نقد و بررسی سریال رقبا (Rivals)

مخاطب این درام، بزرگسالان هستند. داستان، زندگی چند خانواده را به تصویر می‌کشد که هرکدام فرزندانی بالای 12سال و بزرگتر دارند. سال‌ها از زندگی مشترکشان گذشته و عشق و احساسات در میانشان کمرنگ شده است. در هر خانواده زن یا شوهر در حال خیانت هستند که به صورت مکرر و واضح به نمایش درمی‌آید. خیانت این افراد متاهل در ابتدا برای مخاطب آزاردهنده است اما داستان به گونه‌ای پیش می‌رود که خیانت توجیه شده و بیننده به شخصیتی که مرتکب چنین گناهی شده، حق می‌دهد. کم‌کم معیارهای اخلاقی رنگ باخته و خیانت تئوریزه می‌شود. یکی از شخصیت‌های زن در سریال، تمام سعی‌اش را می‌کند که به همسرش وفادار بماند اما در قسمت پایانی او نیز به همسرش خیانت کرده و این در حالی است که بیننده کاملا با او همراه شده است. تماشای چنین آثاری تنها موجب عادی‌شدن خیانت و رواج آن خواهد شد. به جز موضوع خیانت، مسئله همجنس‌گرایی نیز بازنمایی مثبت دارد. از آنجا که داستان در سال 1987 اتفاق می‌افتد و این موضوع در آن زمان هنوز تا این حد جدی، پررنگ و همینطور عادی و البته قانونی (در برخی کشورها) جلوه داده نشده بود، یکی از شخصیت‌های همجنس‌گرا آنقدر مظلوم، تنها و آسیب‌دیده به نمایش درمی‌آید که باز هم همدردی و همدلی مخاطب را برمی‌انگیزد. موضوع دین نیز در این سریال به شکل واضحی به سخره گرفته می‌شود. دو کشیش که خود مرتکبِ گناهانی مانند تجاوز و مصرف مشروبات الکلی هستند، دیگران را موعظه می‌کنند. دیالوگ‌های شخصیت‌ها نیز نشان از بی‌اهمیت‌بودن و ابزار و ملعبه‌بودن کشیش و کلیسا در خدمتِ سرمایه‌داری دارد. سریال پیام‌های مثبتی نیز مانند لزوم اخلاق‌مداری در رقابت، لزوم صداقت و تقبیح تجاوز دارد اما به واقع در میان انبوهی از ناهنجاری‌ها بسیار کمرنگ می‌شود.

شخصیت‌ها:

روپرت کمبل بلک: ورزشکار حرفه‌ای پرش نمایشیِ سابق که اکنون وزیر ورزش است. روپرت مردی عیاش و زن‌باره است. دِکلان اوهارا: مجری حرفه‌ای تلویزیون و مجری یک برنامه هاردتاک و پربیننده. دکلان سه فرزند دارد و فردی متعهد به زندگی زناشویی است. تَگی: دختر 20 ساله‌ی دکلان که اختلال خواندن دارد. او عاشق روپرت می‌شود. تونی بادینگهام: مدیرعامل شبکه تلویزیونیِ کورینیوم. او همسر و یک فرزند دارد و با کَمرون کوک وارد رابطه شده است. کمرون کوک: دختر سیاه‌پوست آمریکایی که به پیشنهاد تونی به شبکه کورینیوم می‌پیوندد و تهیه‌کننده برنامه پربیننده دکلان است. کمرون با تونی، پسرِ دکلان و روپرت رابطه دارد!

داستان اثر: 

دکلان یک روزنامه‌نگار و مجری توانمندِ شبکه بی‌بی‌سی است. تونی بادینگهام برای پیشرفت شبکه تلویزیونیِ خود، او را استخدام می‌کند. او همچنین از کمرون کوکِ آمریکایی نیز دعوت می‌کند تا تهیه‌کننده برنامه‌های پربیننده باشد. اصلی‌ترین برنامه شبکه با اجرای دکلان و تهیه‌کنندگیِ کمرون، یک برنامه گفتگومحور است که با حضور چهره‌های مشهور ده میلیون بیننده را جذب کرده تا جایی که مارگارت تاچر، خود، داوطلب نشستن بر روی صندلیِ داغِ دکلان می‌شود. همه چیز خوب پیش می‌رود تا اینکه تونی از دکلان می‌خواهد سوالاتِ مورد درخواست و پیش‌بینی شده‌ی خانم تاچر را در برنامه از او بپرسد؛ اما دکلان زیر بار نمی‌رود. تونی او را از برنامه کنار می‌گذارد و به عنوان داور در یک مسابقه زیبایی قرار می‌دهد! دکلان که به شدت عصبانی شده قبل از اجرای برنامه متوجه می‌شود کشیش ریاکاری که به عنوان داور در برنامه حضور دارد به یکی از کارمندان تجاوز کرده است. او در حین اجرای برنامه کنترل خود را از دست داده و کشیش را کتک می‌زند! این ماجرا باعث اخراج او از شبکه می‌شود. دکلان به پیشنهاد همسرش قصد بازگشت به لندن را دارد اما تگی از این موضوع ناراحت است. روپرت که عاشق تگی شده به همراهِ فِردی به دکلان پیشنهاد ساخت یک شبکه تلویزیونی را می‌دهد. دکلان اما برای انتقام از تونی پیشنهاد رقابت با او برای دریافت نمایندگی شبکه تلویزیونی را می‌دهد. رقابت آن‌ها از همین جا آغاز می‌شود و در نهایت دکلان و دوستانش پیروز می‌شوند.

کارگردان: Elliot Hegarty Dee Koppang O'Leary Alexandra Brodski نویسنده:Jilly Cooper تهیه‌کننده:Eliza Mellor بازیگران: Alex Hassell Nafessa Williams Bella MacLean Katherine Parkinson Danny Dyer Victoria Smurfit Oliver Chris Emily Atack Rufus Jones Lisa McGrillis Claire Rushbrook Aidan Turner David Tennant کشور سازنده:انگلیس شرکت سازنده:Happy Prince مخاطب اثر: بزرگسال