خشونت همیشه یکی از عناصر اصلی جذّابیت در سینما و بازیهای دیجیتال بوده است. بنای خیلی از فیلمهای گانگستری، رزمی، جنگی و اکشن بر خشونت استوار شده و در سایر ژانرهای سینمایی هم صحنههای پرخاش و درگیری کم نیست. در بازیهای رایانهای هم خشونت تِمی پُرتکرار و سودآور است. پژوهشهای انجامشده در آمریکا تا سال 2001 نشان میداد که 75درصد از بازیهای رایانهای پرفروش تِم خشونتآمیز داشتهاند. همچنین مطابق با این تحقیقات، یک کودک آمریکایی تا قبل از 18سالگی، بهطورمیانگین در معرض 200 هزار صحنهی خشونتآمیز از طریق تلویزیون قرار گرفته است که 40 هزار صحنهی قتل را شامل میشود.
اما آنچه در این موضوع اهمیت پیدا میکند فقط نمایش صحنههای خشونتآمیز نیست. در بسیاری از آثار رسانهای، خشونت بهعنوان راهحل و مسیری برای پیشبرد داستان یا اهداف شخصیتها به کار گرفته میشود و اِعمال خشونت عواقب چندانی برای انجامدهندگانش ندارد.
کارشناسان معتقدند کودکان خردسال نمیتوانند تمایز دقیقی بین واقعیت و واقعنُمایی رسانهای ایجاد کنند و ممکن است دنیای بیرون را بهاندازهی فیلمها و بازیها ناامن، خشونتآمیز و تاریک تصوّر کنند. این موضوع باعث ایجاد اضطراب و اختلالهای روانی و ناتوانی در برقراری ارتباطِ درست با افراد و محیط پیرامون میشود. همچنین تقلید کودکان و نوجوانان از الگوهای رسانهای در رفتارهای خشونتآمیز و بیتوجهی به پیامدهای آن در دنیای واقعی میتواند عواقب جبرانناپذیری داشته باشد.
"خشونت حماسی برای اِعمال قدرت بر طرف مقابل یا تخلیهی خشم و تشفّیخاطر (خنکشدن دل) صورت نمیگیرد."
بههمینعلّت، در نظامهای ردهبندی سنی، خشونت بهعنوان یکی از معیارهای اصلی ارزیابی و ردهبندی محسوب شده و خانوادهها و کارشناسان نیز سالهاست نسبت به این موضوع حساسیت جدّی دارند. کارشناسان «کدومو» نیز خشونت هر محصول رسانهای را با حساسیت تحلیل و ارزیابی و به خانوادهها اعلام میکنند.
اگرچه میدانیم در دنیای واقعی همهچیز بهاندازهی فیلمها و رسانهها ناامن و خشونتآمیز نیست، اما واقعیت پیرامون فرزندان ما نیز آنقدرها صلحآمیز و بدونخشونت به نظر نمیرسد. بلکه دنیای واقعی سرشار از اختلافات، بیعدالتیها و نابرابریهایی است که خود را به شکل رفتارها و روابط خشونتآمیز و خصمانه نشان میدهد و دامنهی آن از محیط خانه و مدرسه و محلّه تا فرهنگ و سیاست و روابط بینالمللی گسترده است.
پس دورنگهداشتن فرزندان از خشونت نه شدنی است و نه صحیح! همانطورکه نگران سلامت ذهنی و امنیت روانی فرزندانمان در مواجهه با خشونت و پرخاشگری هستیم، باید بتوانیم آنها را برای زندگی در دنیای واقعی و کنشگریِ صحیح دربرابر ظلم و خشونتها آماده کنیم و رسانهها هم میتوانند والدین را در این مسیر یاری کنند.
در ادبیات کلاسیک و کهن، حماسهها نقشی کلیدی در توضیح وضعیتهایی داشتند که در آن وضعیتها، قهرمانان برای دفاع از خود یا دیگران و مبارزه با ستم چارهای جز مبارزه و بهکارگیری خشونت نداشتهاند. شاهنامهی فردوسی و حکایت غیرتورزی رستم دستان مشهورترین مثال این داستانهاست. در فرهنگ دینی نیز روحیهی شهادتطلبی، واقعهی عاشورا و نهضت امام حسین (علیه السلام) نمونههایی هستند که به بهترین شکل ضرورت ایستادگی و مبارزه برای رسیدن به صلح و آرامش را نشان میدهند و رسانههای سنتی همچون منبر، روضه و هیئت آن را به نسلهای جدیدتر منتقل کردهاند.
در دنیای امروز هم موارد زیادی از درگیری ستمدیدگان و ستمگران و مقاومتهای مردمی دربرابر بیعدالتیها و دشمنیها وجود دارد که از طریق رسانههای جمعی به دست ما میرسد و فرصت خوبی برای گفتوگو با فرزندان دربارهی مقاومت، حماسه و ظلمناپذیری برای فرزندانمان فراهم میسازند. هشت سال دفاع مقدس در ایران، مقاومت مردم فلسطین دربرابر غصب سرزمینشان یا ایستادگی جنبشهای مردمی دربرابر داعش و گروههای تروریستی از همین دست است.
اما مرز بسیار باریکی میان خشونت منفی و حماسه و ظلمستیزی وجود دارد. خشونت نهفته در «حماسه» یک واکنش هیجانی و عصبی نیست که در قالب رفتار پرخاشگرانه سر بزند، بلکه واکنشی موجّه، فکرشده و کنترلشده برای مقاومت دربرابر ستم و ظلم است و صرفاً در درگیری با عناصر یا شخصیتهای ستمگر بروز میکند.
خشونت حماسی برای اِعمال قدرت بر طرف مقابل یا تخلیهی خشم و تشفّیخاطر (خنکشدن دل) صورت نمیگیرد. بلکه از سر غیرتورزی و ناظر به آرمان و هدف خیر بُروز میکند و تنها وقتی رفتار خشونتآمیز صورت میگیرد که راه دیگری باقی نمانده باشد و تمام تلاشها برای حل غیرخشونتآمیز مسئله ناموفق بوده است.
بهرهگیری از آثاری که دربارهی وقایع و حماسههای تاریخی ساخته شدهاند فرصتی فراهم میکند تا والدین و فرزندان دربارهی رفتار قهرمانانهی شخصیتها و روند داستان گفتوگو کنند و مرز میان خشونت و حماسه را پررنگتر کنند.
البته ذکر این نکته ضروری است که کودکان نباید بههیچعنوان در معرض تماشای خشونتِ عریان و شدید قرار بگیرند و بیان حماسهها و مبارزات آرمانخواهانه هم توجیهی برای عبور از این خط قرمز نیست. چنانکه در منابع دینی ما نیز درخصوص پررنگترین رخداد حماسی ما، یعنی حرکت و شهادت امام حسین (علیه السلام)، از بیان روضههای مکشوف و ذکرمصیبت بیپرده، مخصوصاً در حضور کودکان منع شده است.
به نظرم خشم در هر حالت اشتباه است امام حسین ع هم در جهت خشم کاری انجام نداد بلکه وظیفه خودش می دانست که جهاد کند