نقد و بررسی سریال پسران برتر از گل (Boys over Flowers)

سریال «پسران برتر از گل» محصول ۲۰۰۹ کره‌جنوبی با مخاطب نوجوان و در ژانری عاشقانه، درام و کمدی می‌باشد. این سریال که داستان دختری فقیر به نام جاندی و ورودش به مدرسه‌ای محبوب را روایت می‌کند، از آشناییِ این دختر با گروهی تحت عنوان F4 و رفتارهای ناشایست آن‌ها و مخالفت‌های آشکار جاندی با آن‌ها و همچنین شکل‌گیری روابطی عاشقانه و عاطفی، صحبت می‌کند. میزان خشونت این اثر اندک است و عموم خشونت‌ها به صورت کلامی/رفتاری و غالباً در رابطه با شخصیت جاندی می‌باشند که به شکل: تحقیر و توهین و تمسخر نمود می‌یابند. سنین نوجوانی دوران حساسی‌ست و نوجوانان بیش از پیش (به دلیل وجود دیدگاه‌هایی مبنی بر استقلال‌رأی، خودکفایی، تفاوت عقاید و سماجت بر نظرات خویش، هویت‌یابی به ویژه در گروه‌های دوستی و ...) نسبت به رفتارهای تحقیرآمیز و توهین‌آمیز واکنش نشان می‌دهند. والدین محترم می‌توانند از فرزندشان نسبت به وجود این تحقیر و توهین‌ها در سریال و دیدگاه و حس فعلیِ آن‌ها پرس و جو کرده و ضمن تقبیح این رفتارها و تذکر مبنی بر اینکه باید در برابر این رفتارها مخالفت و مقاومت نشان داد، فرزندشان را با آرامش خاطر و حمایت لازمه همراه سازند. همچنین والدین می‌توانند ضمن مباحثی که در این رابطه با فرزند خود دارند، مطلع شوند که آیا فرزندشان در مدرسه و گروه‌های دوستی، مخاطبِ زورگویی و توهین و تحقیر می‌باشد یا نه و در صورت وجود این موارد، فرزند خود را از لحاظ روحی و روانی حمایت کرده و او را برای مقابله با این رفتارها آماده ساخته و یاری نمایند. میزان ناهنجاری اجتماعی و دینی این سریال نیز میزان قابل توجهی دارد که اصولاً به دلیل وجود موارد جنسی متعدد همچون: در آغوش گرفتن و بوسیدن، روابط دوستانه و عاشقانه محرم و نامحرم، نمایش رقص، مصرف مشروبات الکلی، پوشش نامناسب خانم‌ها و ... می‌باشد. والدین محترم ضمن ارائه‌ی دلایل شرعی و عقلی با زبانی ساده و به دور از پرخاشگری، به تقبیح این رفتارها و اثرات مخربشان بپردازند. ضمناً به دلیل وجود موارد جنسیِ بیان‌شده، تماشای نسخه‌ی پالایش‌شده توصیه می‌گردد. همچنین والدین محترم می‌توانند با استفاده از روابط عاطفی و عاشقانه‌ی مطرح‌شده در سریال، سر صحبت را با فرزند خویش باز کرده و ضمن جویا شدن (به‌صورتی غیر مستقیم و صمیمی و همدلانه) از وضعیت عاطفیِ وی و ارائه‌ی توصیه‌های لازمه، حمایت خویش را بروز دهند و در درگیری‌ها و تنش‌های ذهنی، وی را از لحاظ روحی و روانی آماده ساخته و یاری نمایند. همچنین در این اثر نمونه‌های متعددی از زورگویی، پنهان‌کاری و دروغگویی، فخرفروشی و غرور و موارد مشابه را شاهد هستیم که مجدداً ضمن تقبیح و بیان نتایجِ مخرب برای فرد و جامعه، نیاز به توضیح و تفصیل فراوان دارند. والدین می‌توانند به صورت موردی، مواردی از فخرفروشی و مغرور بودنِ بچه‌های مدرسه را با رفتارهای مناسبِ جاندی برای فرزندشان مقایسه کنند و وی را در گزینشِ رفتارها (که عموماً برخی رفتارهای غلط برای نوجوانان دارای جذابیت بیشتری هستند) یاری نمایند. پیام مثبت و الگوی مثبتِ این سریال نیز در حد بالایی قرار دارد و شخصیتِ جاندی با سبک زندگی و دیدگاه خویش که شامل مواردی چون: سخت‌کوشی، صبر و تحمل، مهربانی، حمایتگری و کمک کردن، سماجت در رسیدن به اهداف و ... می‌باشد؛ الگوی بسیار مناسبی بوده و پیام‌های مثبتِ فراوانی را به مخاطب ارائه می‌دهد. والدین ضمن تمرکز بر این رفتارها به ویژه از سوی جاندی، فرزند خویش را به الگوگیری از این اعمال ترغیب نمایند. فرزندان در برهه‌ی حساسِ نوجوانی با موانع متعدد در حوزه‌های عاطفی، تحصیلی، شغلی، روابط دوستانه و ... مواجه هستند‌. والدین عزیز می‌توانند با تمرکز بر سخت‌کوشیِ جاندی و سماجتِ وی بر رسیدن به خواسته‌هایش، فرزندشان را در مواجهه با موانعِ تحصیلی و شغلی آماده سازند. همچنین با تمرکز بر صبر و مدارا، منطقی برخورد کردن و مهربانیِ جاندی، می‌توان نوجوان را در مواجهه با موانعی که بر سر راهِ روابط عاطفی و یا دوستانه‌ی آن‌ها وجود دارد، راهنمایی کرد. بیانِ وجودِ شکاف بین واقعیت و تخیل و تفصیل این مسئله که «نمونه‌های ثروت و زیبایی در این سریال ممکن است با واقعیت در تضاد بوده و یا تا حد زیادی دست‌نیافتنی باشند» نیز می‌تواند مفید واقع شده و نوجوان را از رویاپردازیِ بی‌مورد باز دارد. اشاره بر وجود شکاف طبقاتی و تفاوت چشم‌گیری که بین مردم فقیر و غنی وجود دارد و طرح مباحثی حول این محور نیز ممکن است برای فرزند جالب و مفید باشد.

همچنین در این سریال شاهد هستیم که نوع پوشش، میزان ثروت، انتخاب بازیگران و زیبایی ظاهریِ آن‌ها و موارد این‌چنینی به شکلی گسترده، زیبا و در حدی اعلا نمایش داده شده‌اند که با واقعیت تطابق ندارد و ممکن است باعث توقع بی‌جا در فرزندان گردد. از دیگر تضادهای بین واقعیت و تخیل نیز می‌توان به اصل داستان و آشناییِ دختری فقیر با گروهی از پسرانِ ثروتمند و محبوب و شکل‌گیری رابطه عاشقانه میان آن‌ها اشاره کرد که بسیار دور از واقعیت بوده و مجدداً می‌تواند زمینه‌ساز گمراهی ذهنی نوجوان و رویا پردازی غیر منطقی باشد. توصیه می‌گردد والدین محترم بر این عدم تطابق‌ها تمرکز کرده و فرزند خویش را از شکافی که بین واقعیت و تخیل وجود دارد، آگاه سازند و وی را در داشتن تفکری منطقی، یاری سازند.

خلاصه: تمرکز بر سبک زندگی و دیدگاه جاندی به عنوان الگوی مثبتِ سریال، بروز حس حمایت و همدلی به فرزند نسبت به رفتارهای زورگویانه و تحقیرآمیز، ارائه‌ی توصیه‌های منطقی و همدلانه در مواجهه با چالش‌های عاطفی، دوستانه، تحصیلی و شغلی و همچنین تاکید بر عدم تطابق داستان سریال با زندگی حقیقی.

از جمله پرسش‌هایی که برای چالشی‌تر کردنِ بحث با فرزندتان می‌توانید داشته باشید:

- کدام یکی از شخصیت‌ها را بیشتر دوست داری و چرا؟ کدام یک از ویژگی‌های جاندی برایت جالب‌تر و ارزشمند‌تر بود؟

- آیا تحربه‌ی زورگویی در مدرسه و یا گروه‌های دوستی‌ات داشته‌ای؟ به نظرت واکنش مناسب و منطقی در مواجهه با این رفتارها چیست؟

- به نظرت اینکه در ابتدا از شخصی متنفر باشی اما پس از مدتی به او علاقه‌مند شوی، ممکن است؟ دلیلش چه چیز می‌تواند باشد؟

- نظرت درمورد ثروت به‌صورت کلی چیست؟ آیا هرکس که بیشترین میزان ثروت را دارد، زندگی‌ای سراسر خوشی را تجربه می‌کند؟

- به نظرت چه چیزهایی در زندگی وجود دارند که نمی‌توان آن‌ها را با پول به دست آورد؟

خلاصه: تمرکز بر رفتارهایی چون غرور، فخرفروشی و زورگویی در سریال.

«جاندی» دختری سخت‌کوش و از خانواده‌ای فقیر است که در خشک‌شویی مشغول کار است. او هنگام رساندنِ سفارشِ یکی از مشتری‌ها به مدرسه‌ی شینهوا که متعلق به گروه اقتصادیِ شینهوا می‌باشد رفته و متوجه می‌شود صاحبِ سفارش که پسری جوان است قصد خودکشی دارد. جاندی پس از نجات جان او، مورد توجه عموم قرار گرفته و باعث می‌شود رئیسِ گروه شینهوا به او بورسیه‌ی ورود به این مدرسه را بدهد. اعضای گروه F4 شامل «گوجونپیو» که وارث گروه شینهواست، «جیهو» نوه‌ی رئیس‌جمهور سابق، «سو یی جونگ» که سفالگری ماهر است و خانواده‌اش صاحب بزرگ‌ترین موزه‌ی هنرِ کره هستند و همچنین «ووبین» که رییس یک گروه مافیا و کمپانی اقتصادی معروف است، می‌باشد. جاندی در طی حضورش در مدرسه مدام با رفتارهای F4 مقابله می‌کند و این باعث می‌شود کارت قرمزی دریافت کند که به معنای تهدید است و مورد تحقیر و زورگویی بچه‌های مدرسه واقع می‌گردد که اصولاً با کمک‌های جیهو، موفق به تحمل این برخوردها می‌گردد. جاندی با مشاهده‌ی رفتارهای متفاوت و محبت‌آمیزِ جیهو، به او علاقه‌مند می‌گردد و گوجونپیو که تا به حال با مخالفتِ کسی مواجه نبوده، رفتارهای جاندی را به معنای علاقه‌اش به وی قلمداد می‌کند! پس از کشمکش‌های فراوان، رفتارهای گروه F4 نیز اصلاح می‌گردد. جاندی نیز در یک دوراهی قرار گرفته و همچنان که به جیهو علاقه‌مند است، نظرش در مورد گوجونپیو نیز تغییر می‌کند. گوجونپیو نیز با تمام توان، سعی در جلب نظر جاندی دارد و تلاش می‌کند این علاقه را دو طرفه کند. جاندی که روز به روز بیشتر به گوجونپیو علاقه‌مند می‌گردد، با ورود دختری از یکی از گروه‌های معروف و ثروتمند به زندگیِ گوجونپیو، دچار نگرانی شده و در برخورد با وی که به گوجونپیو علاقه‌مند است و سعی در به دست آوردنِ وی دارد، با احتیاط برخورد می‌کند و در این بین نیز جیهو که از علاقه‌ی جاندی باخبر است، با حمایت از او و پنهان کردنِ وقایعی که بین گوجونپیو و آن دختر رخ می‌دهد، سعی در برقراریِ آرامشِ خاطر برای جاندی دارد. پس از جداییِ موقت بین جاندی و گوجونپیو و پس از سماجتِ گوجونپیو بر علاقه‌اش به جاندی و خروجِ دختر از زندگیِ آن‌ها، مجدد اوضاع برای آن دو آرام می‌گردد. اما در این بین اتفاقاتی در رابطه با وراثتِ گروه شینهوا رخ می‌دهد و گوجونپیو از ماجراهایی در مورد گذشته خود باخبر می‌شود که اوضاع را تغییر می‌دهد. پس از اتفاقاتی چند، گوجونپیو با جیهو ملاقات می‌کند و از او برای حمایت‌هایش نسبت به جاندی تشکر می‌کند. در این بین فردی قصد کشتنِ جیهو را دارد که گوجونپیو فداکاری کرده و خود با ماشین تصادف می‌کند و راهی بیمارستان می‌شود. جاندی پس از آنکه متوجه می‌شود گوجونپیو حافظه‌اش را از دست داده، مدام به او سر می‌زند و سعی بر برگرداندنِ حافظه‌اش دارد. در این بین گوجونپیو با دختری که در بیمارستان بستری‌ست ملاقات می‌کند و گمان می‌کند او همان دختری‌ست که به وی علاقه داشته و فراموشش کرده. گوجونپیو پس از مرخص شدن و رفتن به خانه همراه با آن دختر، از جاندی دوری می‌کند و آن دختر نیز با پنهان‌کاری، بین جاندی و گوجونپیو فاصله می‌اندازد. جاندی با تذکرِ جیهو متوجه می‌شود که نباید کوتاه بیاید و با اجرای نمایشی از پیش طراحی شده باعث می‌شود حافظه‌ی گوجونپیو برگردد و مجدد رابطه‌شان شکل بگیرد. گوجونپیو پس از قراری که با جاندی می‌گذارد، به آمریکا رفته و زندگیِ خود را سر و سامان می‌دهد و جاندی نیز پس از تلاش فراوان، موفق به قبولی در دانشگاه پزشکی می‌گردد. از طرفی نیز ووبین بر شرایط سخت فائق آمده و زندگی خوبی را می‌گذراند و سو یی جونگ نیز پس از بازگشت از سوئد، مجدد رابطه‌ی عاشقانه‌ی خود با کائول (دوست جاندی) را از سر می‌گیرد. در انتها نیز شاهد خواستگاریِ گوجونپیو از جاندی و شادی و موفقیتِ هر پنج شخصیتِ اصلی داستان هستیم.

کارگردان: جون کی سانگ / Jeon Ki-sang

نویسنده: یون جی ریون / Yoon Ji-ryun

نام تهیه کننده: گواک جئونگ هوان / Gwak Jeong-hwan (تیم KBS)

نام بازیگران: کو هائه سان، لی مین هو، کیم هیون-جونگ، کیم بوم، کیم جون / Ku Hye-sun, Lee Min-ho, Kim Hyun-joong, Kim Bum, Kim Joon

نام شخصیت‌ها:

گئوم جاندی: دختر دبیرستانی فقیری که در یک خشک‌شویی کار می‌کند و موفق به دریافت بورسیه و ورود به یک مدرسه‌ی عالی‌رتبه می‌شود و در این بین با گروهی از پسرانِ محبوب و ثروتمند در مدرسه به نام گروه F4 آشنا شده و درگیر رقابت‌های عاشقانه می‌گردد.

گوجونپیو: رهبر گروه F4 و وارثِ یکی از بزرگ‌ترین کمپانی‌های کُره که بسیار ثروتمند و مغرور است و به جاندی علاقه‌مند می‌گردد.

یون جیهو: از اعضای گروه F4 و نوه‌ی رئیس‌جمهور سابق کُره که بسیار ساکت و مشغول ویالون‌نوازی است و درگیر رقابت عشقی با گوجونپیو بر سر جاندی می‌باشد.

سو یی‌جونگ: از اعضای گروه F4 که یک سفالگر ماهر است و خانواده‌اش صاحبِ بزرگ‌ترین موزه‌ی هنر در کُره هستند. او تجربه‌ی یک شکست عشقی را داشته و در طی سریال نیز عاشق دوستِ جاندی می‌شود.

سونگ ووبین: از اعضای گروه F4 که خانواده‌اش بزرگ‌ترین شرکت ساخت‌و‌ساز را می‌گردانند. او به دلیل شکست عشقی تلخی که داشته، در ابتدا سر به سر دخترهای اطرافش می‌گذارد.

کشور سازنده: کره جنوبی

کمپانی سازنده: Group 8

انتشار دهنده: KBS

جوایز و افتخارات: برنده‌ی جایزه‌ی بهترین بازیگر مرد جدید برای «لی‌مینهو» و برنده‌ی جایزه‌ی محبوب‌ترین بازیگر مرد برای «کیم‌هیون‌جونگ» در Baek Sang Art Awards 2009، برنده‌ی جایزه‌ی بهترین زوج برای «کوهائه‌سان» و «لی‌مینهو» و برنده‌ی جایزه‌ی بهترین بازیگر زن جدید برای «کیم سو ایون» در KBS Drama Awards 2009 و … .

مخاطب اثر: نوجوان