نقد و بررسی سریال سیلو فصل ۲ (Silo 2)

فصل دوم سریال سیلو، از جهت پیام، مخاطب را به بلاتکلیف گذاشته و جهت‌گیری مثبت یا منفی ندارد. در این فصل، همانند فصل قبلی، با برنامه‌ریزی و اداره جامعه به دست افرادی خاص روبه‌رو هستیم و نمی‌دانیم که عملکرد آن‌ها عادلانه یا ظالمانه است. به نظر می‌رسد که سریال، سعی دارد به شکلی نمادین، سیلو را یک جامعه کامل معرفی کند و سیاست‌های اداره جامعه را زیر سوال ببرد. مسئله‌ای که این موضوع را تایید می‌کند، سکانس پایانی آن است. در سکانس پایانی، داستان در بیرون از سیلو و در یک زمان نسبتا نامشخص نسبت به سیلو روایت می‌شود و به نظر می‌رسد که خط روایی داستان در فصل سوم، با الهام از همین سکانس ادامه پیدا کند. اما آنچه که این سکانس را حائز اهمیت می‌کند، صحبت‌های دو شخصیت درباره حمله اتمی ایران به آمریکاست! در واقع این‌طور به نظر می‌رسد که سیلو از نظر زمانی به شکل همزمان یا بعد از مکالمه در سکانس آخر شکل گرفته و به نوعی یک سپر دفاعی در مقابل ایران، قبل از حمله اتمی، یا بعد از آن است. مسئله دیگری که در قسمت‌های پایانی سریال سیلو به آن پرداخته می‌شود، استفاده از هوش مصنوعی برای اداره سیلو است. به طور کلی، سریال سیلو، در جهت اعتراض به فساد سیستماتیک ساخته شده و نشان می‌دهد که کشورهای پیشرفته چطور برای حفظ قدرتشان، مبارزه می‌کنند و جان انسان‌ها برایشان بی‌اهمیت است. این سریال، فعلا الگوی مثبتی را به مخاطب معرفی نمی‌کند، هرچند که جولیت، شخصیتی مبارز و نوع‌دوست به نظر می‌رسد، اما همچنان خودخواهی های خودش را دارد و نمی‌تواند الگویی کامل باشد. فضاسازی تاریک، تعلیقات در سیلوهای مختلف و برخی ناهنجاری‌ها، سبب شده تا این اثر، مناسب گروه سنی کمتر از 17 سال نباشد.

شخصیت‌ها:

جولیت نیکولز: زنی که با خروج از سیلو، مثل سایرین نمرده و به دنبال نشانه‌هایی از حیات، به یک سیلوی دیگر می‌رسد. سولو: مردی که در سیلویی متروکه زندگی می‌کند و محافظ بخش ارتباطات و فناوری است. هالند: شهردار سیلو که می‌خواهد هرطور شده از وقوع شورش جلوگیری کند.

داستان اثر:

همانطور که در فصل قبل دیدیم، جولیت از سیلو بیرون رفته و بدون تمیزکردن دوربین، از تپه رد می‌شود. زنده‌ماندن او و تمیزنکردن دوربین، سبب می‌شود که افراد سیلو، بیش از پیش به تئوری بی‌خطربودن فضای بیرون فکر کنند. در سیلو همهمه به راه می‌افتد و همه به دنبال راهی هستند تا بتوانند قوانین را زیر پا گذاشته و از سیلو خارج شوند. از طرف دیگر، جولیت به سیلوی دیگری، در مجاورت سیلوی خود رسیده و متوجه می‌شود که 50 سیلو در زیر زمین وجود دارد. سیلویی که جولیت به آن می‌رسد، پر از انسان‌های مرده در بیرون سیلو و نزدیک درب‌های خروجی است. او با حضور در سیلو و پیداکردن یک فرد زنده به نام «سولو» درمی‌یابد که افراد سیلو، به گمان اینکه فضای بیرون بی‌خطر است، حدود 15 سال پیش دست به شورش زده و از سیلو خارج شده‌اند. جولیت که مردم سیلوی خود را با تصور اینکه فضای بیرون بی‌خطر است رها کرده، به دنبال راه‌حلی می‌گردد تا بتواند دوباره از سیلو خارج شده و پیغامش را به مردم برساند. او در نهایت موفق شده و وارد سیلوی خود می‌شود، غافل از اینکه نیرویی از بیرون سیلو، قصد نابودی آن‌ها را دارد.