نقد و بررسی سریال پیوند: بخور، عشق بورز، بکش (Link: Eat, Love, Kill)

این سریال در ژانر رازآلود، داستان یک کودک ربایی و قتل را با چاشنی عاشقانه روایت می‌کند. گه هون که به دنبال حل معمای کهنه ربوده شدن خواهرش است و داهیون که به این داستان متصل است اما نمی‌داند چطور زیرا چیزی را از گذشته به یاد نمی‌آورد. خشونت روانی سریال به دلیل سردرگمی که در شخصیت‌های اصلی وجود دارد، بالا است. در ابتدای داستان مخاطب تصور می‌کند با یک داستان ساده از تعقیب و تعرض به دختری روبه‌رو است اما به تدریج داستان گستردگی بیشتری پیدا می‌کند. این سریال از نظر داستانی و بازیگری محصول قابل توجهی نیست. اگر به دنبال یک سریال هیجان انگیز جنایی هستید بهتر است محصول دیگری را جایگزین تماشای این سریال کنید.

خشونت فیزیکی اثر نیز باتوجه به اینکه اتفاق اصلی یعنی دزدیده شدن و قتل برای دختربچه‌ای اتفاق می‌افتد، قابل توجه است وگرنه صحنه واضحی از به قتل رساندن هیچ یک از مقتولین به نمایش در نمی‌آید. در آخر داستان، انگیزه قاتل مشخص نمی‌شود و بیننده بدون نتیجه‌گیری رها می‌شود.

فکر میکنی سریال به دنبال انتقال چه پیامی به مخاطب بود؟

فکر میکنی انگیزه قاتل چه چیزی بود؟

گه هون و داهیون چه خصوصیت منفی داشتند؟

فانتزی بودن اثر چه تاثیری در روند داستان داشت؟

«اون گه هون»  برای پیدا کردن خواهر گمشده‌اش پس از چندین سال به محله قدیمی‌شان باز می‌گردد و به بهانه تاسیس رستوران جدیدش در آنجا ساکن می‌شود تا محله را زیر نظر بگیرد.

« نو داهیون» هم بخاطر اینکه توسط غریبه‌ای تعقیب می‌شود و احساس خطر می‌کند خانه خودش را رها می‌کند و پیش مادر و مادربزرگش برمی‌گردد اما غریبه همچنان دست از سر او بر نمی‌دارد. تا اینکه داهیون مجبور می‌شود برای دفاع از خودش او را هل دهد و تصور می‌کند او کشته شده، اما اشتباه می‌کند. او روزها را با ترس از این رازی که در سینه نگه داشته و شوکی که بخاطر تعقیب و حمله آن مرد به او وارد شده است، می‌گذراند. بارها تصمیم می‌گیرد خودش را به پلیس معرفی کند اما منصرف می‌شود. مادر و مادر بزرگ داهیون نیز که در پنهان کردن این راز شریک شده‌اند هر بار او را منصرف می‌کنند و می‌خواهند خودشان این قتل را گردن بگیرند.

داستان داهیون و گه هون آن جایی به هم گره می‌خورد که گه هون متوجه می‌شود، احساسات داهیون مثل خواهر دوقلویش، به او متصل است. هر بار داهیون گریه می‌کند، می‌ترسد، شاد می‌شود و ...، گه هون هم همان احساسات را تجربه می‌کند. او اول گمان می‌کند داهیون خواهر گمشده‌اش است اما بعد می‌فهمد که داستان طور دیگری است.

داهیون که در کودکی طی حادثه‌ای حافظه ‌اش را از دست داده‌است، کم‌کم با اتفاقاتی که برایش رخ می‌دهد حافظه‌اش را بدست می‌آورد. او متوجه می‌شود که خودش و خواهر دو قلوی گه هون در کودکی با هم دزدیده شده بودند اما فقط یکی از آن‌ها موفق به فرار شده و از دیگری هیچکس تا به امروز خبری ندارد.

هیچکدام از ساکنین محل که سالها پیش شاهد این ماجرا بوده‌اند، حرفی نمی‌زنند و کمکی به حل شدن این معما نمی‌کنند. تا زمانی که قاتل خودش را پس از سال‌ها دوباره نشان می‌دهد. او یک نفر را می‌کشد و بعد از سال‌ها دوباره اقدام به قتل داهیون می‌کند اما اینبار گه هون به کمک داهیون آمده و او را نجات می‌دهد. و موفق می‌شود تا معمای گم شدن خواهرش را حل کند.