نقد و بررسی سریال شوگر (Sugar)

سریال شوگر، روایتی از یک کارآگاه وظیفه‌شناس و خیرخواه است که به رفع مشکلات آسیب‌دیدگان و پیدا کردن گمشدگان بی‌گناه می‌پردازد. شوگر تا مجبور نباشد به کسی آسیب نمی‌رساند و این ویژگی او را نسبت به سایرین و حتی در میان همکارانش متمایز می‌کند. یکی از مسائل مهمی که در این سریال به تصویر کشیده می‌شود، وجود فسادی عمیق در سیستم یک خانواده هنرمند است که به بدنه مافیای دولت آمریکا متصل شده است. فسادی که ریشه در گذشته داشته و به صورت یک راز مسکوت مانده است. خانواده‌ای که اساس زندگی آن در مبنای شهرت و قدرت‌طلبی است و همین موضوع باعث تربیت ناسالم فرزندان در آن شده است. اولیویا، دختر گمشده خانواده سیگل، مبتلا به اعتیادی سخت است که باعث شده بارها تجربه فرار از خانه را داشته باشد و این موضوع برای پدرش بی‌اهمیت است. دیوید نیز به دلیل بها دادن بیش از حد پدر و مادرش، به یک آزارگر جنسی و سوءاستفاده‌گر تبدیل شده که تصور می‌کند داشتن پول و قدرت می‌تواند از برملا شدن رازهای او جلوگیری کند. در خصوص نحوه برخورد پدر اولیویا و تبعیضی که بین دختر و پسرش قائل می‌شود، باید گفت این مسئله باعث شده تا اولیویا زندگی سختی را بگذارند و داشتن نامادری‌های متعدد نیز بر فرارهای مکرر او از خانه و گرایشش به سمت اعتیاد تاثیر انکار ناپذیری دارد. اما در این میان یکی از همسران سابق پدرش او را مادرانه دوست دارد و این تنها تکیه‌گاه امن اولیویا در طول زندگی‌اش بوده است. لازم است که این موضوع را در نظر داشته باشید که وجود تبعیض میان فرزند می‌تواند منجر به عواقب جبران ناپذیری در سرنوشت آنها شود. جان شوگر یک شخصیت خیرخواه و صلح‌طلب است. او تلاش می‌کند بدون آسیب رساندن به دیگران، احقاق حق کند اما اگر ناچار باشد به دفاع از خود یا مظلومی اقدام کند نهایت تلاشش را می‌کند تا سد راه افراد ظالم شود. این شخصیت، تاثیر گذاری بسیاری در ذهنیت مخاطب دارد و ممکن است پس از تماشای این سریال، نوجوانان و جوانان ترغیب شوند تا انسانیت و جوانمردی را به شیوه شوگر بشناسند. اما نکته حائز اهمیت اینجاست که شوگر یک غیر انسان است. و این می‌تواند مخاطب را یک قدم از حس همذات پنداری با او دور کند. لازم است که با اعضای خانواده خود و به ویژه جوانان در این خصوص صحبت کنید که داشتن انسانیت و شخصیتی جوانمرد، منعطف و مهربان، برای یک انسان دور از انتظار است؟! این درحالی است که ملانی متیوز نسخه دیگری از شوگر است اما در قالب یک زن و یک انسان واقعی. نقش مادر در این اثر نقشی اساسی و غیرقابل چشم‌پوشی است. عدم علاقه‌ای که دیوید نسبت به خواهرش اولیویا دارد، به دلیل تهاجمات احساسی مادرش است که دائما تلاش می‌کند تا دیوید خود را از اولیویا برتر بداند و به همگان گوشزد می‌کند که اولیویا خواهر ناتنی دیوید است و نه خواهر حقیقی. این موضوع باعث شده تا دیوید حاضر بشود به خواهرش آسیب برساند. اما احساس شوگر نسبت به خواهر گمشده‌اش کاملا برعکس این موضوع است. و این مسئله تفاوت بین شخصیت شوگر و دیوید را بیشتر محرز می‌کند. در نهایت، این سریال عنوان می‌کند که تربیت صحیح فرزندان، مستلزم برقراری تعادل در میان آنان و عدم قائل شدن تبعیض است. سرپوش گذاشتن بر عیوب کودکان و تشویق آنها در مسیر نادرست، به بهانه محبت، بزرگترین اشتباهی است که یک والد می‌تواند در حق فرزندش انجام بدهد.

جان شوگر، یک کارآگاه خصوصی است که وظیفه‌اش پیدا کردن افراد بی‌گناه گمشده و بازگرداندن آنها به عزیزانشان است. اما او با انسان‌ها دیگر تفاوت‌های زیادی دارد. او یک بیگانه است. شوگر در مسیر ماموریتش، توسط یک کارگردان کهنه‌کار هالیوود استخدام می‌شود تا نوه گمشده‌اش اولیویا را پیدا کند. اولیویا که سابق بر این تجربه فرار از خانه و مصرف مواد مخدر را داشته توسط پدر و برادرش نادیده گرفته می‌شود و همین مسئله باعث شک شوگر به دیوید برادر ناتنی اولیویا می‌شود. در این راستا، اسراری مرتبط با دیوید برملا می‌شود که باعث خودکشی او می‌شود. اما شوگر همچنان اصرار دارد به دنبال اولیویا بگردد و در این راه، نامادری اولیویا به او کمک می‌کند. اگرچه دوستان و همکارانش او را از ادامه دادن به این پرونده منع می‌کنند اما شوگر دلیل اصرار آنها را متوجه نمی‌شود. در پایان، شوگر متوجه می‌شود اولیویا توسط یک باند مرتبط با قاچاق دختران و افرادی که از زنان به عنوان برده بهره‎‌وری می‌کنند زندانی شده است و همکاران شوگر از این قضیه مطلع بوده‌اند. در نهایت، شوگر که یک بیگانه و غیر انسان است باید به همراه تیمش به سیاره خودشان برگردد اما شک او به دزدیده شدن خواهر خودش توسط همکارش باعث ماندگاری او در زمین و بین انسان‌ها می‌شود.