نقد و بررسی فیلم لنا و اسنوبال (Lena and Snowball)

فیلم «لنا و اسنوبال» روایتگر داستان دختر نوجوانی به نام «لنا» است که پس از جداشدن والدینش، همراه پدرش به منطقه‌ای به نام فیتزجرالد می‌رود تا زندگی جدیدی آغاز کند. لنا به‌خاطر مشکلاتی که برایش پیش آمده بود و همچنین اضطراب ناشی از زندگی جدیدش دچار لکنت زبان شده است و همین باعث می‌شود همکلاسی‌هایش او را مسخره و اذیت کنند. او در یافتن دوست ناکام می‌ماند و بیش‌ازپیش احساس سرخوردگی و تنهایی می‌کند.

او یک بچه‌شیر پیدا می‌کند و آن را به خانه می‌آورد و نام آن را «اسنوبال» می‌گذارد. لنا حضور اسنوبال را از پدرش مخفی می‌کند و شروع به دروغ‌گفتن به پدرش می‌کند. او مسائلی که در مدرسه برایش پیش آمده بود را هم با پدرش در میان نمی‌گذارد و برای همین اوقات سخت‌تری را می‌گذراند. درنتیجه بارها به تصمیمات اشتباهی مثل قصد ترک خانه بدون اطلاع‌دادن به پدرش دست می‌زند.

با کودک  یا نوجوان خود درباره‌ی اشتباهات لنا در حل مشکلاتش صحبت کنید و تاکید کنید که اگر به مشکلی برخوردند که نمی‌توانند خودشان آن را حل کنند به شما مراجعه کنند و به آن‌ها اطمینان خاطر دهید که همیشه حامی آن‌ها هستید.

ورود اسنوبال به زندگی لنا باعث می‌شود او کم‌کم از لاک خود بیرون بیاید و بیشتر سعی کند با اطرافیانش ارتباط برقرار کند و این شجاعت را به دست می‌آورد که چندبار از خودش دفاع کند و یا برای نجات اسنوبال از دست دستیاران «پرسی» اقدام کند. راز لنا به‌طور اتفاقی نزد پسری به نام «جیک» که یکی از همکلاسی‌های اوست آشکار می‌شود و این مسئله باعث می‌شود جیک و لنا به هم نزدیک‌تر شوند.

جیک پسر مهربانی است که برخلاف خواسته‌اش عضو گروهی است که لنا را اذیت می‌کنند. او بااینکه همیشه از لنا دفاع می‌کند، از آن گروه جدا نمی‌شود. دلیل این امر این است که جیک عزت و اعتماد‌به‌نفس کافی برای جداشدن از آن گروه را ندارد. اما پس از آشنایی با لنا متوجه می‌شود که بهتر است با افرادی وقت بگذارند که ارزشش را داردند.

می‌توانید با فرزندانتان درباره‌ی ارزش دوستان خوب صحبت کنید و درباره‌ی ملاک‌‎های دوست خوب باهم بحث کنید.

جیک به لنا علاقه‌مند است و برای همین از او دفاع می‌کند و قصد نزدیک‌شدن به او را دارد. بخشی از داستان به کشش و علاقه‌ی بین لنا و جیک می‌پردازد اگر روی این مسائل حساسیت دارید به این نکته توجه کنید.

در بخشی از داستان شاهد این هستیم که پدر لنا متوجه حال بد لنا می‌شود و سعی می‌کند با او صحبت و گفت‌وگو داشته باشد و یکی از نکات آموزنده‌ی این فیلم محسوب می‌شود.

نگهداری سگ در خانه ممکن است از مواردی باشد که برخی روی آن حساس باشند که در این فیلم نمایش داده شده است.

دستیاران آقای پرسی که به دنبال اسنوبال هستند بااینکه شخصیت‌های منفی داستان هستند، اما در برخی سکانس‌ها کارهای خوبی هم انجام می‌دهند. مثلاً در صحنه‌ی پایانی لنا و جیک را از دست بادیگارد آقای پرسی نجات می‌دهند.

می‌توانید در مورد اراده‌ی انسان‌ها در انتخاب راه درست با فرزندتان صحبت کنید. درنهایت، این فیلم به گوشه‌ای از مشکلات نوجوانان مثل عزت‌نفس، یافتن دوست خوب و ارتباط‌برقرارکردن با والدین پرداخته است.

خلاصه: این فیلم به گوشه‌ای از مشکلات نوجوانان مانند عزت‌نفس، دوست‌یابی و ارتباط‌برقرارکردن با والدین پرداخته است.

آیا راه‌حل‌های «لنا» برای حل مشکلاتش صحیح است؟ او چه کارهای بهتری می‌توانست برای حل مشکلاتش انجام دهد؟

به نظرت چرا «جیک» نمی‌توانست از گروه قلدرها بیرون بیاید؟

اگر اتفاقی مشابه این داستان برای تو بیفتد چه می‌کنی؟

ملاک یک دوست خوب از نظر تو چیست؟

خلاصه: از چه روش‌هایی برای حل مشکلات خود استفاده می‌کنید؟

داستان این فیلم درباره‌ی دختری 13ساله به نام «لنا» است که پدر و مادرش ازهم جدا شده‌اند و پدرش حضانت او را به عهده گرفته است. لنا و پدرش برای شروع یک زندگی جدید به منطقه‌ای به نام فیتزجرالد می‌روند. اما لنا دچار مشکلاتی می‌شود و نمی‌تواند با هم‌کلاسی‌هایش ارتباط برقرار کند و دوستی پیدا کند.

همکلاسی‌های لنا به‌خاطر لکنت زبانش او را مسخره و اذیت می‌کنند. یک روز لنا که برای گردش رفته است یک بچه‌شیر پیدا می‌کند و آن را به خانه می‌آورد. بچه‌شیر از قفس دو نفر به نام «استیو» و «وینس» که برای شکارچی سنگدلی به نام آقای «پرسی» کار می‌کنند فرار کرده ‌است.

لنا اسم این بچه‌شیر را «اسنوبال» می‌گذارد و با آمدن آن روحیه‌ی لنا بهتر می‌شود. یک روز به‌طور اتفاقی «جیک»، یکی از همکلاسی‌های لنا که پسر خوبی است و می‌خواهد با لنا دوست شود، متوجه راز لنا می‌شود و دوستی آن‌ها آغاز می‌شود.

در سایت مدرسه‌‌ی لنا پستی آپلود می‌شود و باعث می‌شود که لنا به فکر فرار از خانه بیفتد. در همین حین، استیو و وینس که به دنبال بازگرداندن اسنوبال هستند طی جریاناتی متوجه می‌شوند که اسنوبال در خانه‌ی لناست. آن‌ها به خانه‌ی لنا می‌روند، او را می‌بندند و اسنوبال را به‌زور با خود می‌برند.

جیک از راه می‌رسد و لنا را باز می‌کند و باهم به دنبال اسنوبال می‌روند و او را آزاد می‌کنند. زمانی‌که نزدیک بود در دام دستیاران آقای پرسی بیفتند، پدر لنا همراه با پلیس‌ها از راه می‌رسد و آن‌ها نجات می‌یابند و درنهایت اسنوبال را به یک مکان مخصوص نگهداری شیر‌‌ها می‌برند.

کارگردان: برایان هرزلینگر/Brian Herzlinger

نویسنده: سباستین برامر، ورنر کارنبرگر/ Sebastian Brummer, Werner Kienberger

نام تهیه کننده: سباستین برامر/ Sebastian Brummer

نام بازیگران: ملیسا کلازو، الیوت سانکرانت، رابرت نپر، مایکل پرل/Melissa Collaza, Robert Knepper, Micheal perl, Elliott Sancrant

نام شخصیت ها:

لنا: دختری نوجوان که به دلیل جدایی والدینش و نقل به مکانش روحیه‌ی حساسی پیدا کرده است و به دنبال یافتن دوست است.

رابرت: پدر لنا که پس از جدایی از همسرش حزانت لنا را به عهده گرفته است و سعی می‌کند با موقعیت جدید خودش را وفق دهد.

آقای پرسی: شکارچی حیوانات و کسی که به دنبال اسنوبال است.

جیک: پسر نوجوانی که اعتماد به نفس کمی دارد و سعی می کند با لنا دوست شود.

اسنوبال : بچه شیری که طی حادثه ای از چنگ دو فرد که برای شکارچی ای به نام آقای پرسی کار می‌کنند فرار می‌کند و توسط لنا نجات پیدا می‌کند.

کشور سازنده: آمریکا