماری بینالمللی جدید توجه نمیکنند. برای مثال به افراطگرایی توجه دارند اما در مقیاس بینالملل به اتفاقاتی مثل بهار عربی یا شورشهای ایران توجه نمیکنند. اما به هر حال مستند به خوبی نشان داد که دادهسازی توسط شبکههای اجتماعی و افزایش قدرت پردازش دادههای شخصی، امکانات عظیمی پیش روی شرکتها و صاحبان پلتفرم بزرگ گذاشته است. آنها روز به روز دارند از کاربران شبیهسازی میکنند و همانطور که مستند نشان داد، در نهایت نسخه شبیهسازی شده کاملا تبدیل به اصل میشود.
نقش ایدئولوژیها در تولید داده او بر این نکته تاکید کرد: شرکتها در جهت تولید داده از کاربران و تدقیق شبیهسازی خود معمولا دو محمل ایدئولوژیک دارند: جریان آزاد اطلاعات و بیطرفی البته در همان کشورها با مسائلی مثل مقابله با تروریسم و افراطگرایی این قوانین نقض میشوند در حالی که در ایران به هر نوع توطئهای منجر شده و در راستای تضعیف ثروت و حاکمیت ملی عملی میشوند. متاسفانه این نگاه در داخل هم توسط برخی شبه متفکران دنبال میشود. در هر صورت در مسیر شخصیسازی دادهها، شبکهها و رسانههای اجتماعی پیشگام هستند؛ آنها با تکیه بر ابزار تحلیلی دقیق به شدت اعتیادآور هستند و ترک آنها محال است یا حتی اگر کسی بخواهد ترک کند فشار اجتماعی مانع از آن میشود. بر اساس مکانیسمهای روانشناختی در افراد وابستگی عاطفی ایجاد میکنند و البته افراد به طرز مضحکی آزادند در حالی که آنها یک محصولاند که به فروش میرسند؛ نه فقط داده بلکه مدلی از انسان که بر اساس دادههایی از خودش شبیهسازی میشود. او ادامه داد: در هر صورت شبکه اجتماعی با آنکه ادعای پاسداشت آزادی و فردیت را دارند اما فردیت انسانی را به شدت خرد میکنند و امکان دستکاری را افزایش میدهند و توان اقنایی فوقالعاده دارند و به نظر میآید ابعاد انسانی را مختل میکنند. از طرف دیگر «خود» را تبدیل به پروژه میکنند که به نحوی وسواسگون هر روز باید تحلیل و ارزیابی شود. این موضوع باعث ایجاد انواع بیماریهای روانی میشود که مستند به برخی از آنها مثل خودکمبینی، خودشیفتگی، استرس و حتی میل به خودکشی اشاره کرده است. این شبکهها حتی زیباشناسی و امر زیبا را مختل میکنند و توسط استانداردهای خود تغییر داده و ذائقه فرد هم مختل میکنند. شاید به همین علت است که مستند ادعا میکند ما به موش آزمایشگاهی تبدیل شدیم. او به چند نکته مهم اشاره کرد: اول ما به شدت محتاج فهم نظری دقیق از تحولات فناورانه جدید و بالاخص فضای مجازی هستیم و در این زمینه دانشگاه و فضای فکری دچار تاخیر هستند البته نباید این مسئله را صرفا به کاربست فناوریهای فضای اجتماعی تقلیل داد و سپاهیان استعمار را در داخل مرزها تجهیز کنیم. باید یک نگاه انتقادی در سطح نخبگانی و مسئولین و توده مردم داشته باشیم چون در هر سه سطح دچار مشکل هستیم. همین عدم آگاهی باعث ایجاد مشکلات زیادی در فضای مجازی میشود. برای مثال مسئولین در قضیه بنزین باور نمیکردند که فضای مجازی به ضد منافعشان عمل کند و این قضیه توان و تاثیر این شبکهها را نشان داد. البته این حوزه نظری در مقیاس جهانی هم به اندازه کافی رسوب نکرده و درحال تحقیق و گفتوگو است لذا باید بر اجماع حداقلی تکیه کرد و نباید منتظر باشیم که نظریات علمی مشخص شوند تا بعد کار کنیم؛ اساسا این دوگانه نطر و عمل به چالش کشیده است؛ ما باید با اجماع حداقلی وارد عمل شویم و سپس در طول عمل به نظریات خود جهت دهیم. دوم از سویی وارد این فضا شدیم و از آثار آن متاثریم وحتی از خدماتش استفاده میکنیم و از سوی دیگر با آسیب های آن دست به گریبان هستیم، بعضی از مشکلات مخصوص ما و برخی جهانی هستند. عملاً ما در جایگاهی نیستیم که بتوانیم درباره کلیت این فناوری انتخاب کنیم لذا اقتضای عملی ما را به سمت اصلاح جزئی و رام کردن آنها هدایت میکند. در این مسیر باید با جریانهای انتقادی که اصول انسانی را محترم میشمارند همراهی کنیم تا به کنترل خوب برسیم. به علاوه باید دیپلماسی سطح پنجم یا سایبری را به شدت تقویت کرد و نحوه فعالیت شرکتهای خارجی را تنظیم کرد و در مقیاس ملی ضمن حمایت جدی از شرکتها، باید به شکلی مناسب باید تنظیمشان کنیم. البته تمامی این فعالیتها بر بنیانهای نظری خاصی قرار گرفته و باید در تراز دیدگاه اسلامی باشند. کلانتری این نکته را مهم دانست: همچنان که در گذشته بورژوازی وابسته ضربه مهلکی به جامعه ایران زد، باید مراقب فعالیت آنها بود و به گونهای تنظیم کرد که خساراتی برای جامعه همراه نیاورند و مارا در دام وابستگی نیندازند. او نکته پایانی را اینطور توضیح داد: مهم ترین مسئله در این بحث که مستند کاملا دربارهاش مسکوت است، مسئله حفظ استقلال است که به دلیل نداشتن نگاه فراملی است. در معنای کلی استقلال یعنی توان اعمال حکمرانی ضمن پذیرش ذیربطان در همه مقیاسهای ملی، منظقهای و جهانی.
مدیر عامل شرکت ارتباظات هوشمند در مقدمهای کلی گفت: نود درصد مسائلی که درباره اداره این سرویسها در مستند مطرح شد کاملا درست است. مستند برای مخاطب از لحاظ ارتباط با یک محصول یا سرویس، وسواس فکری ایجاد کرده از نگاه کسبوکاری درست است. کاشی اینطور توضیح داد: تقریبا در این مسیر ما راه دوم یا گریز مشخصی در این حوزه نداریم و به دلیل نبود مجموعهای از زیرساختها تقریبا این قافیه را باختهایم. در واقع گزینه دیگری وجود ندارد و شاید در آینده گزینهی دیگری ایجاد شود. در اصل ما حکمرانی را از دست دادیم، کنترل و هدایت این شبکهها که افراد را به صورت موجودی که داده تولید میکند میشناسند و این جریان تولید داده صنایع و کسبوکارهایی را شکل میدهد که ذاتش خدماتی است که روی داده میچرخد. هرچقدر داده بتواند مدل شود برای کسبوکار بعدی بهتر است؛ برای هضم و درک آن و استفادههای بعدی. بیشتر کسبوکارهای آنجا با کسبوکارهایی که هدفش ذاتا تولید داده است و معمولا این رفتارها اعتیادگونه است، یعنی نوعی اعتیاد ایجاد میکنند که کاربر هر فغالیتی انجام دهد مدام در حال استفاده از آن سرویس است و داده تولید میکند. همانطور که مستند نشان داد، این فرآیند با گذشت زمان تصویری کاملا سه بعدی از کاربر ایجاد میکنند.
بخشی مدلهایی است که طی این جریان شکل میگیرد و بخش دیگر سرمایهگذاری در این لایه است. در هر صورت مسیر ما مسیری است که این داده ها مدام چرخ کسبوکارهای دیگران را جلو میبرند. در بحران کرونا کشورهایی موفق بودند که با ثبت دادههای کاربران توانستند یک دادهکاوی بزرگ انجام دهند و افراد را کنترل کنند. رویکرد کشورهایی مثل استرالیا، نیوزلند و چین این گونه است. این فضا در ابعاد مختلف روز به روز بیشتر تاثیر میگذارد. به صورت کلی در آیندهای خیلی نزدیک ما نمیگوییم که این شرکتها برای این کشور یا آن کشور کار میکند؛ تقریبا مرزها از میان میروند و در شرایط پلتفرمی یک یا دو پلتفرم بزرگ داریم که همه زندگی مردم روی آن سوار است و زنجیرهای از برنامهها را داریم که پشت سر این پلتفرمها هستند. مثلا رفتار پنج سال اخیر گوگل در مدل کردن سرویسها تقریبا همین است. به هر ابزار خاصی که نیاز داشته باشد آن را تهیه میکند. تمام اینها بسترهایی هستند که با مکمل شدن دارند توالی بزرگ میسازند که باعث میشود افراد به جای پاسخ دادن به نیازها در دنیای فیزیکی در دنیای مجازی به دنبال پاسخ بگردند. این نکته هم خوب است و هم بد. خوب است اگر کنترل کسبوکار در اختیار افرادی باشد که به فکر صلاح جامعه هستند و به رشد جامعه کمک میکنند اما اگر هدف فقط اقتصادی باشد مسلما ضربه میزند. کاشی تاکید کرد: در فصای مجازی چالشهایی جوانان ما را درگیر میکنند که بهوسیله کشورهای دیگر ایجاد میشوند و با سالهای قبلی قابل مقایسه نیست. این آلودهکردن باعث میشود که قدرت کسبوکار آنها بیشتر شود. این فرآیند برای سرمایهگذاری باعث سبد بزرگی میشود که در آینده سود بسیار بیشتری را برمیگرداند.
او درباره انحصاری شدن رسانهها گفت: پلتفرم ابزاری است که شما را از تولید کننده به مصرفکننده بیواسطه متصل میکند و باعث ایجاد زنجیره جدید ارزش میشود. مثلا در گذشته از آژانس استفاده میشد که مدل در مقایسه با اکنون سنتی است اما امروز از طریق پلتفرم درخواست خودرو داده میشود و قیمت مشخص است. اگر از آن راضی نباشیم امتیاز کمی میدهیم. این فضای پلتفرمی است؛ شبکه بزرگی از داده تجمیع میشود در پلتفرمها. به حدی میرسیم که تقریبا نیاز به نصب اپلیکیشنها نداریم و از طریق یک سیستم هوشمند، خودرو درخواست میشود. مدل کوچکتر را در آموزش مجازی میبینیم. در آینده مسیر همین است. بیزینس مدل نمیتواند تغییر کند چون روی ویژگیهای ذاتی هر فرد تنظیم شود. مثلا اینستا بر روی خودپسندگی افراد تنظیم شده است. مدام افراد در حال واقعنمایی هستند که حتی شاید واقعی نباشد. این شبکه ایجاد موجی میکند که افراد میخواهند که به این مرحله از زندگی برسند. از سوی دیگر برای پلتفرم نیز جذاب است چون داده حمعآوری میکند و در واقع همیشه در حال درآمدزایی است. چگونه میتواند تغییر کند وقتی همیشه در حال تولید داده است؛ یعنی هر بیزینسی این را تکمیل میکند و داده تولید میکند. این خوداظهاریها یک تصویر بزرگ ایجاد میکند که پس مدتی با آن میتوان دست به فعالیتهای گوناگونی زد مثلا من تصویر یک شهر را میبینم و میفهمم افراد این شهر دارای چه ویژگیهایی هستند و سرمایهگذار در کیلومترها فاصله میتواند برنامهریزی کند در حالی که شهردار آن منطقه نمیتواند. اگر نتوانیم شبکهای داخلی ایجاد کنیم که دادههای کشور را در چهارچوب منافعش پایش کنیم، شکست خواهیم خورد.
عملیت انسانی و ساختارها کلانتری درباره عاملیت انسانی و ساختارها اشاره کرد: مستند خیلی واقعی و تلخ است. درباره کلیت این ماجرا ما نمیتوانیم تصمیم بگیریم. اقتضائات این فناوری همه زندگی ما را دربرگرفته است. اما تصریح میکنم که به نوع انسان خوشبینم و این جهاد قطعا مسیر تاریخی را خواهد گشود و دیر یا زود تاثیر خود را خواهد گذاشت. تجربههای تاریخی این مسئله را نشان داده است؛ به تدریج اعتراصات جهانی شکل میگیرد و البته ما هیچ نقشی در این جبهه نداریم و در داخل هم کار بسیار مشکل است. مثلا اندازه و گستردگی شبکه عامل مهمی است در تاثیرگذاری است اما شکستن شبکههای جهانی کاری نزدیک به محال است. حتی چین هم که وارد این فضا شده است فقط اعضای کشور خود را پوشش داده است اما در شرکتهای آمریکایی گستردگی جهانی است. وی خاطرنشان کرد: ورود به این انحصار کاری بسیار سختی است اما این به این معنا نیست که کاری انجام نشود. میتوانیم در مقیاس ملی و کشورهای همسو و نزدیک کار کنیم. کشورهایی که در آن عمق استراتژیک داریم. این جبهه عظیم و با ارزشی است اما ما هیچ کوششی برای همراهکردن این ظرفیت نکردیم. به هرحال ما در ایران بخش خصوصی قوی نداریم و دولت باید بسیاری از وظایف را به دوش بکشد.
او به چند نکته اساسی توجه کرد: فناوریها به شدت همگرا هستند. پس پیشرفت یکی مرهون پیشرفت دیگری است و باید این نکته را در نظر بگیریم. حداقل در دو قرن اخیر موتور محرک جهان جدید منطق سرمایهدارانه است، باید این را ادراک کنیم. این همان سرمایهداری است فقط به شدت خصوصی شده و بر اساس ذائقه افراد شکل میگیرد چون مشتق شده از داده است. کلانتری در پایان گفت: حتما باید تصویر دقیق از لایههای فضای مجازی در نظر بگیریم چون یکپارچه نیست؛ از فیبرهای نوری تا لایههای کاربری. بعضی لایهها انحصاری و در دست آمریکا است و ما در این لایه توان رقابت با آمریکا را فعلا نداریم و به صرفه هم نیست. تجزیه و تحلیل ما نشان میدهد بهصرفهترین لایه و استراتژیکترین پلتقرم است. پلتفرم جایی است که بازار کاربران را داریم و آورده اقتصادی دارد و مشکل استقلال و بیکاری را تا حد زیادی حل میکند و بهینهترین سطح است. لذا لایههای مختلف را باید مشخص کنیم و ببینیم کجا مزیت رقابتی داریم. کاشی جمعبندی کرد: فضای مجازی را باید یک اکوسیسیتم ببینیم. این شبکهها آخرین لایه هستند. ما یک سری از زیرساختها در قسمتهای دیگر نیاز خواهیم داشت که الان وجود ندارند و به تدریج باعث وابستگی میشود؛ این وابستگی گاهی خوب و گاهی مضر هستند. نکته مثبت به دلیل بروزرسانی و خدماترسانی است. مضر است چون که هرگاه مشکل یا تضاد فکری در کلان حکمرانی وحود داشته باشد، میتوانند به محتوای شما اعمال نظر کنند یعنی اگر کاربران محتوایی تولید کنند که مورد پذیرش حکمرانی قرار نگیرد حدف میشود. چون ما این اکوسیستم را در کشور نداریم و برنامهریزی نکردیم، نمیتوانیم در داخل مشکل را حل کنیم.
غیر از این باید سرمایهگذاری بخش خصوصی با حمایت دولتی انجام شود اما مشوقهای دولتی بسیار کم هستند. ما در حال جنگ اقتصادی هستیم ، اگردر کشور بخواهید یک سرویس سختافزاری ایجاد کنیم، باید با ارز از خارج از کشور تهیه شود. به دلیل این مشکلات سرمایهگذاری بسیار سخت است. نمیتوانیم بگوییم فقط دولت درگیر شود چون توجیه اقتصادی ندارد. از سوی دیگر فقط بخش خصوصی هم به دلیل سختیها و مشکلات مناسب نیست. باید تشویق دولتی و سرمایهگذاری بخش خصوصی باشد؛ هروقت این توازن و هماهنگی از بین برود سرویس محکوم به شکست است.
1 دیدگاه