نقد و بررسی فیلم ونوم آخرین رقص (Venom: The Last Dance)

"ونوم: اخرین رقص" پایانی بر سه‌گانه این موجود فضایی است. اگرچه نسبت به قسمت‌های قبل خشونت اثر کم‌تر است اما همچنان صحنه‌های زدو خورد فیزیکی، عناصر ترسناک و وجود موجودات عجیب‌الخلقه این اثر را برای رده سنی زیر 15 سال نامناسب می‌کند.

ونوم زمانی که برای اولین بار وارد بدن ادی می‌شود، موجودی غیرقابل کنترل و شرور است اما تحت تاثیر ادی و زندگی در میان انسان‌ها تغییرات چشم‌گیری می‌کند به طوریکه در قسمت اخر آرزوی یک زندگی معمولی و تجربیات ارزشمند است. او تا جایی رشد می‌کند که جان خود را برای محافظت از دیگران فدا می‌کند. هر انسانی نیمه‌تاریکی در وجود خود دارد که گاهی غیرقابل کنترل است. شاید این فیلم فرصتی باشد تا بتوایند نیمه تاریک خود را کشف کنید و در جهت پیشرفت شخصیت خود روی آن کار کنید. چه ویژگی‌هایی در شما وجود دارد که دوستش ندارید؟ چه خصوصیاتی در شما وجود دارد که به نظر دردسرساز می‌آید؟ برای رشد و پیشرفت به چه چیزهایی احتیاج دارید؟ آیا دوستانی دارید که بتواند در سختی‌ها از شما حمایت کند و یا راهنمایی‌تان کند؟

ونوم از دنیای ابرقهرمانی خود سرپیچی می‌کند بنابراین نه تنها خود شخصیت ونوم بلکه شرور داستان، نول، هم مانند دنیای کمیک نیست. بنابراین اگر مخاطب داستان‌های ابرقهرمانی هستید ونوم شما را راضی نگه نمی‌دارد و صرفا فیلمی یک ساعته و نیمه برای سرگرمی است.

شخصیت‌ها:

ادی بروک: خبرنگاری که حدود یک سال پیش با ونوم ترکیب شده‌است و پس از ان نتوانسته یک زندگی معمولی داشته باشد. او در این قسمت به اتهام قتل تحت تعقیب است و در فکر اثبات بی‌گناهی خود است.

ونوم: یک موجود فضایی از نژاد سیمبیوت‌ها که برای یافتن سرپناه زمین آمده‌اند. او با ادی ترکیب شده و می‌خواهد زندگی را تجربه کند.

نول: خالق سیمبیوت‌ها که توسط انها در زندانی اسیر شده است. او شروری ترسناک است که تاریکی به ارمغان می‌آورد. بریا خارج شدن از زندان نیاز به کلیدی دارد که در دست ونوم است.

دکتر پین: دانشمندی که در منطقه 51 روی سیمبیوت‌ها تحقیق می‌کند. او در نوجوانی برادر خود را در اثر صاعقه از دست داده و دست چپش فلج شده‌است. دکتر پین به موجودات فضایی بسیار علاقه‌مند است.

رکس استرکلند: ژنرالی که نسبت به موجودات فضایی بسیار بدبین است و معتقد است همه‌ی آن‌ها از جمله سیمبیوت‌ها باید از بین بروند.

داستان اثر:

نول، ابرشروری قدرتمند و ترسناک، که خالق سیمبیوت‌ها هم هست، در سیاره‌ی خود زندانی شده و تنها کلید آزادی او، کدکس است که در ادی و ونوم وجود دارد؛ برای همین، نول نیروهای خون‌خوار خود را به زمین می‌فرستد تا ونوم را پیدا کنند. در این زمان، ادی بروک و ونوم با اتهام قتل پاتریک مولیگن در مکزیک گیر افتاده‌اند؛ اما تصمیم می‌گیرند برای رفع اتهامات به نیویورک بروند. علاوه بر زیردستان نول، که زینوفیج خوانده می‌شوند، ارتش رکس استریکلند هم دنبال ادی و ونوم هستند که از سمت یک سازمان مرموز دولتی کنترل می‌شوند. پیش از آنکه ادی و ونوم بتوانند خودشان را به نیویورک برسانند، برای نجات جان خود و دنیا از دست نول، درگیر تعقیب و گریزهای فراوانی می‌شوند که پای آن‌ها را به منطقه ۵۱ باز می‌کند. زنوفیج‌ها مکان ونوم را پیدا کرده و درگیری‌ای زیادی میان انها و باقی سیمبیوت‌های اسیر در منطقه شکل می‌گیرد. در نهایت ونوم برای نجات ادی و زمین و جلوگیری از آزادی نول، خود را فدا می‌کند.