نقد و بررسی فیلم سلول‌های یومی (Yumi`s Cells)

«سریال سلول‌های یومی» اثری در ژانر روان‌شناسی است که جزییات احساسات و روابط انسان‌ها را به نمایش در می‌آورد. شخصیت اصلی این سریال در طول دو فصل چالش‌های متعددی را تجربه می‌کند، مانند شروع یک رابطه جدید، ارتقا شغلی، پایان یک رابطه عاشقانه، تغییر شغل و ... در طول این اتفاقات، احساسات او در ذهنش به صورت انیمیشن به نمایش در می‌آید. به همین ترتیب این سریال اثری مناسب برای درک بهتر احساسات در زندگی است. برای مثال تقابل میان احساسات و منطق، نمایش نحوه‌ی تصمیم‌گیری سلول عشق، تفاوت انسان‌ها در استفاده از سلول‌های مختلف و ... به خوبی به تصویر کشیده می‌شود.

این اثر تقریباً از کلیشه‌های رایج سریال‌های کره‌ای پیروی نمی‌کند و اثری واقع‌گرایانه است و روابط شخصیت‌های اصلی سریال را بر پایه‌ی اتفاقات زندگی واقعی به تصویر می‌کشد. برای مثال وونگ و یومی در یک قرار از پیش تعیین شده همدیگر را ملاقات می‌کنند و آشنایی آن‌ها مانند بسیاری از سریال‌ها حاصل اتفاقاتی هیجان‌انگیز و دراماتیک نیست. زوج‌های سریال کارهای معمولی روزمره خود را انجام می‌دهند و حادثه‌های غیرمعمولی در زندگی آن‌ها اتفاق نمی‌افتد به طور کلی حوادث داستان بر پایه اتفاقات ساده‌ی زندگی هر انسان است.

با توجه به واقع‌گرایانه بودن روند داستان، شخصیت یومی با شخصیت‌های دختر کلیشه‌ای سریال‌های قدیمی کره‌ای تفاوت دارد. از طرفی او مانند برخی از بازنمایی‌های جدید در آثار جهانی، دختر شکست‌ناپذیر و بی‌نهایت قدرتمند نیست. شخصیت او مانند باقی عناصر داستان به صورت یک دختر عادی به تصویر کشیده شده‌است. فردی که در زندگی خود مسئولیتِ تصمیم‌ها و آینده‌اش را به عهده دارد و در کنار کمک گرفتن از دیگران، به آن‌ها وابسته نیست و برای حل مشکلات زندگی خود به حالتی سیندرلاوار در انتظار یک مرد نمی‌ماند. برای مثال بابی، یومی را در مسیر نویسنده شدن تشویق و حمایت می‌کند اما در نهایت این یومی است که با تصمیم و تلاش خود موفق می‌شود که به هدفش دست پیدا کند.

باید توجه داشت که یومی در این اثر در دهه سی سالگی زندگی خود است به همین ترتیب دغدغه‌های او، دغدغه‌هایی بزرگسالانه است. مسائلی مانند ازدواج، ثبات شغلی، اجاره کردن خانه، پرداخت قسط  و ... به همین ترتیب احتمالاً فهم جزییات این اثر برای نوجوانان دشوار باشد.

به نظر می‌رسد سریال تلاش دارد که این پیام را برساند که اولویت هر کس در زندگی باید خودِ او باشد. یومی در ابتدای داستان به دلیل اهمیت ندادن به خواسته‌های خودش در شرایط دشواری قرار گرفته‌است. برای مثال مدت زمان زیادی در یک رابطه ناسالم بوده‌است که فرد مقابل او، به او خیانت کرده‌است اما به خاطر وابستگی خود حاضر به کنار گذاشتن رابطه نشده‌است و یا از ترس آینده نامعلوم هیچ‌گاه به پرورش استعدادهای خود فکر نکرده‌است. یومی در طول این اثر به تدریج رشد می‌کند. برای مثال درگیر رابطه‌های ناسالم نمی‌شود و با خطر کردن تصمیم می‌گیرد که به دنبال پرورش استعدادهای خود برود. اما باید توجه داشت که افراط در چنین تصوری از اهمیت دادن به خود ممکن است باعث مشکلاتی شود. برای مثال مفاهیمی مانند فداکاری و گذشت زیر سوال برود. به همین ترتیب می‌توان رفتارهای یومی را بررسی و هر یک از آن‌ها را تحلیل کرد.

این اثر به طور کلی به روابط عاشقانه اشاره می‌کند به همین خاطر صحنه‌هایی از بوسیدن و در آغوش کشیدن در آن وجود دارد. در قسمت‌هایی سلول شهوت شخصیت‌های اصلی به نمایش در می‌آید که مسئول میل جنسی در ذهن آن‌هاست. چنین مفاهیمی برای بینندگان کم سن و سال چندان مناسب به نظر نمی‌رسد.

به طور کلی این سریال از نظر فنی، اثری با کیفیت است و از نظر محتوایی پیشنهاد مناسبی برای فهم بهتر احساسات و هیجانات انسانی است.

خلاصه آنچه لازم است والدین بدانند:

«سلول‌های یومی» اثری در ژانر روان‌شناسانه است که جزییات روابط انسانی را به تصویر می‌کشد فهم عمق مفاهیم این سریال به دلیل نمایش دغدغه‌های بزرگسالانه برای مخاطبان نوجوان دشوار است. اتفاقات داستان بر پایه زندگی عادی است و می‌توان پس از تماشای سریال رفتارهای شخصیت‌ها را مورد تحلیل قرار داد.

پس از تماشای هر قسمت در مورد رفتارهای یومی و بخشی از سلول‌هایی که در آن قسمت به نمایش در آمده گفتگو کنید. هر یک از این سلول‌ها چه نقشی در زندگی ما دارند؟

در مورد سلول منحصر به فرد خود گفتگو کنید. کدام سلول در ذهن شما سلول اصلی است؟

تصمیم‌های شخصیت‌ها، ریشه‌های این تصمیمات و نتایج آن را بررسی کنید. در مورد اشتباهات هر یک از شخصیت‌ها گفتگو کنید.

در مورد نقاط مثبت و منفی شخصیت هر یک از افراد صحبت کنید. برای مثال شخصیت وونگ چه نقاط مثبت و منفی‌ای داشت؟

خلاصه با فرزندان خود صحبت کنید:

در مورد شخصیت‌ها، احساسات و تصمیم‌های آن‌ها و همین‌طور دهکده سلول‌هایشان گفتگو کنید.

«سلول‌های یومی» سریالی ترکیب شده با انیمیشن است که داستان زندگی عادی یک دختر جوان در دهه سی سالگی را به تصویر می‌کشد و در کنار زندگی او، اتفاقاتی که در ذهنش می‌افتد را به صورت انیمیشن به نمایش در می‌آورد. برای مثال سلول‌های عشق، منطق، گرسنگی، نویسندگی، تمیزکاری و ... در ذهن یومی مشغول اداره کردن احساسات و امور زندگی او هستند.

یومی در آستانه سی سالگی بعد از مدت‌ها موفق شده شغل و درآمدی ثابت داشته‌باشد و خانه‌ای مستقل برای خود اجاره کند. او سه سال پیش یک رابطه ناموفق داشته و دوست پسرش به او خیانت کرده است و حالا نسبت به عشق و هر نوع رابطه‌ای احساس خوبی ندارد. سلول عشق یومی که سلول اصلی و منحصر به فرد ذهن او بوده، حالا در حالت کما قرار دارد و ذهن یومی به خاطر نبودن سلول منحصر به فرد شرایط ایده‌آلی ندارد. در همین ایام یکی از همکارانش، پسری به نام «گو وونگ» را به او معرفی می‌کند تا با هم به قرار از پیش تعیین شده بروند. یومی می‌داند که از این پسر خوشش نخواهد آمد اما به سر قرار می‌رود. گو وونگ بعد از دیدن یومی به او علاقه‌مند می‌شود و سلول عشق او تمام تلاشش را می‌کند که به دهکده ذهن یومی راه پیدا کند. بعد از تمام این اتفاقات سلول عشق وونگ سلول عشق یومی را از حالت کما در می‌آورد و بعد از زنده شدن دوباره سلول عشق، یومی و وونگ وارد یک رابطه‌ی عاشقانه می‌شوند. فصل اول سریال پستی و بلندی‌های رابطه وونگ و یومی را به تصویر می‌کشد. تمام اتفاقات داستان در کنار نمایش وضعیت دهکده‌ی سلول‌های دو شخصیت به نمایش در می‌آید. برای مثال زمانی که وونگ و یومی مشاجره می‌کنند کدام یک از سلول‌ها وضعیت ذهن آن‌ها را در دست گرفته و به چه دلیل چنین رفتاری از خودشان نشان می‌دهند. در انتهای فصل اول یومی و وونگ به علت اختلافاتی که در رابطه داشتند از یکدیگر جدا می‌شوند. در فصل دوم وضعیت یومی پس از اتمام رابطه با وونگ به نمایش در می‌آید، اینکه بعد از تمام شدن یک رابطه عمیق عاطفی ذهن او و سلول‌هایش چه وضعیتی دارند و او چطور می‌تواند از این بحران عبور کند. پس از مدتی «یو بابی» که کارشناس بخش بازاریابی شرکتی است که یومی در آن کار می‌کند به یومی علاقه‌مند می‌شود و تلاش می‌کند که توجه او را جلب کند اما یومی در شرایطی نیست که وارد یک رابطه جدید شود اما بعد از مدتی با تلاش همه‌ی سلول‌ها، ذهن او و سلول عشق برای یک رابطه جدید آماده می‌شوند. یومی و بابی وارد یک رابطه عاشقانه می‌شوند و در فصل دوم جزییات رابطه‌ی این دو نفر و وضعیت سلول‌‌هایشان به نمایش در می‌آید. داستان یومی تنها به ماجرای عاشقانه زندگی او محدود نمی‌شود. در طول این اتفاقات شخصیت یومی به تدریج رشد می‌کند. او از نوجوانی آرزو داشته که نویسنده شود اما به خاطر وضعیت زندگی و پیدا کردن شغل ثابت این آرزوی خود را نادیده گرفته‌است و سلول نویسندگی او مُرده و دفن شده‌است. در فصل اول یو بابی متوجه توانایی یومی در نویسندگی می‌شود و به همین خاطر او از بخش حسابداری به بخش بازاریابی منتقل می‌شود و به عنوان نویسنده کار خود را ادامه می‌دهد و سلول نویسندگی‌اش مجدداً زنده می‌شود. در فصل دوم با حمایت بابی، یومی از منطقه امن خود خارج می‌شود و بعد از خروج از شرکت به دنبال آرزوی قدیمی‌اش یعنی نوشتن رمان می‌رود. در انتهای فصل دوم، یومی نویسنده موفقی است که یک کتاب پرفروش دارد و شخصیت او به طور قابل توجهی نسبت به گذشته رشد پیدا کرده است. در انتها یومی از بابی هم جدا می‌شود و تا پایان فصل دوم نتیجه‌ی زندگی عاشقانه او به نمایش در نمی‌آید.

کارگردان: Song Jae-jeong سونگ جه‌جونگ

نویسنده: Kim Kyung-ran ،Kim Yoon-joo کیم کونگ‌ران کیم یون‌جو

نام تهیه کننده: Joo Moon-soo جو مون‌سو

نام بازیگران: Kim Go-eun, Ahn Bo-hyun,Park Jinyoung

کیم گواون، آه بوهیون، پارک جین‌یونگ

نام شخصیت ها:

کیم یومی: دختری در آستانه دهه سی سالگی است که سه سال است با هیچ مردی رابطه نداشته است. دوست پسر قبلی او به او خیانت کرده و یومی مدت‌هاست نسبت به عشق احساس خوبی ندارد. او کارمند بخش حسابداری یک شرکت نودل است.

گو وونگ: مهندس کامپیوتر و طراح بازی‌های رایانه‌است. او به واسطه یکی از دوست‌های قدیمی خود با یومی آشنا می‌شود.

یو بابی: یکی از کارشناسان بخش بازاریابی شرکتی است که یومی در آن کار می‌کند.

کشور سازنده: کره جنوبی

کمپانی سازنده: tvN ، TVING (South Korea)، iQIYI (In selected territories)