نقد و بررسی سریال راهزنان؛ به دنبال طلا (Brigands: The Quest for Gold)

داستان این سریال در دل یک دوره تاریخی می‌گذرد و موضوع خیالی یافتن گنج را دنبال می‌کند. مردم در این دوران برای بقا و فرار از گرسنگی و قحطی با یکدیگر می‌جنگند و به راحتی مرتکب جرم و خلاف و قتل و خونریزی می‌شوند. آن‌ها اکثرا به گروه‌های مختلفی از راهزنان ملحق می‌شوند که از اشراف‌زادگان دزدی می‌کنند. ایستادگی در برابر ظلم موجود در جامعه و مبارزه با آن، موضوعی است که در داستان فیلم به آن پرداخته شده است. ظلم و ستم از گذشته تا امروز در بین انسان‌ها وجود داشته و همیشه کسانی بوده‌اند که در مقابل این ظلم ایستاده‌اند. جانفشانی، فداکاری و شجاعت این افراد باعث شده تا بساط ظلم در دوره‌های مختلف برچیده شود. در مورد ظلمی که در ادوار مختلف تاریخی وجود داشته و نحوه مقابله با این ظلم می‌توانید در کنار فرزندانتان مطالعه و جستجو کنید و از منابع اینترنتی و کتابخانه‌ای بهره ببرید. از ظلم موجود در عصر حاضر: موضوع غزه، فلسطین و لبنان غافل نشویم و درباره نقش ما در این دوران و در مبارزه با ظلم موجود، از فرزندان خود سوال کنیم و سعی کنیم ابهامات موجود در این رابطه را در گفتگو با آن‌ها برطرف کنیم. در این داستان می‌بینیم که یک زن، اشراف‌زاده‌ای را (که همسر خود اوست) به قتل می‌رساند و همان زن در ادامه قرار است به قهرمان تبدیل شود. زنی دیگر نیز در حال جمع‌کردن گروه‌های مختلف راهزنان و اتحاد آنان است تا با ظلم موجود مقابله کند و مردم را نجات دهد. یک زن نیز نه به صورت مستقیم اما به شکلی تاثیرگذار رهبر یکی از گروه‌های معروف راهزنان است. حضور پررنگ زنان به عنوان افرادی قوی و کسانی که به قهرمانان فیلم تبدیل می‌شوند، آن هم در دوره‌ای که زنان، نقشی در اجتماع نداشتند و حضور تاثیرگذار در مناسبات، منع شده و بی‌بهره بودند، جالب توجه است. هرچند، از همان دقایق ابتدایی شاهد کشتار و درگیری و قتل و... هستیم اما اگر فرزند بالای 18 سال، مخاطب این سریال بوده‌ است، می‌توانیم در مورد دوره تاریخی آن، اتفاقات آن دوران، تاریخ ایتالیا و همینطور نقش زنان در مناسبات اجتماعی در زمان حال با آنان بحث و تبادل نظر داشته باشیم البته گفتگو در این مورد را در زمان‌های مختلف و نه فقط پس از تماشای سریال، انجام دهیم تا به یک چالش ذهنی برای آنان تبدیل شود.

شخصیت‌ها:

فیلومِنا: زنی که در گذشته یکی از رعیت‌ها بوده اما با یک اشراف‌زاده ازدواج می‌کند. او همسرش را می‌کشد و به گروه راهزنان ملحق می‌شود. پرنده شکاری: مردی که در شکار راهزنان و تحویل آنان به نیروهای امنیتی معروف است. او به دنبال منافع شخصی است و هیچ تعهد یا مسئولیتی برایش معنا ندارد. فومِل: رییس ارتش یا نیروهای امنیتی شهر که بسیار بی‌رحم و سنگدل است و ظالمانه بر مردم حکومت می‌کند. میکلینا: شایعاتی بر سر زبان‌هاست که یک زن منجی مردم از دست ظلم و ستم خواهد بود. میکلینا همان زن است. او سعی دارد با اتحاد گروه‌های مختلف راهزنان، مردم را علیه فومِل شورانده و به ظلم و ستم آنان پایان دهد.

داستان اثر:

در دهه 1860 و در زمان غارت یک بانک در جنوب ایتالیا، محموله بزرگی از شمش طلا در جایی مدفون می‌شود و اسپارو هاوک معروف به پرنده شکاری به دنبال یافتن نقشه این گنج است. در همین زمان، فیلومِنا، از پنهان‌کردن یک نقشه‌ی عجیب توسط همسرش آگاه می‌شود. همان شب او برای کمک به خواهرش قصد دارد از چاهِ خانه به او آبِ سالم بدهد که همسرش از راه رسیده و خواهرش را می‌کشد. فیلومنا نیز در جواب، او را به قتل رسانده و می‌گریزد. در جنگل، او با یک گروه از راهزنان آشنا می‌شود و خبرِ نقشه گنج را به آنان می‌دهد. همان روز به کمک راهزنان به خانه همسر سابقش رفته و ضمن دزدیدن مقدار زیادی از طلاهای او، نقشه گنج را نیز برمی‌دارند. فومِل که مامور محافظت از نقشه بود، با اطلاع از ماجرا به دنبال یافتنِ فیلومنا و همینطور نقشه، پرنده شکاری را مامور یافتن آن‌ها می‌کند. پرنده شکاری فیلومنا را پیدا می‌کند و از راهزنان می‌خواهد که در ازای آزادی پدرشان از زندان، او را تحویل دهند؛ آن‌ها نیز موافقت می‌کنند. فیلومنا برای تضمینِ جانِ خود، محل گنج در نقشه را به ذهن سپرده و آن را در مقابل چشمان پرنده شکاری، آتش می‌زند. پس از پشت سر گذاشتن ماجراهای زیاد، راهزنان که فیلومنا نیز عضوی از آنان است به همراه پرنده شکاری، گنج را پیدا می‌کنند اما با خیانت یکی از اعضا، فومل از راه رسیده و گنج را از آنان می‌گیرد. فیلومنا و پرنده شکاری فرار می‌کنند و این بار، میکلینا، زنی که برای آزادی مردم در حال متحدکردن گروه‌های مختلف راهزنان است آنان را با خود می‌برد. با اتحاد آن‌ها و نقشه‌ای که برای کشتن فومل و ربودن گنج‌ها می‌کشند، عده زیادی از مردم کشته می‌شوند اما فیلومنا زنده می‌ماند. پرنده شکاری گنج را از فیلومنا و گروه میکلینا دزدیده و به گروهی دیگر تحویل می‌دهد و ماجرا ادامه دارد...