اما تسلیم نشوید. اگرچه به نظر میرسد رسانهها و فناوری دلیل بدبینی جمعی ما هستند اما اینها خودشان برای غلبه بر این بدبینی نیز ضروریاند؛ یا با استفاده عاقلانه از آنها یا با دانستن اینکه چه زمانی باید کنارشان بگذاریم. در این مقاله شش راه برای دیدن نیمه پر لیوان پیشنهاد شده است.
وقتی مصیبتی در جایی از جهان رخ میدهد، هرگاه که تلویزیون را روشن میکنیم، وارد رسانهای اجتماعی میشویم، پیامهای اعلان تلفنهمراهمان را بررسی میکنیم یا وقتی از کنار روزنامههایی که پشت شیشه سوپرمارکتها هستند میگذریم و تیترهای احساسی را میبینیم، با مصیبتزدگان احساس همدردی میکنیم. والدین میدانند که رسانه برای جلب توجه مخاطبین امور را بزرگنمایی میکند. اما کودکان ضرورتاً روابط بین منابع، حامیان مالی و مخاطبان را درک نمیکنند. اینکه شما چطور نسبت به اخبار واکنش نشان میدهید چگونگی تحلیل آن توسط کودکان را هم تغییر میدهد. به فرزندانتان کمک کنید با دید کاملی به امور نگاه کنند و به آنها توضیح دهید که صداهای بلندتر شنوندگان بیشتری دارند.
وقتی اندازه واقعی هرچیز را نشان دهید، ترس کودکان کمتر میشود و امیدشان را باز مییابند.با پرورش شخصیت کودکتان با روحیه ناامیدی مقابله کنید. زمانی که دنیا احساس هرج و مرج میکند شخصیت قوی فرزند شما را سر پا نگه میدارد. زمانی صرف کنید و در مورد چیزهایی که به خاطرشان شکرگزارید با آنها صحبت کنید. تشویقشان کنید که در مقابل موانع مقاومت کنند و نسبت به دیگران دلسوزی داشته باشند. تحقیقات نشان میدهند ابراز شکرگزاری و قدردانی انسانها را شادتر میکند.
بسیاری از کودکان میگویند نمیتوانند تفاوت بین اخبار واقعی و جعلی را در اینترنت تشخیص دهند. سردرگمی، شک و بیاعتمادی جلوی خوشبینی را میگیرند. اما کودکان ابزاری برای مبارزه با اخبار جعلی دارند. آنها میتوانند از ابزار واقعیتسنج اینترنتی استفاده کنند تا واقعیت را بیابند یا حداقل فریبها را تشخیص دهند. آنها با عدم اشتراکگذاری چیزهایی که صحت و سقمش را تشخیص نمیدهند میتوانند به انتشار اخبار و اطلاعات غلط کمک نکنند و میتوانند ادعاهای مشکوک را بشناسند. در اختیار گرفتن صحتسنجی به شما قدرت میدهد.
به فرزندانتان یاد دهید که درباره اتفاقاتی که میافتد مسئولند. وقتی میبینند کسی مورد آزار اینترنتی قرار میگیرد – چیزی که همیشه در پیامها، رسانههای اجتماعی و بازیهای آنلاین اتفاق میافتد - نباید فقط تماشاچی باشند. با اینکه آنها نباید کاری کنند که برایشان خطر داشته باشد اما میتوانند کارهای زیادی در دفاع از دیگران انجام دهند. آنها میتوانند علیه زورگویان اینترنتی اقدام کنند، آنها را گزارش دهند، به دفاع از قربانیان برخیزند و یا فقط یک پیام خصوصی به قربانی بدهند و بگویند کسی به او اهمیت میدهد. این حرف سخنی گزاف نیست، واقعا هر کسی وظیفه دارد که اینترنت را جایی مثبت و مفید کند.مقابله کردن با زورگویان اینترنتی نشان میدهد که معتقدید میتوانید تغییری ایجاد کنید.
گمنامی در اینترنت ممکن است نتایج ناخواستهای داشته باشد. برای مثال مردم فکر میکنند میتوانند سخنان تنفر آمیز بیان کنند یا بدون ترس از شناسایی تصاویر توهینآمیز منتشر کنند. این مسئله ممکن است اما باید بدانیم سخنان تنفر آمیز بیقربانی نیستند. با اینکه سازمانها دارند تنبیه کسانی که چیزهای توهینآمیز منتشر میکنند را آغاز میکنند اما کسی نمیتواند منتظر اقدام آنان باشد. سخنان تنفرآمیز به دیگران آسیب میزنند، باعث ایجاد یک محیط سراسر منفی میشوند و گاهی باعث میشوند کسی که در بحران است برای کمک خواستن بگرید.
حال با این شرایط باید با سخنان تنفرآمیز اینگونه روبهرو شد:
به پیامشان پاسخ ندهید، کاربرانی که اینطور هستند را مسدود (بلاک) کنید، توهین کنندگان را گزارش کنید و آن را به اشتراک نگذارید.
اگر فرزند شما بتواند فقط روی یک نفر تأثیر بگذارد که از انجام کارهای منفی دست بکشد، بعد هم خواهد توانست روی کس دیگری تأثیر بگذارد و بعد شخص دیگر و این روند همچنان ادامه خواهد داشت.دست همسر و فرزندتان را بگیرید و هر چیزی غیر از آنها را خاموش کنید! اگر همه آنها با شما باشند چیزی را از دست نخواهید داد. یک دورهمی ساده چه برای مطالعه باشد، چه یک شامِ بدون دستگاه دیجیتال، یا صحبت در مورد یک موضوع، حالتان را خوب میکند و به کودکتان این پیام را میدهد که زمانی که با خانواده میگذرانیم بر هر کار دیگری مقدم است.(مقاله بازی های خانوادگی رو پیشنهاد میکنیم!) متخصصین انجام اینگونه فعالیتهای خودمراقبتی را پیشنهاد میدهند، زیرا این اخبار بد میتواند مقاومت ناپذیر و حتی ناتوان کننده باشد. اگر بزرگسالان در مقابل این اخبار چنین احساسی پیدا میکنند تصور کنید کودکان چگونه به رگبار مداوم آنها واکنش نشان میدهند!
1 دیدگاه