نقد و بررسی فیلم باغ کیانوش

«باغ کیانوش» فیلمی نوجوانانه که برگرفته از کتابی با همین نام به نویسندگید علی اصغر عزتی پاک است. داستان این اثر در روستایی حوالی همدان و در دوران دفاع مقدس روایت می‌شود و با سقوط یک بالگرد بعثی در این روستا چالش‌هایی به وجود می‌آید. تمام اتفاقات از زاویه‌ی نگاه نوجوانان روایت می‌شود به همین دلیل لحظات طنز زیادی رقم می‌خورد. نکته حائز اهمیت و تعیین‌کنند درباره‌ی این اثر میزان ترس و خشونت است. تعلیق، زد و خورد فیزیکی، فضای تاریک و وجود صحنه‌هایی از حمله دسته‌ی مارها و سگ موجب ترس و دلهره‌ی زیادی به خصوص برای کودکان، نوجوانان حساس و افرادی که با فوبیا درگیر هستند، می‌شود.

داستان از آنجایی که در دوره هشت سال دفاع مقدس اتفاق می‌افتد، می‌تواند بهانه مناسبی باشد برای اینکه درباره‌ی زندگی اجتماعی افراد و وقایع پشت جبهه در دوران جنگ با فرزندانتان گفت‌وگو کنید. اگر از آن دست والدینی هستید که زمان جنگ را درک کرده‌اند می‌توانید از خاطرات خود نقل کرده و یا از کتاب‌هایی مانند آبنبات هل‌دار مهرداد صدقی که زبان طنزی دارد استفاده کنید.

کودکان و نوجوانان زیادی در دوران جنگ پدر یا مادر خود را از دست دادند. علی نیز از آن دست نوجوانان است که پدر خود را در جنگ از دست داده و نمی‌تواند با نبود پدرش کنار بیاید. این عدم پذیرش برای او مشکلاتی به وجود اورده‌است. کیانوش از دوستان نزدیک پدر علی و آخرین نفری بوده که او را دیده است. او نیز پس از دست دادن دوستش دچار انزوا شده و نمی‌تواند خودش را ببخشد. این دو شخصیت پس از دیدار با یکدیگر صحبت در مورد عزیز مشترکشان می‌توانند راحت‌تر با این مسئله کنار آمده و شجاعت لازم برای رویارویی با مشکلات پیش‌رو را به دست می‌اورند. در این چالش علی و کیانوش می‌توانند خودشان را به خودشان ثابت کنند و حس بهتری داشته‌باشند.

نوجوانان اثر برای حل مشکلات پیش‌آمده متهورانه عمل می‌کنند و بدون هماهنگی و یا همراهی یک بزرگسال وارد معرکه‌ای خطرناک می‌شوند. هر چند در این راه کاملا مسئله محور پیش می‌روند و بی‌گدار به آب نمی‌زنند و در انتها نیز کیانوش با انها همراه می‌شود. اما توجه داشته‌باشید این عمل در ذهن نوجوان شما فقط یک راهبرد برای پیش‌بردن داستان تلقی شود و در دنیای واقعی و برای مسائلی تا این حد خطرناک از کمک استفاده کنند.

شخصیت‌ها:

علی: پسری نوجوان که پدرش در جنگ مفقود شده‌است. او درگیر ترس‌های خود است و سعی می‌کند شجاعتش را به دست آورد.

عباس: دوست صمیمی علی که بسیار باهوش است و می‌تواند در یک لحظه بهترین مسیر در روستا را پیدا کند.

کیانوش: دوست و همرزم پدر علی که شخصیتی مرموز است و بچه‌ها از او می‌ترسند. شایعه شده که او از جبهه فرارکرده‌است.

داستان اثر:

زمان جنگ در روستایی آرام و به دور از هیاهو علی و سینا برای اینکه ثابت کنند کدام یک شجاع‌ترند، یک مسابقه ترتیب می‌دهند. ماموریت انها دزدیدن موز از درخت‌ها خانه‌ی کیانوش است که به ترسناک و مرموز بودن شهره است. آنها قرار می‌گذارند زمانی که کیانوش و باقی افراد روستا در مراسم عروسی هستند به سمت باغ بروند. در همان لحظه سقوط بالگردی بعثی و فرود ناموفق خلبان آن در باغ و بازگشتن پیش از موعد کیانوش، بچه‌ها را وارد یک چالش پرخطر می‌کند. کیانوش خلبان را که در حال مرگ بود نجات می‌دهد اما او پس از زخمی‌کردن کیانوش فرار می‌کند. علی عباس و چند تن دیگر با نقشه‌ای حساب شده می‌توانند خلبان را دستگیر کنند اما درست لحظه‌ای که فکر می‌کنند همه چیز به حالت عادی بازگشته سینا خبر از وجود خلبان دومی که قصد گرا دادن به رژیم بعث و بمباران کردن روستا را دارد، می‌دهد. جست‌وجوی کیانوش و بچه‌ها برای پیداکردن خلبان دوم شروع می‌شود. خلبان دوم به محل عروسی رفته و صبا، خواهر سینا، را گروگان می‌گیرد. صبا خلبان را به سمت یک مرداب می‌برد درحالیکه کیانوش با بچه‌ها در تعقیب او هستند. بین کیانوش و خلبان درگیری رخ می‌دهد و درنهایت کشته می‌شود. محل عروسی نیز قبل از اصابت بمب تخلیه شده و کسی آسیب نمی‌بیند.