نقد و بررسی انیمه پرسونا (۴) (Persona4 )

این انیمه، با وجود پیام مثبت بسیار عمیق و روانشاسانه است؛ از طرفی درک کردن پیام مثبت این انیمه نیازمند تلاش فکری است و از آنجا که حوادث متعددی رقم می‌خورد و مخاطب در پی افشای راز نهایی داستان منتظر نگه داشته می‌شود، ممکن است پیام مثبت اثر به خوبی درک و دریافت نشود.

بحران هویت از مسائل دوره نوجوانی است که در این انیمه به آن پرداخته شده است. برخی شخصیت‌ها از هویت شغلی خود ناراضی‌اند و برخی دیگر از هویت جنسی خود؛ اما در نهایت تک تک این شخصیت‌ها به این نتیجه می‌رسند که باید خود واقعی‌شان را پیدا کنند و یا خود را همانطور که هستند بپذیرند. لازم است یادآوری کنیم که وجود شخصیت هم‌جنس‌گرا یا مشخص نبودن جنسیت در یک شخصیت می‌تواند برای فرزندان شما بسیار سوال‌برانگیز باشد. ناهنجاری این اثر در مورد روابط آزاد و برهنگی و ناهنجاری جنسی شدت بالایی دارد و از آنجا که نسخه پالایش‌شده سریال در دسترس نیست، لازم است والدین در انتخاب این اثر هوشیارانه عمل کنند و توصیه ما را در خصوص رده سنی دنبال کنند. به طور کلی داستان این سریال برای کودکان قابل درک نیست و می‌تواند ترسناک باشد. برای افراد بالای 12 سال نیز به دلیل ناهنجاری بالا توصیه نمی‌شود. مناسب‌ترین سن برای تماشای این اثر 18 سال به بالا است. در این سنین نوجوانان قادر به درک پیام‌ها هستند و تماشای ناهنجاری اجتماعی تاثیر کمتری بر آنها خواهد گذاشت.

خلاصه: این اثر پیام مثبت عمیقی دارد و از طرفی ناهنجاری اجتماعی بالایی را عرضه می‌کند؛ بنابراین حداقل سن برای تماشای اثر 18+ سال است.

از فرزند خود بپرسید قدرت پرسونا را چگونه درک می‌کند؟ ایا می‌توانی این قدرت را با زندگی واقعی تطبیق دهی؟

«سایه» برای شما چه مفهومی دارد؟ اگر می‌توانستی با سایه خودت مواجه شوی، تصور می‌کنی چطور می‌شد؟

با احساسات سرکوب‌شده چطور باید مواجه شد؟ پذیرفتن این احساسات چه کمکی به ما خواهد کرد؟

خلاصه: در مورد شناخت احساسات سرکوب شده و نحوه مواجهه با آن با فرزند خود هم‌فکری کنید.

ناروکامی پسری دبیرستانی است که به شهر کوچکی به نام اینابا نقل مکان می‌کند و قرار است به مدت یک سال با دایی و دختر‌دایی‌اش زندگی کند. با ورود ناروکامی به این شهر قتل‌های زنجیره‌ای مرموزی رخ می‌دهد و در همه موارد مقتول در یک شب بارانی و مه‌آلود ربوده شده و روز بعد به صورت وارونه از تیر چراغ برق آویزان شده است.

 ناروکامی از طریق همکلاسی‌هایش می‌فهمد که  طبق شایعه‌ای اگر ساعت 12 شب بارانی به کانال «نیمه‌ شب» تلویزیون نگاه کنند می‌توانند نیمه گمشده خود را در آن ببینند. یک شب ناروکامی به صفحه خاموش تلویزیون نگاه می‌کند و تصویری محوی از یک زن می‌بیند. او دستش را به سمت تلویزیون می‌برد و به داخل صفحه تلویزیون کشیده می‌شود. بار دیگر او با همراهی دو تن از دوستانش به داخل صفحه تلویزیون می‌روند. آنها وارد دنیای عجیبی می‌شوند که هیولاهایی به آنها حمله می‌کنند و هر سه فرار می‌کنند و به دنیای واقعی برمی‌گردند، اما روز بعد با ناپدید شدن یکی از دوستانشان مجبور می‌شوند دوباره به همان دنیای موازی بازگردند.

 در دنیای موازی، آنها افرادی شبیه به خودشان می‌بینند اما با رفتاری بسیار متفاوت. اینها «سایه» شخصیت‌های واقعی هستند. سایه‌ها همگی برگرفته از احساسات سرکوب شده یک نفر پدیدار می‌شوند و بسیار پلید و منفی هستند و به شخصیت‌های واقعی حمله می‌کنند. اینجاست که ناروکامی می‌تواند یک قدرت ماروایی به نام «پرسونا» را در خودش بیدار کند و با سایه‌ها مبارزه کند. در نهایت هر شخصیت پس از شکست دادن سایه‌ی خود، تلاش می‌کند احساسات منفی خود را بپذیرد و دیگر آن را سرکوب نکند و همین کار قدرت پرسونا آنها را تقویت می‌کند. قدرت پرسونا همچنین می‌تواند از طریق ایجاد روابط عمیق با دیگران تقویت شود.

ناروکامی و دوستانش با دنبال کردن سرنخ‌ها متوجه ارتباط میان قتل‌ها و کانال نیمه شب می‌شوند. به این صورت که قربانیان ابتدا تلویزیون نشان داده شده‌اند و روز بعد ناپدید می‌شوند و بعد به قتل می‌رسند. آنها با تماشا کردن تلویزیون قربانی بعدی را پیدا می‌کنند و بعد به دنیای موازی می‌روند و با مبارزه با سایه‌ها او را نجات می‌دهند.

 به تدریج که داستان پیش می‌رود گروه دوستی ناروکامی بزرگتر می‌شود و همینطور همگی قدرت پرسونای خود را ارتقا می‌دهند. آنها تصمیم می‌گیرند که قاتل را پیدا کنند. چند نفر در این ماجرا مظنون شناخته می‌شوند اما در نهایت تمام ماجرا زیر سر شخصیتی است که هیچ انتظاری از او نمی‌رفت. او آداچی کارآگاه پلیسی است که همیشه در همه قتل‌ها حاضر و ناظر بوده. او می‌خواهد تمام افراد شهر را به دنیای خیالی ببرد تا دنیای واقعی که ناعادلانه است را نابود کند و ناروکامی با قدرت پرسونای خود می‌تواند جلوی او را بگیرد و  مردم شهر را نجات دهد.

کارگردان: سیجی کیشی

نویسنده‌ی اثر: میتسوتاکا هیروتا، جون کاماگای

منبع: بازی

نام بازیگران: دایسوکه نامیکاوا، رومی پارک، ری کوگیمیا

نام شخصیت‌ها:

ناروکامی یو: پسر نوجوانی است که به خاطر شغل پدر و مادرش مجبور است یک سالی را با دایی‌ و دختر دایی‌اش ناناکو، در شهر کوچکی به نام ایناوا زندگی کند. با ورود او به شهر قتل‌های مرموزی رخ می‌دهد.

ایگور: اتاق بنفش، جایی بین رویا و واقعیت. ایگور و مارگارت هر دو در این اتاق نشسته ‌اند و شاهد تمامی اتفاقاتی هستند که برای ناروکامی در واقعیت و یا دنیای موازی رخ می‌دهد و به نحوی راهنمای سرنوشت او هستند. مارگارت اطلاعاتی درباره بیدار کردن قدرت پرسونا در اختیار ناروکامی قرار می‌دهد.

ساتوناکا: دختری پرانرژی است که با ناروکامی دوست می‌شود و او در دنیای موازی همراهی می‌کند.

ریس کوجیکاوا: دختری دبیرستانی‌ است که حرفه‌ی اصلی‌اش رقص و خوانندگی است. داستان مواجهه او با سایه‌اش در دنیای موازی یکی از ماجراهای این سریال است.

کشور سازنده: ژاپن

کمپانی سازنده: AIC ASTA

مخاطب اثر: نوجوانان