نقد و بررسی انیمیشن شیطان‌کش ۲: منطقه‌ی سرگرمی ( Demon Slayer: Entertainment District )

«شیطان‌کش: منطقه‌ی سرگرمی» انیمه‌ای سریالی در ژانر اکشن-فانتزی و محصول سال 2021 ژاپن است. این انیمه پس از دوسال و به‌عنوان فصل دوم انیمه‌ی «شیطان‌کش: کیمتسو نو یائیبا» منتشر شده‌ است و اتفاقات پس از سینمایی آن یعنی «شیطان‌کش: قطار موگن» را شامل می‌شود. ارزیابی سینمایی و فصل اول این انیمه در همین سایت موجود است.

سازندگان انیمه در این فصل هم جزئیات تاریخی جالبی را به‌نمایش گذاشته‌اند. داستان در منطقه‌ی یوشیبارا اتفاق می‌افتد جایی که به نام منطقه‌ی سرگرمی شناخته می‌شود. منطقه‌ی سرگرمی جایی است که در شب می‌درخشد و زنان برای پرداخت بدهی خود و فرار از فقر در آنجا تن‌فروشی می‌کنند و بستر برای انجام انواع فعالیت‌های نامشروع فراهم است. جدا از طراحی جذاب جزئیات، سازندگان به صورت ظریفی در خلال داستان به آسیب‌های نظام فئودالی می‌پردازد و زشتی‌های ان را به‌تصویر می‌کشد. البته که همین مسئله باعث بالارفتن شاخص ناهنجاری می‌شود پس لازم است با احتیاط‌تر درمورد تماشای سریال تصمیم‌گیری کنید.

هاشیرای صدا و تنگن اوزویی از قبیله‌ی شینوبی برخاسته و پس از پشت پازدن به ارزش‌های قبیله‌اش به سپاه شیطان‌کش می‌پیوندد. به‌نظر تا اینجا مسئله‌ای وجود ندارد، اما تنگن یک نکته‌ی عجیب دارد و آن داشتن سه همسر است. در قبیله‌ی شینوبی رسم است که وقتی پسران به سن 15سالگی می‌رسند باید سه همسر برای خود داشته ‌باشند. این مسئله در ژاپن باعث سروصدای زیادی شد و اکثر افراد این نکته را غیرقابل قبول دانسته و حتی آن را تلاش نویسنده برای مشروعیت‌دادن به چند همسری خواندند. البته ممکن است شما  پس از دیدن انیمه  نظر متفاوتی داشته باشید یا اینکه  با منتقدین همراه شوید.

در این فصل ما شاهد تقابل جالبی هستیم. گیوتارو و داکی در مقابل تانجیرو و نزوکو قرار می‌گیرند. خواهر و برادر شیطان زندگی ملال‌آوری داشتند. آنها مورد بی‌مهری قرار گرفتند، طرد شدند، مسخره شدند و درنهایت به دردناک‌ترین شکل ممکن جانشان را از دست دادند. زمانی که مخاطب با زندگی آنها روبه‌رو می‌شود احتمالاً به گیوتارو و داکی حق می‌دهد که تا این حد از دنیا بیزار و از انسان‌هایی که همه چیز در اختیار دارند متنفر باشند. اما در طرفی از داستان ما تانجیرو و نزوکو را داریم. تانجیرو از کودکی در خانواده‌ای پرمهر بزرگ شده و از این لحاظ مانند گیوتارو نیست. اما به یک‌باره همه‌ی آنها را از دست می‌دهد و تمامش به گردن شیاطین است. او هم باید غرق در نفرت و خشم باشد و قطعا کسی به او خرده نمی‌گیرد، اما باز هم میان شیاطینی مانند موزان و شیاطینی که غرق رنج هستند یا مانند تامایو از شیطان‌بودن خود بیزار هستند تفاوت می‌گذارد. در این نقطه سؤال ایجاد می‌شود که آیا راه دیگری نبود؟ راهی که گیوتارو بتواند از خواهرش مراقبت کند و همچنان انسان باشد؟ راهی که خودش را غرق در نفرتی نکند که هر لحظه بیشتر در آن فرو برود و آورده‌ای جز خشم بیشتر و حسرتی پنهان نداشته‌ باشد؟ گیوتارو قطعا شیطانی ‌است که لیاقت دلسوزی را دارد اما بخشش نه. این تقابل به ما نکته‌ی جالبی را یادآوری می‌کند تصمیمات ما تا چه اندازه به خودمان صدمه می‌زند و ما را آزار می‌دهد؟ گیوتارو در ظاهر به دیگران صدمه می‌زند، اما به خودش و خواهرش بیشترین ظلم را می‌کند. در بخشی از مبارزه نزوکو با خشم و نفرت فراوان به داکی حمله می‌کند و تانجیرو به قیمت جان تازه گرفتن داکی نزوکو را آرام می‌کند چون نزوکو شاید خطری مانند داکی را از بین ببرد، اما همزمان خودش را از دست می‌دهد و این پرزیان‌ترین معامله برای نزوکوست که تانجیرو این اجازه را به او نمی‌دهد.

انسان منبع تمام‌نشدنی احساسات است. احساسات برای تجربه‌کردن است، اما این انتخاب و عملکرد ماست که آن احساس را به نیرویی مخرب برای خود و دیگران تبدیل کنیم یا عاملی پیش برنده. تنگن و پدر رنگوکو هر دو احساس ضعف دارند و به دیگران و قدرت‌هایشان غبطه می‌خورند، اما یکی تبدیل می‌شود به فردی پرخاشگر و دائم‌الخمر و دیگری هاشیرایی قابل اعتماد که می‌تواند پس از صدسال یک شیطان رده‌بالا را شکست دهد. کمی فکر کنیم و ببینیم ما با برخی احساساتمان چطور رفتار می‌کنیم؟ چیزی غیرقابل پذیرش که لازم است به خاطرش خودمان یا حتی دیگران را سرزنش کنیم یا چیزی که قرار است ما را به فردی بهتر برای خودمان و دیگران تبدیل کند؟

به نظرت گیوتارو برای زندگی خودش و خواهرش چه راه دیگری می‌توانست انتخاب کند؟

به نظرت چه مولفه‌ای باعث شد که پدر رنگوکو به یک همچین شخصی تبدیل شود؟

تا به حال تصمیماتی گرفتی که بیشترین ضربه را به خودت بزند؟

برای تصمیم‌گیری به چه مولفه‌هایی توجه می‌کنی؟

خودت را دوست داری؟ چه چیزی در وجودت هست که ممکن است به خاطرش خودت را دوست نداشته ‌باشی؟

تا به حال احساس ضعف و درماندگی کردی؟ برای آن چه کردی؟

داستان این‌بار با صحنه‌های پایانی سینمایی «قطار موگن» شروع می‌شود؛ با غم واندوهی که تمام نشدنی‌ است. تانجیرو بعد از پایان مأموریت و پس از بهبودی نسبی به خانه رنگوکو می‌رود تا هم پیام رنگوکو را به برادر و پدرش برساند و هم درمورد هینوکامی کاگورا سؤالاتش را بپرسد. پدر رنگوکو پس از توهین‌های زیاد به پسرش و بعد از دیدن گوشواره و زخم تانجیرو (به گفته‌ی او این‌ها علامت شخص برگزیده است که از تکنیک تنفس خورشید استفاده می‌کند) به او حمله می‌کند و تانجیرو هم با او گلاویز می‌شود و پدر رنگوکو به‌خاطر ضربه‌ی سر تانجیرو بی‌هوش می‌شود. تانجیرو از خانه‌ی پدر رنگوکو هم دست خالی بازمی‌گردد.

تانجیرو، زنیتسو و اینوسکه تمرینات و مأموریت‌های خود را از سر می‌گیرند. زمانی که از یکی از ماموریت‌هایش برمی‌گردد هاشیرای صدا، تنگن اوزویی، را می‌بیند درحالیکه به زور می‌خواهد چند نفر از مأموران بهیاری را ببرد. وقتی به او اعتراض می‌کنند می‌گوید برای مأموریتی نیاز به مأمور زن دارد. تانجیرو و دوستانش هم داوطلب کمک می‌شوند. به این ترتیب مأموریت منطقه‌ی سرگرمی شروع می‌شود. با توضیحی که تنگن می‌دهد متوجه می‌شوند سه همسر تنگن به منطقه برای کسب اطلاعات نفوذ کرده ‌بودند، اما مدتی است از آنها خبری نیست. مأموریت آنها پیداکردن همسران تنگن و از بین‌بردن شیطان ساکن در منطقه است. برای این کار این سه نفر مجبور می‌شوند خود را به شکل دختر دربیاورند تا به خانه‌هایی که به آن مشکوکند نفوذ ‌کنند. با اینکه تغییرچهره چندان موفق نیست، اما نفوذ انجام می‌گیرد. زنیتسو و اینوسکه متوجه حرکات مشکوکی می‌شوند، اما زنیتسو در این فرآیند توسط شیطان (داکی) زخمی و سپس ناپدید می‌شود به همین دلیل تانجیرو و باقی به‌صورت آشکار دنبال نشانه‌های شیطان می‌گردند. تانجیرو با داکی روبه‌رو می‌شود و شروع به مبارزه می‌کند در همین حال اینوسکه وارد محلی می‌شود که داکی قربانیان خودش را در حالیکه جذب روبان‌هایی شده‌اند (هنر خون شیطانی داکی) نگهداری می‌کند. در این میان همسران تنگن و زنیتسو هم حضور داشتند. در آن طرف میدان تانیجرو به‌سختی مقاومت کرده و به‌علت استفاده از تکنیک هینوکامی از هوش می‌رود و نزوکو برای نجات برادرش سرمی‌رسد. نزوکو تغییرشکل داده و داکی را تا حد مرگ کتک می‌زند. او در حال فراموش‌کردن انسانیتش است که تانجیرو به‌هوش آمده و او می‌خوابد. در همین حال تنگن سر می‌رسد و سر داکی را با یک ضربه قطع می‌کند، اما این تازه اول ماجراست زیرا از بدن داکی شیطان دیگری بیرون می‌آید که از او قوی‌تر است. نام او گیوتارو و برادر داکی است. آنها باهم شش رده بالا هستند. کشتن آنها به راحتی نیست و سرهای آنها باید جدا شود تا بتوانند آنها را بکشند، بنابراین یک مبارزه‌ی بسیار سخت و ویران‌کننده بین آنان شکل می‌گیرد.

 پس از زخم‌های ‌فراوان آنها موفق می‌شوند سر هر دو را جدا کنند، اما سم گیوتارو در بدن اینوسکه و تنگن در حال پخش‌شدن بود و آنها را هر لحظه به مرگ نزدیک می‌کرد، اما باز هم نزوکو سر می‌رسد و با هنر خون شیطانی‌اش سم بدن آنها را از بین می‌برد و به این ترتیب مأموریت آنها با موفقیت تمام می‌شود و سپاه‌ شیطان‌کش پس از 100 سال بالاخره توانست یک شیطان رده بالا را شکست دهد و این کار روزنه‌ی جدیدی برای آنان بازمی‌کرد.

کارگردان: سوتوزاکی هارو/ Sotozaki, Haruo

نویسنده مانگا: کویوهارو گوتوگه/ Koyoharu Gotouge

نام تهیه کننده: Aniplex, Shueisha

نام بازیگران: Hanae Natsuki,Shimono Hiro, Matsuoka Yoshitsugu, Kitou Akari

نام شخصیت ها:

کامادو تانجیرو: پسری با موهای قرمز و زخمی روی پیشانی که حس بویایی قوی دارد. تانجیرو پسری مهربان، بااراده و مسئولیت‌پذیر است. تمام خانواده‌ی او توسط یک شیطان در عرض یک روز کشته ‌می‌شوند و تنها خواهرش زنده می‌ماند، اما او هم تبدیل به شیطان شده‌ است. او قصد دارد خواهرش را نجات دهد و زنجیره‌ی غم را پاره ‌کند به همین دلیل وارد سپاه شیطان‌کش می‌شود. تکنیک شمشیر‌زنی او ابتدا نیروی آب بود، اما متوجه ‌می‌شود که می‌تواند از تکنیک تنفسی خورشید و هینوکامی کاگورا هم استفاده کند.

کامادو نزوکو: نزوکو دختری سخت‌کوش و مهربان است. او خواهر تانجیروست و تنها بازمانده از خانواده‌ی او به شمار می‌رود. اما نزوکو تبدیل به شیطان شده ‌است ولی یک تفاوت با باقی شیاطین دارد، نزوکو انسان نمی خورد و با خوابیدن نیروی خود را به‌دست می‌‌آورد. او برخلاف طبیعتش عمل‌ می‌کند و در کنار برادرش از انسان‌ها محافظت می‌کند. نزوکو توانایی سخن‌گفتنش را بعد از تبدیل از دست‌ داده و یک چوب بامبو در دهانش وجود دارد. نزوکو مانند یک شیطان رده‌بالا هنر خون شیطانی دارد و بدنش به راحتی و سرعت ترمیم می‌شود. خون او توانایی از بین‌بردن سم شیاطین را نیز دارد.

آگاتسوما زنیتسو: زنیتسو یکی از افراد سپاه شیطان‌کش است. او از نیروی رعد برای مبارزاتش استفاده می‌کند  و به‌خاطر حادثه‌ای رنگ موهایش به زرد تغییر رنگ می‌‌دهد. زنیتسو در زمان مبارزات ناگهان از هوش می‌رود و در حالت ناهشیار مبارزه می‌کند. او مبارز خوبی است به شرط آنکه بیدار نباشد. زنیتسو همسفر و دوست تانجیرو می‌شود و تحت تاثیر شخصیتش قرارمی‌گیرد. او علاقه‌مند به برقراری رابطه عاطفی‌ است و از نزوکو خوشش می‌آید. ناگفته نماند که او شنوایی بسیار قوی‌ای دارد. زنیتسو در ابتدا فردی بزدل و مضطرب بود که برای هر چیزی ناله می‌کرد و مدام در حال قایم‌شدن پشت تانجیرو بود، اما رفته‌رفته و پس از تجربه‌کردن مسائل مختلف به فردی قابل اتکا تبدیل می‌شود.

هاشیبارا اینوسکه: اینوسکه هم عضو دیگری از سپاه شیطان‌کش است. او به‌دلیل بزرگ‌شدن در کوهستان خویی حیوانی دارد و حتی یک ماسک گراز روی سرش است. اینوسکه فردی کله‌شق و گستاخ است ولی اراده‌ای پولادین دارد. شخصیت او هم به‌خاطر دوستی با تانجیرو دستخوش تغییر می‌شود، هرچند در ابتدا تانجیرو را رقیب خود می‌داند و سعی می‌کند او را شکست ‌دهد. اینوسکه با اینکه صدای مردانه و کلفتی دارد، اما صورتش به‌ظرافت و زیبایی یک دختر است و این تنها مولفه‌ای است که او از آن شرمسار است. اینوسکه ابتدا از احساسات انسانی چیزی متوجه نمی‌شد، اما او هم به مرور یاد می‌گیرد چطور از اطرافیانش محافظت کند.

تنگن اوزویی: تنگن اوزویی عضوی از قبیله‌ی شینوبی است که به آدمکش‌هایی معروف بودند. او از ارزش‌های قبیله‌ی خود دست می‌کشد و به سپاه شیطان‌کش می‌پیوندد. تنگن به‌دلیل مهارت بالایی که دارد به‌سطح بالایی می‌رسد و هم‌اکنون به‌عنوان هاشیرای صدا در سپاه ‌شیطان‌کش خدمت می‌کند. تنگن فردی است که به زرق و برق اهمیت می‌دهد و خود را خدای جشنواره می‌نامد. او حس مسئولیت‌پذیری بالایی دارد که باعث می‌شود علی‌رغم سروصدا و رفتارش عجیبش فردی قابل اتکا و مورد اعتماد باشد. نا گفته نماند که به رسم قبیله‌ی خود سه همسر دارد که همراه او می‌جنگند.

کیبوتسوجی موزان: موزان اولین شیطانی است که به‌وجود آمده. کسی از ماهیت او خبر ندارد و باقی شیاطین از خون او به‌وجود آمده‌اند. شخصیت موزان پر از رمز و راز است. او با قدرتش و با تهدید و ارعاب تمام شیاطین را تحت سلطه و کنترل خود درآورده است. هرچند در به کنترل در آوردن چند شیطان ناکام مانده ‌است. او می‌تواند تغییر چهره دهد. ظاهراً چهره‌ی اصلی او مردی جوان است که شبیه مایکل جکسون لباس می‌پوشد، اما خود را به شکل یک زن یا یک پسربچه هم درمی‌آورد.

داکی: داکی یکی از شیاطین رده‌بالا و جزو 6 کیزوکی بالاست. او دختری 13ساله با ظاهری زیباست. با اسم «وارابی هیمه» در منطقه‌ی سرگرمی سال‌ها از مردم تغذیه می‌کرده و توانسته 7 هاشیرا را بکشد. داکی در هیبت یک شیطان لباسی نامناسب به تن دارد. سلاح او روبان است که مانند شمشیر برنده است و انسان‌ها را جذب خود می‌کند و بعد می‌خورد. نام انسانی او «اومه» است.‌

گیوتارو: گیوتارو برادر داکی است که در بدن او زندگی می‌کند. آن دو با هم عضو 12 کیزوکی هستند. زمانی که اوضاع از کنترل داکی خارج می‌شود گیوتارو خود را می‌رساند. او برخلاف داکی ظاهری ترسناک دارد. او بسیار لاغر است به‌طوری که استخوان‌هایش معلوم است و لکه‌های سیاهی روی صورتش دارد. گیوتارو همواره به‌دلیل ظاهرش در زمان انسان‌بودن مورد آزار قرار می‌گیرد و حتی مادرش چندین‌بار سعی می‌کند او را بکشد. گیوتارو بسیار قوی‌تر از خواهرش است وسلاح او داسی است که به سم آغشته‌ شده ‌است.

هیناتسورو: هیناتسورو یکی از همسران تنگن است که به منطقه‌ی سرگرمی نفوذ کرده و توسط داکی اسیر می‌شود. او عضو قبیله شینوبی بوده و نینجاست. هیناتسورو فردی آرام و عاقل است.

ماکیو: ماکیو نیز یکی دیگر از همسران تنگن است که توسط داکی برای گرفتن اطلاعات شکنجه می‌شود. او هم عضو قبیله‌ی شینوبی و نینجاست. ماکیو کمی عصبی است و مدام با سوما در حال جروبحث است.

سوما: سوما سومین همسر تنگن است که در همان ابتدا توسط داکی اسیر می‌شود. او خودش برای همسریِ تنگن پیش‌قدم می‌شود و فردی احساسی و گاهی نق‌نقوست. سوما مهارت کمی برای جنگیدن دارد.

کشور سازنده: ژاپن

کمپانی سازنده: ufotable/ یوفوتبل

مخاطب اثر: نوجوان و بزرگسال