نقد و بررسی سریال گردن زنی (The Beheading)

سریال با خشونتی بی‌پرده و واضح، از قتل باران و نیما آغاز می‌شود. این حادثه از نمای نزدیک و به شکل تراژدیک خلق شده و قساوت قاتل را به نمایش می‌گذارد؛ او با شیشه، گردن داماد را بریده و با چاقویی شکم عروس را پاره می‌کند. بعد از این حادثه، پدر قاتل برای رضایت به نزد اولیای دم می‌رود، آن‌ها سعی می‌کنند تا پدر شاهرخ را در آب خفه کنند. آن‌ها پدر شاهرخ، را به قتل می‌رسانند و بارها جسد بی‌جان او نمایش داده می‌شود. صحنه‌ای دیگر از ضرب‌وشتم شاهرخ توسط گروهی ناشناس وجود دارد که این خشونت آن‌ها، بار دوم منجر به مرگ شاهرخ می‌گردد. به طور کلی رفتار شاهرخ خشونت‌آمیز است و بارها طناز را تهدید می‌کند.

قمار باربد همراه با خشونت و کتک‌زدن افراد است.

صحنه‌های خشونت‌آمیز، به علت وجود خشونت بالا، به مخاطب دلهره وارد می‌کنند.

شروع سریال با عروسی باران و نیماست. در عروسی موسیقی، رقص و حرکات موزون وجود دارد. باربد، قمارباز است و مسعود به آفاق خیانت می‌کند؛ هرچند آفاق، خودش زمینه خیانت مسعود را فراهم کرده است. شاهرخ و طناز با یکدیگر دوست هستند، طناز دختر سالمی نیست و دوستان پسر دیگری نیز دارد. او از این وضعیت ابراز رضایت کرده و می‌گوید که از زندگی نرمال متنفر است. شخصیت‌های جوان در سریال، نسبت به بزرگ‌ترهایشان با بی‌احترامی برخورد می‌کنند.