شخصیتها:
بک هیون وو: یک وکیل کاربلد و باهوش است که در روستایی کوچک بزرگ شده، او در ابتدا کارمند شرکت کوئینز بوده و در همان زمان به هونگ هه این علاقه مند میشود و در نهایت با او ازدواج میکند. در حال حاضر او مدیر حقوقی شرکت است.
هونگ هه این: یکی از مدیران شرکت کوئینز و نوهی هونگ مان ده است، که به بک هیون وو علاقه مند شده و با او ازدواج میکند. هه این به بیماری لاعلاجی مبتلا میشود و تنها سه ماه فرصت زندگی دارد.
هونگ سو چول: نوهی دیگر هونگ مان ده که پسری سر به هوا و وابسته به خانواده است، او با دا هه ازدواج کرده. دا هه: کسی که با نقشه وارد زندگی سو چول شده و با او ازدواج میکند؛ در نهایت او به اشتباهاتش اعتراف میکند و به دلیل علاقهی شکل گرفته، همچنان با سو چول زندگی میکند.
یون اون سونگ: او در ابتدا به هه این علاقه مند میشود و بارها سعی میکند او را جذب کند، اما هه این او را نمیپذیرد. حال با نقشهای جدید وارد زندگی او شده و باعث هرج و مرج میشود؛ او فرزند مو سول هی است.
مو سول هی: شخصیتی که با نقشه عضوی از خانوادهی هونگ میشود و پس از کسب تمام اموال هونگ مان ده باعث مرگ او میشود. او مادر یون اون سونگ است.
هونگ مان ده: رئیس و بنیانگذار شرکت کوئینز که توسط مو سول هی اغوا میشود و فرزندان خود را طرد میکند. او در نهایت به دلیل فشار روانی جان خود را میگیرد.
داستان اثر:
بک هیون وو و هونگ هه این سه سال است که ازدواج کردهاند اما طلاق عاطفی بین این زوج حکم فرما شده، با این وجود از یکدیگر جدا نمیشوند. هیون وو پس از کش و قوسهای فروان و تحمل زیاده خواهیهای خانواده هونگ، تصمیم به طلاق میگیرد اما در همان حین متوجه میشود هه این به یک بیماری نادر مبتلا شده و تنها سه ماه دیگر زنده میماند. او با با ظاهری موجه اما درونی پر از طمع، به زندگی با هه این ادامه میدهد. در این میان در خانواده هونگ نیز تغییراتی ایجاد میشود، مو سول هی قدرت بیشتری پیدا میکند و یون اون سونگ به عنوان فردی مورد اعتماد وارد خانهی آنها میشود. هه این پس از بازگشت مهر و محبت به رابطهشان علاقهی پنهان شدهاش را به هیون وو نشان میدهد؛ احساسات هیون وو نیز به طمعش غلبه کرده و به دنبال درمان هه این میافتد. اون سونگ که قصد برهم زدن رابطهی این زوج را دارد، برگهی درخواست طلاق هیون وو را پیدا میکند و برای هه این میفرستد، آنها در نهایت از یکدیگر جدا میشوند اما هیون وو مصّرانه به دنبال درمان هه این است. پس از اینکه طبق نقشه، هونگ مان ده به کما رفت تمام اموالش به مو سول هی واگذار شد و یون اون سونگ ریاست شرکت کوئینز را بر عهده گرفت، سپس خانوادهی هونگ را از خانه بیرون کرد. آنها به روستای پدری بک هیون وو رفتند. به مرور رابطهی از دست رفتهی هیون وو و هه این بهبود یافت و دوباره به همدیگر بازگشتند. هونگ مان ده تحت فشار مو سول هی برای یافتن ثروت پنهانش، خودکشی میکند. در این حین بک هیون وو توانست پزشکی را برای درمان هه این پیدا کند، با این شرط که او پس از عمل تمام حافظهاش را از دست میدهد. هه این پس از اصرار خانواده عمل میکند؛ یون اون سونگ با نقشهای جدید وارد میشود و هیون وو را یک قاتل جلوه میدهد، او پس از عمل هه این مغز او را شست و شو میدهد و او را نسبت به اطرافیانش بسیار بدبین میکند. هیون وو میتواند واقعیت را اثبات کند و از بند زندان آزاد میشود. بیمارستان دفترچه خاطرات هه این را که یون اون سونگ قصد از بین بردنش را داشت پیدا میکند و برای او میفرستد، این گونه هه این حافظهاش را به دست میآورد؛ اما یون اون سونگ تحمل نمیکند و بک هیون وو را در یک تصادف عمدی به شدت مجروح میکند، در نهایت او در یک درگیری مسلحانه توسط پلیس کشته میشود. خانواده هونگ میتوانند اموال پدرشان را پس گرفته و مو سول هی را به زندان بیاندازند. در پایان آرامش به خانوادهی هونگ باز میگردد، هونگ هه این و بک هیون وو نیز در کنار همدیگر پایان خوشی را رقم میزنند.
نظرات کاربران
بزرگسال
توسط : ARMY M88888 m
۶ مهر ۱۴۰۳
داستانش بدک نبود من خودم دوست نداشتم و فقط بخاطر بازی وکیل وینچنزو تماشاکردم می تونست بهتر باشه
بزرگسال
توسط : مریم موسوی
۴ شهریور ۱۴۰۳
واقعا سریال عالی بود
بزرگسال
توسط : حسین فتاحی
۳۱ مرداد ۱۴۰۳
سلام من خیلی از این سریال خوشم اومد واقع ارزش دیدن داره و کلا در سریال شرایط احساساتی مختلفی ارائه شده حتی آخر داستان برای من یکم غم انگیز بود خلاصه پیشنهاد میکنم اگر قصد دین فیلم کره ای دارید حتما این سریال رو تماشا کنید
بزرگسال
توسط : باران معصومی
۲۱ تیر ۱۴۰۳
سلام من میخوام با مامانم ببینیم میشه بهم بگین که ببینم یا نه 09944515352روبیکا شاد و ایتا دارم ممنون
بزرگسال
توسط : فاطمه لاری
۱۷ خرداد ۱۴۰۳
واقعا خوب هست
بزرگسال
توسط : محیا مقید
۶ فروردین ۱۴۰۳
خیلی خوبه
بزرگسال
توسط : محیا مقید
۶ فروردین ۱۴۰۳
خیلی خوبه
هیچ نظری وجود ندارد
افزودن دیدگاه در مورد ملکه اشک ها