در هفتمین جلسه از جشنواره نوروزیِ کدومو و مرکز تربیت رسانهای باران، به بررسی انیمیشن خرس قهرمان پرداخته شد. این جلسه با حضور معصومه نصیری (پژوهشگر سواد رسانهای) و محمد لسانی (پژوهشگر رسانه) برگزار شد.
برای شرکت در این رویداد، عدد ۱ را به ۵۰۰۰۴۶۸۶ ارسال کنید.خانم نصیری با اشاره به نکات انیمیشن آغاز کرد: به نظرم خشونت اثر با توجه به مصرف رسانهای امروزی بالا نبود. ترس از دست دادن والدین به نظرم مقدار واقعی و کافی از ترس را منتقل کرده بود. به نظر من ترس بیش از اندازه نبود. خرد و تصمیم جمعی نیز از دیگر نکات انیمیشن بود.
نکته مهم برای من این بود که در مواجهه با این انیمیشنها نیاز داریم برخی مولفهها را در کودکان تقویت کنیم و از طریق این تقویت میتوانیم تاثیرگذاری رسانهها را کنترل کنیم و مواجههای آگاهانه داشته باشیم. یکی از آن مباحث همین اصل همراهی و آشنایی با فضای فکری کودک حین دیدن انیمیشنها است. این همراهی و رابطه با کودک باعث طراحی درست پرسش و مسئله میشود و در نتیجه یادگیری آنها افزایش مییابد.
او تاکید کرد: مرزی بین سواد رسانهای و تربیت رسانهای وجود دارد. همه فرمولهای سوادرسانهای مقدمهای هستند بر تربیت رسانهای که باید از ترس والدین بکاهد.
آقای لسانی با اشاره به مسئله درک فیلمها گفت: ما در جلسات بررسی فیلم در اولین گام از افراد میخواهیم داستان فیلم را بگویند و مسائل فیلم را مطرح کنند.
مثلا یکی از مسائل این فیلم الگوی خانواده ناقص است؛ خانوادهای که مادر به دلیل ستم انسانها در آن حضور ندارد. خانواده ناقص الگوییست که در بسیاری از آثار وجود دارد و شکلی از درگیری عاطفی را با مخاطب دارد. یک مدل و کلانالگو است.
او تاکید کرد: باید ارزشهای مسلط را از اثر استخراج کنیم. من در این انیمیشن سه کلان ارزش را شناسایی کردم. یکی تعلق به خانواده و انسجام خانواده است. کلانارزش دوم بحث زنده ماندن است. وقتی پدر و فرزند فیلم در قطار به هم میرسند تنها دغدغهَشان زنده ماندن است و کلانارزش سوم آزادی است. گرهزنیهای فیلم بسته به این ارزشها است.
ارزشهای اثر برای کارکتر اصلی تولیدکننده بالاترین درجه استرس است. به نظر من باید سطح تاثیرگذاری عاطفی این ارزشها بر فرزندانمان را بررسی کنیم و سطح درگیری آنها را بسنجیم. در کنار اینها مولفه موسیقی نیز مهم است؛ موسیقی فیلم برای من آزاردهنده و بیش از حد معمول بود و باعث جلوگیری از همتماشاگری میَشد. وقتی با اثری روبهرو میشویم که ارزشهایش بالاترین درجه استرسزایی را دارد، نمیتوانیم با آن همراه شویم. من نتوانستم دخترم را همراه کنم چون به دلیل دغدغههایش نسبت به کارکترها نمیتوان آرام بگیرد. برای همین تکنیکهای همتماشاگری را نمیتوانستیم داشته باشیم چون چسبندگی اثر به دلیل هیجان بالایش بسیار بالا است اما محتوایش بسیار بیمایه است چگالی محتوا به شدت پایین است.
او به نکات محتوایی اشاره کرد: اقتدار پدر در این اثر احساس میشد؛ مثلا وقتی بچه خرس در قفس قرار میگیرد و متوجه دوستانش میشود میخواهد با کمک آنها مقابل اقتدار پدر بایستد. در بخشی دیگر ریل راه آهن شکسته میشود و خرس کوچک باور میکند که پدرش مرده است و این بدترین شکل تزریق استرس به کودکان است. در نهایت باید ارزشهای اثر را بیرون کشیده شود.
نصیری اشاره کرد: باید سنین مختلف را در نظر بگیریم؛ کودکان کوچکتر درگیری متفاوتی دارند با کودکان بزرگتر. باید از کودک سوال کنیم که چه چیزی از انیمیشن برداشت کرده است. ممکن است چیزی که همه ما برداشت کردیم با فهم او کاملا متفاوت باشد. بنابراین هنگام بحث از اصل همراهی باید به ردهبندی سنی توجه کنیم. باید با فضای فکری کودک آشنا شویم. شاید نکتهای که ما درک میکنیم اساسا با فهم او متفاوت باشد.
او را در موقعیت قرار میدهیم برای آنکه میخواهیم با موقعیتها و افکار گوناگون آشنا شود و باید در این سیر حواس کودک را به نکته درست جلب کنیم. باید او را در شرایطی قرار دهیم که بتواند شرایط گوناگون را در نظر بگیرد. کودک باید خود را در موقعیتهای گوناگون قرار دهد و فکر کند که به جای شخصیت چه کاری انجام میدهد؟ چه چیزی از انیمیشن را دوست دارد؟ اینها نکاتی است که باید ذیل اصل همراهی در نظر بگیریم.
لسانی ادامه داد: به نظر من باید تعداد دقایق یا حجم اضطرابی که این فیلم داشت انتقال میداد در نظر بگیریم. در فیلمهای اروپایی و آمریکایی ریتمی رفتوبرگشتی برای هیجان در نظر گرفته میشود. این فیلم دوز بالایی از اضطراب را انتقال میداد.
نصیری در پاسخ به چگونگی کاربردیکردن ارزیابیها برای والدین گفت: شاخصهایی وجود دارد که یکی از آنها گفتوگو است همینطور فهم خانواده از انیمیشن اهمیت بسیاری دارد. ممکن است ارزشهای اساسی برای خانواده دیگری کاملا متفاوت باشد. این فهم و همراهی فقط از طریق گفتوگو ایجاد میشود.
لسانی: راهوروش گرهگشایی نکته مهمی در این اثر بود که من آن را نمیپسندم. مثلا در جایی دیدیم که سگ که شخصیتی برنامهریز و تکنولوژیک داشت پس از پیدا کردن صاحبش 20 دقیقه در فیلم حضور نداشت و در همین دقایق پدر با قدرت و خشونت مسائل را حل میکند. حل کردن مسائل با خشونت نکته نادرستی است.
باید دستهبندیهایی از مخاطبان داشته باشیم. عدد و شاخصی که برای ویژگیهای کودک را در نظر میگیریم مهم است و باید دقیق باشد. مثلا به نظر من این فیلم برای پسر 12 ساله خوب است اما برای دختری در همین سن مناسب نیست. باید این نکات را در نظر بگیریم.
1 دیدگاه