نقد و بررسی سریال قوی قرمز (Red Swan)

قوی قرمز یک اثر ناهنجار است که خیانت در آن جایگاه بسیار پررنگی دارد؛ به طوری که نقش اصلی سریال، اوه وانسو با وجود خصلت‌های مثبتی مانند نیکوکاری و کمک به نیازمندان، به راحتی به همسرش خیانت می‌کند، در حالی که قصد جدا شدن از همسرش را ندارد. مادر وانسو در ابتدا مستخدم خانواده‌ی هوان بود که با بی‌اخلاقی و بی‌رحمی پارک میران روبه‌رو شده و از کارش اخراج می‌شود. او به دخترش گلف می‌آموزد و از او یک اسطوره‌ی گلف می‌سازد، اما در این میان به بیراهه می‌رود و باعث می‌شود پاداش دخترش در راه قمار به باد برود. مادر او در عین اینکه لطف بزرگی در زندگی او محسوب می‌شد، باعث ضعف و ناراحتی‌اش نیز بود.

همانطور که گفته شد، خیانت جایگاه ویژه‌ای در این اثر دارد، همچنین یک شخصیت نامشروع در اثر وجود دارد؛ البته توجه کنید که از طرفی خیانت بسیار خانمان سوز معرفی می‌شود و شخصیت‌های منفی و خاکستری به این کار مشغول هستند، از طرف دیگر شخصیت اصلی نیز در دام این کار می‌افتد و به سو دویون پیشنهادات غیر اخلاقی می‌دهد.

تماشای اثر به دلیل حجم زیادی از ناهنجاری و موضوع نامناسب برای کودکان، به مخاطبین +18 سال توصیه می‌شود.

شخصیت اثر:

اوه وانسو : قهرمان گلف که در حال حاضر ریاست بنیاد خیریه اکنون را برعهده دارد و به واسطه‌ی محافظش، سو دویون از راز شرکت هواین مطلع می‌شود. او باید برای حفظ بنیاد اکنون تلاش کند تا بتواند به خواسته‌ی پدر شوهرش عمل نماید.

کیم یون گوک: وارث اصلی شرکت هواین و همسر اوه وانسو، که به او خیانت می‌کند و صاحب یک فرزند نامشروع می‌شود.

سو دویون: یک پلیس کارکشته که پس از قتل مشکوک دوستش، به پرونده‌ی شرکت هواین و مرگ مشکوک رئیس ان می‌رسد؛ سپس به عنوان بادیگارد اوه وانسو مشغول به کار می‌شود تا به رازی که پشت این شرکت است، دست پیدا کند.

هان سانگیل: وکیل قدیمی شرکت هواین که با پارک میران رابطه‌ی خارج از عرف برقرار می‌کند و صاحب یک فرزند نامشروع می‌شود. او مغز متفکر جنایاتی است که برای شخصیت‌های سریال رخ می‌دهد.

پارک میران: مادر خانواده و رئیس شرکت هواین که بنا بر اعتمانی که به هان سانگیل دارد، تمامی امور را با مشورت او حل می‌کند؛ همچنین با او رابطه‌ی نامشروع دارد و به همسرش خیانت می‌کند.

داستان اثر:

اوه وانسو، یک قهرمان گلف است که با استفاده از شهرتش به مناطق محروم کمک‌های بشردوستانه می‌کند. او در یک سفر با کیم یون گوک آشنا شده و با او ازدواج می‌کند؛ هر چند که خیلی زود از خیانت او نسبت به خودش با خبر می‌شود و تصمیم به جدایی می‌گیرد؛ اما با توصیه‌ی پدر شوهرش تا خوانده شدن وصیت‌نامه‌ی او می‌ماند و از بنیاد خیریه‌ی اکنون محافظت می‌کند. او در یک سفر به مانیل مورد حملات تروریستی قرار می‌گیرد، سو دویون او را نجات داده و آشنایی این دو آغاز می‌شود. اما پشت این حمله تروریستی پارک میران و هان سانگیل هستند که قصد دارند او را از ریاست بنیاد کنار بکشند. هان سانگیل از وجود مبلغ زیادی به نام بنیاد خبر دار است و سعی می‌کند پارک میران را جوری کنترل کند تا وانسو را کنار بزند و پسر نامشروع خودش را به ریاست بنیاد بنشاند. سو دو یون که بر روی پرونده‌ی شرکت هواین و مرگ رئیس شرکت کار می‌کند، به عنوان یک محافظ وارد این خانواده می‌شود تا جزئیات بیشتری را بفهمد؛ اما در این میان رابطه‌ای عاشقانه بین او و اوه وانسو شکل می‌گیرد و نظر همه را جلب می‌کند. خانواده هواین با استفاده از مادر و برادر اوه وانسو سعی می‌کنند او را از ریاست بنیاد پایین بکشند اما او کوتاه نمی‌آید تا روزی که وصیت‌نامه خوانده می‌شود و اوه وانسو از وجود مبلغ زیادی پول خبردار می‌شود که از راه نادرست به دست آمده و توسط پدرشوهرش به این بنیاد تعلق گرفته است. در این میان مدارک کلاهبرداری شرکت توسط هان سانگیل به پلیس داده می‌شود تا پارک میران به زندان بی‌افتد و خودش امور شرکت را به دست بگیرد؛ اما سو دویون مدارک قتل و کلاهبرداری او را به پلیس می‌رساند و باعث می‌شود واقعیت مشخص شود.