نقد و بررسی سریال شهرک کلیله و دمنه

سریال فوق از نوع عروسکی بوده اما برای کودکان مناسب نیست. شخصیت‌ها، بزرگسالانی هستند که دچار رذیلت‌های اخلاقی شده‌اند. مناسبات موجود بین آن‌ها، کاملا بزرگسال است و کودکان درکی از آن ندارند. به طور مثال، وقتی شخصیت این سریال می‌گوید: «ما همه‌مون خماریم» همه می‌خندند اما قطعا کودکان نمی‌دانند معنی این صحبت کنایی چیست. در نتیجه داستان برای آن‌ها نه تنها جذابیتی نخواهد داشت بلکه باید بسیار مراقب باشیم که از رفتار شخصیت‌ها و سخنان زننده‌شان، الگوبرداری نکنند. بنابراین نمایش این سریال عروسکی برای کودکان زیر 12 سال توصیه نمی‌شود.

ختن که از دشت ناز یا همان روستا آمده، در اولین روز ورود، یک روسری قرمز گلدار به سر دارد. اما تمام زنان شهر، بدون حجاب و با آرایش و مدل موهای عجیب هستند. ختن نیز از فردای آن روز دیگر روسری به سر ندارد. همسرش خمار نیز با کراوات و کت و شلوار از منزل خارج می‌شود. این تفاوت در مدل پوشش برای شخصیت‌های شهری و روستایی، قابل توجه است و بهتر است درباره‌ی آن با فرزندانمان صحبت کنیم و نظرشان را در مورد این تفاوت‌ها، صحیح و یا غلط بدنشان، جویا شویم و با هم درباره‌ی آن گفت‌وگو کنیم.

شخصیت‌های این سریال با لهجه‌های مختلفی صحبت می‌کنند. یکی جنوبی است، یکی لر، یکی لک و یکی ترک. تفکرات قالبی که در مورد هرکدام از این هموطنان در کشور، وجود دارد بر روی شخصیت‌ها پیاده شده است. تفکر قالبی همان کلیشه‌های آزاردهنده در مورد اقوام مختلف ایرانی است. سادگی و صداقت لرها، معرفت و مرام جنوبی‌ها، بی‌حوصله بودن ترک‌ها از نمونه تفکرات قالبی است. در مورد تفکر قالبی و چیستی آن و غلط بودن این تفکرات با فرزندانتان گفت‌وگو کنید.

خلاصه:

سریال شهرک کلیله و دمنه با وجود استفاده از عروسک اما مخاطبش کودکان نیستند. در مورد نوع پوشش روستایی و شهری‌ها، لهجه‌ی آن‌ها و تفکرات قالبی با فرزندانتان گفت‌وگو کنید.

درباره‌ی حفاظت از محیط زیست با فرزندان خود گفت‌وگو کنید و بپرسید: راهکارهای حفاظت از محیط زیست چیست؟

درباره‌ی تفکرات قالبی در مورد اقوام ایرانی با آن‌ها صحبت کنید و بپرسید: به نظر تو آیا این تفکرات صحیح هستند؟ ما چطور می‌توانیم جلوی این تفکرات را بگیریم و به آن دامن نزنیم؟

درباره‌ی رشته‌ی تحصیلی خمار با فرزندانتان صحبت کنید و بپرسید: آیا بهتر نبود خمار در دشت ناز بماند و همانجا از دانشش بهره برده و دشتش را آباد کند؟

نظرت در مورد رابطه‌ی شیرو و سمورا چیست؟ پایان رابطه‌شان چه خواهد شد؟ آیا اساسا این رابطه صحیح بود؟

خلاصه: درباره‌ی حفاظت از محیط زیست، تفکرات قالبی، شغل مرتبط با رشته تحصیلی، مهاجرت و رابطه‌ی شیرو و سمورا با فرزندان خود گفت‌وگو کنید.

خمار یک واحد آپارتمان در یکی از بهترین ساختمان‌های شهر خریده و با همسرش ختن، تمام اسباب و اثاثیه را بار وانت‌ عمویشان کرده و کوچ می‌کنند. در اولین روز ورود، وانتشان دزدیده می‌شود. آن‌ها که آخرین قسط خانه را در بقچه‌ای لای رختخواب‌ها قایم کرده‌اند، اکنون با دزدیده شدن وانتشان، بی‌پول می‌شوند و آقای غال اجازه ورودشان را به آپارتمان نمی‌دهد. آن روز، روز سختی برای ختن و خمار است. ختن که از ابتدا نیز راضی نبود تا دشت ناز را رها کرده و به شهر بیاید اکنون بیشتر از قبل ناراحت است و دلش هوای دشت را کرده است. خمار نیز، احساس شکست و سرخوردگی می‌کند اما کاری هم از دستش برنمی‌آید. آن‌ها مجبور می‌شوند شب را در کارتنی در پارک، بخوابند. قچنبک، آقای قوچ همسایه، که به دنبال وانت رفته بود، موفق می‌شود تا آن را برگرداند و بالاخره ختن و خمار با پرداخت آخرین قسط آپارتمان، وارد خانه‌شان می‌شوند. فردای آن روز خمار برای یک مصاحبه کاری از خانه بیرون می‌رود و اکنون ختن که در خانه تنهاست با همسایه‌ها آشنا می‌شود. به خصوص با شیرالملوک، همسایه‌ی روبرویی که از آهوها متنفر است؛ و این تازه آغاز ماجرای این دو آهوی جنگلی و ناآشنا با قوانین شهری است!

کارگردان: مرضیه برومند

نویسنده: کوروش نریمانی

تهیه کننده: مصطفی احمدی

بازیگران: صداپیشگان : آزاده مویدی فرد، امیرحسین صدیق، علیرضا ناصحی، بهادر مالکی، فریبا جدیکار، مسعود کرامتی، بهزاد عمرانی، مرضیه برومند، محمد عسگری، فرزاد حسنی، ژاله صامتی، نادر برهانی مرند، یوسف بختیاری، مریم سعادت

شخصیت‌ها:

ختن: آهوی ماده، همسر خمار. آهویی آرام و مهربان، ساده، دل رحم و دلسوز که علاقه‌ای برای زندگی در شهر ندارد اما به‌خاطر عشق به خمار دشت ناز را رها کرده و به شهرک کلیله و دمنه کوچ می‌کند.

خمار: آهوی نر، همسر ختن. خمار مدرک مهندسی کشاورزی دارد و به امید استخدام شدن و دستیابی به رویاهایش به همراه همسرش ختن به شهر می‌آید.

آقای غال: شغالی که آپارتمانی لوکس را به چندین برابر قیمت به خمار فروخته است. آقای غال، طماع، پول دوست، دغل‌کار و چرب‌زبان است.

عووقی: سگ نگهبان آپارتمان کلیله و دمنه. عووقی در شغل خود وظیفه‌شناس و سخت‌گیر است. او در عین حال قلبی مهربان و دلسوز دارد.

هانی: خانم خرسه که با لهجه‌ی لری صحبت می‌کند. هانی نیز ساده دل و مهربان است و اکثر اوقات در حال آشپزی است.

دم‌جوان: روباهی فریبکار و چرب‌زبان که به ویژه به دنبال فریفتن زنان است. او با شترمرغی رابطه داشته و شترمرغ همیشه با عصبانیت به دنبال انتقام گرفتن از اوست.

عطایی: قورباغه‌ای که در فضای سبز لابی زندگی می‌کند و اکثر اوقات در حال آوازخوانی است. عطایی به دنبال دلربایی از هانی خرسه است!

شیربانو: شیر ماده و همسر شیرخان که پزشکی خوانده و دو فرزند دارد. شیربانو بسیار باشخصیت، امروزی، مهربان و فهمیده است.

شیرخان: شیر نر و همسر شیربانو. شیرخان در یک سیرک کار می‌کند و کارش پریدن از حلقه‌های آتش است. او پیر و افسرده شده است و دیگر به قولی یال و کوپالی ندارد.

شیرالملوک: مادر شیرخان است که سالخورده است و از ویلچر استفاده می‌کند. شیرالملوک پیرزنی خودخواه، مغرور،خود‌برتر‌بین، بداخلاق و غرغرو است. او معتقد است که در شان یک شیر نیست که با آهو نشست و برخاست کند و یا برای امرار معاش در سیرک کار کند.

شیرو: پسر شیرخان که در یک کافه گیتار می‌زند و می‌خواند. شیرو سیگار می‌کشد، مشروب می‌خورد، دوست دختر دارد و تنبل و تن‌پرور است.

شیرزاد: برادر شیرو که تمام خصوصیات او را دارد. شیرزاد در اینستاگرام دابسمش منتشر می‌کند.

پیشت‌آقا: گربه‌ای با لهجه‌ی ترکی که صاحب یک سوپرمارکت است. پیشت‌آقا همیشه بی‌حوصله و خسته است.

کتی: همسر پیشت‌آقا که یک فرزند دارد. کتی زنی خودخواه، مغرور، تجملاتی و غرغرو است. او مدام در حال خرج کردن و خوش‌گذرانی است.

قوچنبک: قوچی که با لهجه‌ی آبادانی صحبت می‌کند و یک فرزند دارد. قوچنبک با معرفت است و برای پیدا کردن خودروی خمار خودش را به اصطلاح به آب و آتش می‌زند و موفق می‌شود تا خودرو را برگرداند.

قوچی: پسربچه‌ی قوچنبک که دائم در حال توپ‌بازی است.

کشور سازنده: ایران

کمپانی سازنده: فیلم نت