نقد و بررسی فیلم قهوه پدری (Father's Coffee)

سریال قهوه پدری، درباره یک خانواده فرهنگی و سالم است که مشکلات اقتصادی و معیشتی، آن‌ها را به راه خلاف می‌کشاند. این سریال، در واقع با زبان طنز، انتقادی به وضع موجود و بی‌ثباتی اقتصادی است و نشان می‌دهد که فقر، کلید بیشتر معضلات اجتماعی است. جنس کمدی این سریال، بیشتر بر پایه شوخی‌های جنسی است که همین موضوع، باعث شده تا نتوان این سریال طنز را برای تماشا در جمع خانواده انتخاب کرد. شخصیت پدر داستان، ساده‌لوح است و به جای اینکه بر توانایی‌های خانواده تکیه کند و از مشکلات بیرون بیاید، به مشاوره کسی که بارها زندگی او را خراب کرده و صلاحیت مشاوره‌دادن را هم ندارد رو می‌آورد. این شخصیت فرهنگی است وساده‌لوح‌بودن او، جایگاه‌اش را در ذهن مخاطب پایین می‌آورد. با اینکه سریال، در نهایت این پیام را منتقل می‌کند که در سختی‌ها، باید نگاهمان به توانایی‌های خودمان باشد و توقع نداشته باشیم که در کوتاه مدت، به همه‌چیز برسیم؛ اما این پیام مثبت، به شکلی اجباری در سریال محقق می‌شود. یعنی خانواده ادیب، قصد این کار را ندارند و تمام تلاششان را می‌کنند تا با دزدی و فروش عتیقه و سایر کارهای نادرست، به هدفشان برسند، اما با دزدیده‌شدن دلارها، مجبور می‌شوند که به پیشنهادهای درست کاری فکر کنند و خودشان را از مخمصه نجات دهند. به طور کلی، سریال قهوه پدری به خاطر ضعف در شخصیت‌پردازی و فقدان شخصیت مثبتی که بتوان به او اتکا کرد، نپرداختن صحیح به پیام مثبت و جادادن اجباری آن در قسمت‌های پایانی و شوخی‌های نادرستی که مناسب جمع خانوادگی نیست، برای گروه سنی کمتر از 14 سال توصیه نمی‌شود.

شخصیت‌ها:

جهانگیر: مردی ساده‌دل و فرهنگی که برای نجات خانواده‌اش از مشکلات مالی به نقشه‌های اون گوش می‌کند. اون: دوست جهانگیر که همه نقشه‌هایش احمقانه و نادرست هستند. او جهانگیر را به خرید قهوه و دزدی از بانک مجاب می‌کند. سیمین: همسر جهانگیر که از اون نفرت دارد. او نمی‌خواهد نقشه‌های نادرست اون را عملی کند اما مجبور است تا با خانواده‌اش همراهی کند

داستان اثر:

«جهانگیر» که پدر یک خانواده 5 نفره است، از طریق کتاب‌فروشی، خرج خانواده‌اش را درمی‌آورد. همزمان با افزایش اجاره بهای کتاب‌فروشی، خانه‌ای که جهانگیر و خانواده‌اش در آن زندگی می‌کنند نیز به دست بانک می‌افتد و اوضاع وخیم می‌شود. جهانگیر و همسرش «سیمین» تصمیم می‌گیرند تا با وجود نفرتی که از «اون» دارند، برای بیرون‌رفت از مشکلاتشان، به او مراجعه کنند. اون، به جهانگیر می‌گوید که مقداری پول جور کرده و قهوه بخرد، تا با گران‌شدن قهوه، سود خوبی به دست بیاورد. جهانگیر از همه آشنایان پول می‌گیرد و قهوه وارد می‌کند که ناگهان قیمت قهوه افت شدیدی کرده و وضع بدتر می‌شود. جهانگیر و سیمین باز هم به اون مراجعه کرده و راه‌حل می‌خواهند، اون به آن‌ها، دزدی از بانکی که سیمین در آن کار می‌کند را پیشنهاد می‌دهد. با وجود مخالفت‌های سیمین، قرار دزدی از بانک قطعی می‌شود و جهانگیر به این منظور، کافه‌ای را در نزدیکی گاوصندوق بانک اجاره می‌کند تا بتواند راحت‌تر نقشه خود را پیش ببرد. خانواده ادیب در نهایت موفق می‌شوند که دلار موردنیازشان را از بانک بدزدند، اما با دزدی دلارها از آن‌ها، این خانواده مجبور می‌شوند که به توانایی‌های خود تکیه کرده و با استفاده از همان قهوه و کاری که بلد هستند، بدهی‌های خود را صاف کنند.

کارگردان:مهران مدیری نویسنده: امیر برادران تهیه کننده:جواد فرحانی بازیگران:سام درخشانی- ژاله صامتی- جواد رضویان- حامد آهنگی کشور سازنده:ایران مخاطب اثر:بزرگسال