سریالها و موسیقی کرهای این روزها به یکی از پرطرفدارترین سرگرمیها میان جوانان و نوجوانان ایرانی تبدیل شدهاست. کمتر جوان و نوجوانی را میتوان یافت که حتی یک سریال کرهای هم ندیده باشد، علی الخصوص که در سالهای اخیر صدا و سیما و پلتفرمهای پخش فیلم نیز سریالهای زیادی را دوبله و پخش کردهاند. در این میان سریالهای کرهای یا کیدراما طرفداران پروپا قرص خود را دارد.
از بین دلایل پرشمار اقبال جوانان و نوجوانان به این سریالها، یکی از دلایل بازنمایی دوران جوانی در این سریالها است. جوان نیازمند شنیده شدن است و از اینکه دغدغههایش به رسمیت شناخته شوند و از آنها حرف به میان بیاید خرسند میشود، و این نکتهای است که در ساخت محصولات کرهای بسیار به آن توجه میشود.
فرض کنید جوانی هستید که علاوه بر درس و دانشگاه باید با مشکلات اقتصادی دست و پنجه نرم کنید و همزمان مسائل احساسی زندگیتان را مدیریت کنید. دیدن کسی که شبیه به شما است و دغدغهای مشابه شما دارد، میتواند الهام بخش باشد.
به عنوان مثال در سریال «در دور دست بهار سبز است» ما با شخصیتهایی روبه رو هستیم که هرکدام مشکلاتی دارند که باید آنها را حل کنند. پسری که بعد از کلاسهای دانشگاه، تا نیمه شب کار میکند تا خرج تحصیل خودش و برادر کوچکترش را تامین کند یا دختری که روابط اجتماعی خوبی ندارد و نمیتواند از حق خود دفاع کند یا حرف دلش را بزند. پسر دیگری که روابط خانوادگی سردی دارد و در خانواده دائما مورد سرزنش قرار میگیرد. سریال با توصیف هریک از شخصیتها و موقعیتی که در آن قرار دارند، کمکم گرهها را باز میکند و راه حل ارائه میکند.
پرداختن به مسائلی که منحصرا متعلق به جوانان است و دیگر گروههای سنی با آن روبهرو نیستند. مانند «کنکور» هم یکی دیگر از موضوعاتی است که سریالهای کرهای مفصل به آن میپردازند و آثار متعددی درباره آن ساختهاند. مانند سریالهای «صدای جادو» و «بازگشت به 1988».
دوران جوانی دورانی است که افراد به دنبال هدف خود میگردند و گاهی برای مدتها سردرگم اند. سریالهایی مانند «غم به من میاد»، «یک فنجان قهوه میل دارید؟»، «تابستان درخشان» و «وقتی هوا خوب باشه» این سردرگمی را به خوبی نشان میدهند. جوان با تماشای این آثار حس میکند کسی او را فهمیده و عمیقا با او همدردی شده است. به عنوان مثال در سریال «تابستان درخشان» نقش اصلی پس از تحقیر و توهینهای فراوان، شغل خود را در شهر رها میکند و به دنبال راهی برای زندگی در آرامش میگردد و به همین منظور راهی شهرستانی کوچک میشود. او روزها را یکی پس از دیگری با سردرگمی سپری میکند تا اینکه میتواند روشی برای ادامه زندگیاش پیدا کند.
دوستی نیز یکی دیگر از مسائلی است که در سریالهای کرهای به خوبی به آن پرداخته میشود. گروههای دوستی که در مواقع مشکلات به یکدیگر کمک میکنند، با چالش روبهرو میشوند و باهم از این چالشها عبور میکنند. دیدن روابط دوستانه و بازنمایی که این سریالها از دوستی دارند، دلیلی بر جذابیت آنها میان جوانان و نوجوانان است.
زمانی که از طرفداران این سریالها سوال میشود که چرا یکی از ژانرهای موردعلاقه آنها در سریالهای کرهای جوانان است؟ اغلب پاسخشان این است که از این سریالها انگیزه و امید دریافت میکنیم. سریالهای کرهای ژانر جوانان بدون استثنا بر تلاش، امید و ممارست تاکید میکنند. بخشی از این تاکید به دلیل فرهنگ شرقی و ارزش کار و فعالیت در کرهجنوبی است. اما بینندگان این سریالها در ایران نیز از آن تاثیر پذیرفته و انگیزه میگیرند. به عنوان مثال سریال «کلاس ایتهوون» حکایتگر داستان جوانی است که از سن کم مورد ظلم قرار میگیرد. بارها شکست میخورد، دوباره تلاش میکند و ناامید نمیشود و در آخر دشمنانش را شکست میدهد و به موفقیت میرسد. بیننده با دیدن تلاش شخصیتهای سریال، برای رسیدن به موفقیت و پیشرفت خودش تلاش میکند.
یکی از نکاتی که در سریالهای کرهای به آن تاکید میشود داشتن رویا و هدف است. رویایی که هرشخص در زندگی انتخاب کرده و برای رسیدن به آن تلاش میکند. نکته قابل توجه آنجا است که در بازنمایی این رویاها محدودیتی وجود ندارد. در این سریالها راه رسیدن به موفقیت فقط از طریق درس و دانشگاه ترسیم نمیشود. سریالهای زیادی وجود دارد که به یک رشته ورزشی خاص میپردازد و یا داستان جوانانی را روایت میکند که کسب و کار خود را راهاندازی کردهاند و برای رویای خود تلاش میکنند.
به عنوان مثال سریال 21 25 داستان رشد چند جوان است که هرکدام به نحوی به موفقیت میرسند. هر نفر در این گروه دوستی پنج نفره راه منحصر به فردی را برای رسیدن به موفقیت طی میکند. دو دختر ورزشکار، یکی گوینده خبر، دیگری کارگردان تلوزیونی و یکی هم کسب و کار خودش را در زمینه مد و لباس راه اندازی میکند.
جوانی بهار زندگی، ارزشمند و زودگذر است. زمانی که انسان میتواند مهارت بیاموزد، تفریح کند، با دوستانش وقت بگذراند و سرشار از شور و اشتیاق برای زندگی است. اما این شور و اشتیاق همیشگی نیست و باید فرصت را غنیمت شمرد و از این دوران نهایت استفاده را برد. سریالهایی مثل «دوباره هجده سالگی» یا «سی اما هفده» به خوبی ارزش این دوران را نشان میدهند. در سریال «سی اما هفده» داستان دختری را تماشا میکنیم که هفده سالگی به کما رفته و حالا در سی سالگی به هوش آمده است. او تمام سالهای طلایی عمرش را از دست دادهاست.حالا نمیتواند توقعات جامعه از یک خانم سی ساله را برآورده کند. برای مشغول به کار شدن کم تجربه و بی مهارت است، مثل یک خانم بالغ رفتار نمیکند و اندوختهای در زندگی ندارد.
همانطور که در یادداشت «چهره چند وجهی کیدراما» اشاره شد، نوع بازنمایی هر مفهوم در سریالهای تلوزیونی با سریالهایی که از شبکههای اینترنتی پخش میشود تفاوت دارد. بازنمایی مفهوم جوانی نیز به همین ترتیب، در هر شبکه متفاوت است. در سریالهای شبکههای تلوزیونی اغلب فضا شاد، رنگی و سرزنده است. حتی گاهی فقر نیز در این سریالها شیک و تمیز بازنمایی میشود و سیاهی و ناامیدی در آنها کمرنگ است. اما در سریالهای شبکههای اینترنتی به ابعاد تاریک جوانی پرداخته میشود. البته باید توجه داشت که گاهی جوانی کردن در این سریالها طوری بازنمایی میشود که محدود به خوردن نوشیدنیهای الکلی، روابط جنسی بدون محدودیت و ... است که با فرهنگ کشور ما سازگار نیست. به عنوان مثال دو سریال «زیبایی حقیقی» و «فوق برنامه» هردو سریال مدرسهای هستند اما بازنمایی کاملا متفاوتی از جوانی ارائه میکنند.
در آخر باید توجه داشته باشیم که به تمام دلایلی که بالاتر گفته شد، تماشای آثار کرهای برای جوانان و نوجوانان لذت بخش است. آنها با توجه به فرهنگ خانوادگی و تربیتی که با آن رشد یافتهاند از هر محصول پیامهایی را دریافت میکنند. ما باید به عنوان والد یا مربی بتوانیم راهی برای گفتگو و هرچه کمتر کردن آسیبها با آنان، باز کنیم. هرچند میدانیم که بهتر است سبد مصرف جوانان ما از آثار ایرانی منطبق با فرهنگ بومی خودمان پرشود. اما تماشای این آثار نیز اگر تبدیل به یک روتین آسیب زا نشود، خطر آفرین نیست. تولیدکنندگان آثار ایرانی باید دغدغههای جوانان را در نظر بگیرند و با بالاتر بردن کیفیت ساخت سریالها، گزینه مناسبی برای جایگزینی به جوانان ارائه دهند.
1 دیدگاه