نقد و بررسی انیمه قفل آبی (Blue Lock)

با اینکه با ورزش فوتبال رو به رو هستیم اما خشونت فیزیکی در اثر وجود دارد؛ چند نفر از بازیکنان شخصیتی پرخاشگر دارند و گاهی به سر و صورت افراد دیگر ضربه می‌زنند. خشونت روانی اثر نیز تنها به اوایل اثر بازمی‌گردد. در اوایل حضور و رقابت ایساگی در بلولاک، او مهارت کافی ندارد و توسط افراد قوی‌تر تحقیر می‌شود؛ حتی برخی او را تشویق به انصراف می‌کنند. همچنین طراح بلولاک برای انگیزه دادن به بازیکنان به جای تشوی آنان را تحقیرکرده و مدام تهدیدشان می‌کند.  البته این رفتارها تأثیری در روحیه‌ی ایساگی ایجاد نمی‌کند. توجه کنید که خشونت اثر برای سنین پایین جذاب و قابل تقلید است.

خشونت با روحیه‌ی برخی از شخصیت‌های اصلی و فرعی عجین شده است. آن‌ها از فحاشی و ناسزا استفاده می‌کنند، فریاد می‌زنند و رفتار مناسبی ندارند. در سیستم بلولاک کسانی که حذف شوند، دیگر آینده‌ای در فوتبال ندارند؛ ایساگی زمانی که برای رسیدن به اهدافش تلاش می‌کند و رقبایش را حذف می‌کند، علاوه بر خوشحالی، عذاب وجدان شدیدی را تجربه می‌کند. در این سیستم بر این تأکید دارند که بازیکن باید خودخواه و خودپرست باشد؛ در همین راستا یکی از اعضای گروه Z خیانت می‌کند و استعداد اعضا و استراتژی تیم را به گروه مقابل در ازای پیروزی خودش می‌فروشد.

محتوای جنسی در اثر وجود ندارد؛ تنها در دو صحنه، شخصیت‌ باچیرا برهنه است. توجه داشته باشید که صحنه‌ها اروتیک نیست و تنها به مخاطب القا می‌شود که این شخصیت لباسی ندارد. لازم به ذکر است که در نسخه‌ی پالایش شده، این ناهنجاری رفع می‌شود. در یک سکانش نیز بازیکنان در حمام هستند و غیر از اندام خصوصی‌شان باقی بدنشان مشخص است.

تمرکز بر پرورش نفس، موتور اصلی در توسعه‌ی پتانسیل یک ورزشکار است. انسان، حتی اگر در مسیر اهدافش سطح مناسبی قرار نداشته باشد، نباید ناامید شود؛ به جای آن باید مدام تلاش کند، روی خودش تمرکز کند و استعداد اصلی‌اش را پیدا کند، از شکست‌ها درس بگیرد و تجربه کسب کند. علاوه بر آن که باید برای پیشرفت مهارت‌های فردی‌اش تلاش کند، تعامل با افراد و فهم استعداد آن‌ها برای انسان، مفید است. در بعضی از لحظات، انسان به کمک دیگران نیاز پیدا می‌کند و افراد می‌توانند با رفتار و گفتارشان یک تأثیر مهم بر زندگی دیگری بگذارند.

از ابتدای اثر که ایساگی شکست می‌خورد و ناامیدی شدید را حس می‌کند و بلافاصله پس از آن دعوتنامه‌ی ورود به بلولاک را دریافت می‌کند، مفهوم امید داشتن و ادامه دادن به تلاش به مخاطب القا می‌شود. ایساگی در بلولاک یکی از ضعیف‌ترین بازیکنان است ، اما ناامید نمی‌شود و مدام تمرین می‌کند. گاهی شب‌ها بیدار می‌ماند فوتبال بازی می‌کند، از حریف‌هایش یاد می‌گیرد، از سختی‌ها نمی‌هراسد و به دنبال پیشرفت است. ایساگی بارها شکست می‌خورد و می‌فهمد که هنوز باید برای موفقیت تلاش کند، اما هیچگاه از تلاش دست نمی‌کشد و تا ثانیه‌های آخر برای پیروزی می‌جنگد. ایساگی و تلاش‌هایش، امید داشتن و استمرار را به مخاطب یاد می‌دهد.

هر شخصیت یک دگرگونی مؤثر را تجربه می‌کند. شخصیت اصلی ما، یعنی ایساگی یوئیچی در ابتدا بر اثر شکست‌های پی درپی، بسیار ناامید و بدون اعتماد به نفس است. پس از ورودش به بلولاک، متوجه می‌شود که برای رسیدن به آرزویش باید پیشرفت کند. او وضعیت خودش را نسبت به سایر بازیکنان می‌سنجد و بیشتر تمرین می‌کند. ایساگی تلاش می‌کند، از کسی که شکست می‌خورد درس می‌گیرد، با روحیه‌ی رهبری می‌تواند گروهش را متحد کند و به مصاف دیگر رقبایش برود. سیستم بلولاک یک بازیکن خود پرست می‌خواهد، همین باعث می‌شود خیلی از بازیکنان در تیم اشتباه کنند و تنها به فکر موقعیت خودشان باشند؛ اما ایساگی قواعد بازی‌های تیمی را به خوبی درک کرده و در کنار اینکه توسعه‌ی مهارت‌های فردی را دنبال می‌کند، رقابت‌ها را نیز مدیریت می‌کند و نتیجه‌ی مناسبی می‌گیرد. ایساگی در هر رقابت، یک مهارت را در خودش بیدار می‌کند. او با جنگندگی می‌تواند از رتبه‌ی آخر به رتبه‌ی اول گروهش برسد و پله پله پیشرفت کند.همچنین ایساگی با قدرت بازی می‌کند و یک بازیکن مؤثر برای سایر ورزشکاران است. او به دنبال استعداد نهفته‌اش می‌رود، در رقابت با بازیکنان قوی‌تر از خودش، می‌تواند استعدادهایش را پیدا کند و آن‌ها را توسعه دهد. باچیرا، بازیکن با استعداد دیگری است که در بدو ورود به بلولاک باعث می‌شود شجاعت درونی ایساگی بیدار شود. او نمونه‌ی بارز انسانی است که رسالتش در زندگی را یافته و از مسیر رسیدن به آرزویش لذت می‌برد. باچیرا، معتقد است که اگر قرار است دنیایی را که طبق میل او پیش نمی‌رود را تغییر دهد، باید خودش تغییر کند و به نوری تبدیل شود که تاریکی دنیایش را روشن می‌کند. چی‌گیری هیوما یکی دیگر از بازیکنان است که در ابتدا به دلیل مصدومیت و ترسی که دارد، منتظر باختن و کناره‌گیری از فوتبال است. شجاعت و تلاش ایساگی باعث به وجد آمدن او می‌شود. چی‌گیری که از مسیر درستش منحرف شده بود، با دیدن ایساگی یوئیچی برای بهتر شدن می‌جنگد. بازیکنان تیم ابتدا یاد می‌گیرند که استعداد همدیگر را درک کنند و سپس برای یک موفقیت تلاش کنند. آن‌ها در طی هر مسابقه تجربه‌ی جدیدی کسب می‌کنند و قوی‌تر از قبل به مسیرشان ادامه می‌دهند. اگو نیز در کنار سخت‌گیری‌هایش به هر بازیکن کمک می‌کند تا متوجه شود که استعداد همان توانایی و تلاش است برای به دست آوردن یک مهارت، و این چیزی است که از یک انسان نابغه می‌سازد.