نقد و بررسی فیلم نگهبان شب

فیلم سینمایی «نگهبان‌ شب» به نویسندگی و کارگردانی رضا میرکریمی، در چهلمین جشنواره فیلم فجر، به نمایش درآمد. این فیلم، داستان زندگی پسری ساده‌دل به نام رسول است که برای نگهبانی در شیفت شب یک ساختمان استخدام می‌شود، او کم کم در می‌یابد که ماجراهایی پشت این ساختمان نهفته است و بهنام، پیمان‌کار ساختمان، به دنبال لاپوشانی نواقص و شانه خالی‌کردن از زیربار مسئولیت‌هاست. در این میان، فرصتی برای رسول مهیا می‌شود تا بر سر دوراهی مادیات و خط قرمزهای اخلاقیش، مسیری را انتخاب کند. رسول که الگوی مثبت فیلم است، به جای قبول پیشنهاد رشوه و همکاری با بهنام، انتخاب می‌کند تا برای ادامه زندگی و خوشبختی همسرش، زمین آبا و اجدادیش را بفروشد ولی زیربار رفتارهای غیر اخلاقی نرود.

این فیلم عاشقانه با ریتمی آهسته و داستانی ساده، مسیر مستقیم اخلاقیات و درست زندگی‌کردن را در مقابل مسیر پرپیچ و خم ناروزدن به ما نشان می‌دهد.

خلاصه: فیلم «نگهبان شب» با داستانی روان و عاشقانه، مسیر درست‌ زندگی‌کردن را برای ما ترسیم می‌کند.

بعد از تماشای فیلم، برداشت فرزندتان را از پیام فیلم جویا شوید و درباره آن با یکدیگر صحبت کنید. از او بپرسید که چرا رسول وقتی متوجه مقصود بهنام از محبت‌هایش شد، به کارش ادامه نداد؟ از او بخواهید تا خودش را به جای رسول گذاشته و بگوید که اگر به جای او بود، چه‌کار می‌کرد؟

خلاصه: درباره پیام فیلم و برداشت فرزندتان از آن مفصلا صحبت کنید.

رسول که برای کار از شهرستان به تهران آمده، با مهندس بهنام آشنا شده و برای نگهبانی از ساختمان‌های نیمه‌کاره او استخدام می‌شود. ساختمان، نیمه‌کاره و متروک است و فقط در روزهای محدودی، برای راضی نگه‌داشتن سرمایه‌گذاران و جلب اعتماد بانک برای اعطای وام، فعالیت می‌کند. دایی، که بنای ساختمان است، جذب سادگی و بی‌آلایشی رسول شده و واسطه ازدواج او با دختر کم‌شنوایش، نصیبه، را فراهم می‌کند. رسول که پسر ساده و درست‌کاری‌ست، بی‌خبر از همه‌جا، پای چک‌های مهندس را امضا می‌کند و به زندان می‌افتد. بعد از آزادی، متوجه می‌شود که مهندس با سرمایه صندوق ذخیره فرهنگیان و دریافت پول‌های معلمان، متعهد شده تا این ساختمان‌ها را تکمیل کند ولی به مشکل خورده و دیگر قدرت مالی، برای ادامه پروژه را ندارد. او سعی می‌کند با جلب نظر رسول، از او سواستفاده کند ولی رسول که مرد پاک‌دستی است، رشوه او را نمی‌پذیرد و راضی می‌شود تا با فروش زمین پدریش، روزگار بگذراند.

کارگردان/ مولف: رضا میرکریمی

نویسنده/ مترجم: رضا میرکریمی- محمد داوودی

نام تهیه کننده: رضا میرکریمی

نام بازیگران: محسن کیایی- ویشکا آسایش- تورج الوند- لاله مرزبان

نام شخصیت ها: رسول: پسر روستایی و زحمت‌کشی که کارگر روزمزد است. او یک‌بار که برای کار سرچهارراه ایستاده، با آقا بهنام آشنا و برای نگهبانی از ساختمان‌های نیمه‌کاره استخدام می‌شود.

آقا بهنام: مهندس و پیمان‌کار برج‌هایی مسکونی که رسول نگهبان آن‌هاست، او پول کم آورده و سعی دارد با گرفتن وام‌های میلیاردی ضرر خود را جبران کند. بهنام با پول‌های ذخیره شده در صندوق فرهنگیان خانه ساخته و به مشکل خورده‌است.

دایی: بنای ساختمان و همسایه قدیمی بهنام که بخشی از زمین‌هایش را به او فروخته و در ازایش چند واحد ساختمانی برداشته است. او آلزایمر دارد و به خاطر عذاب وجدانی که از مرگ پسرش دارد، رسول را مثل او می‌بیند.

نصیبه: نصیبه دختر بنای ساختمان، دایی، است که کم‌شنواست. او با رسول ازدواج می‌کند و بسیار به او علاقه‌مند است.

کشور سازنده: ایران

جوایز و افتخارات: این اثر برای اولین بار در جشنواره چهلم فجر به نمایش درآمد و در بخش‌های مختلف کاندید دریافت جایزه شد و توانست جایزه بهترین کارگردانی و دیپلم افتخار بازیگر نقش مکمل مرد را از آن خود کند.

مخاطب اثر: بزرگسال