نقد و بررسی سریال زیر پل یا راز زیر پل (Under the Bridge)

این داستان، مملو از پندها و عبرت‌های گوناگون برای والدین و نوجوانان است. داستانِ زندگی غم‌انگیز و قتلِ وحشیانه‌ی یک دختر 14 ساله! علت تمایل رینا به دوستی با خلافکارترین بچه‌های مدرسه که به هیچ کاری نه نمی‌گفتند، تنها نیاز به توجه بود! او به دلیل عدم زیبایی و مهاجربودن، هیچ دوستی نداشت و واقعا احساس تنهایی می‌کرد. والدینش دوست داشتند از او مراقبت کنند اما در واقع به شدت او را آزار می‌دادند! آن‌ها آیین شاهدان یَهُوه داشتند که معتقدند جشن تولد نماد وابستگی به دنیاست که در دین آن‌ها تقبیح شده است و مرگ بهتر از زندگی است! رینا اما دوست داشت مانند هر نوجوان دیگری زندگی کند و شاد باشد. در نتیجه سرکش شده و از خانه فراری شد. بهتر است والدین دقت داشته باشند که اعمال محدودیت‌های بسیار برای نوجوانان، آن‌ها را گریزان و سرکش خواهد کرد. درک و همدلی همراه با برقراری رابطه دوستانه و صمیمی، بهترین راه ارتباط با آنان است. اهمیت نهاد خانواده در این اثر برای نوجوانان آشکار خواهد شد. نوجوانانی را در این سریال می‌بینیم که یا بی‌سرپرست هستند و یا بدسرپرست. آن‌ها تنها و بی‌پناه در جامعه رها شده‌اند و مجبورند برای یک وعده غذا یا یک شب خواب آرام در محلی گرم و راحت، دست به هر کاری بزنند. در حالی که اگر خانواده خوبی داشتند، زندگی‌شان مسیر بهتری را در پیش می‌گرفت. اما نکته جالب توجه این است که خودخواه‌ترین و بی‌رحم‌ترینشان ( همان قاتل رینا) دختری بود که در یک خانواده مرفه و بدون مشکل بزرگ شده بود که پدر و مادر، همیشه همراهی‌اش می‌کردند. هرچند فیلم چندان به جزییات خانواده کِلی نمی‌پردازد اما به نظر می‌رسد دادن آزادی‌های بی‌حد و حصر و همینطور رفاه‌زدگی، باعث شده بود تا او به چنین شخصیتی بدل شود. بنابراین تعادل در مواجهه و تعامل با فرزندان، بهتر از افراط و تفریط در توجه است. یکی از نکات دیگری که برای هر انسانی می‌تواند جای تامل داشته باشد، اهمیت شناخت احساسات است. وارن، پسری بود که به هیچ وجه فکر نمی‌کرد یک روز، انسانی را از هستی ساقط کند اما از صبح همان روز، به دلیل بی‌خانمان‌شدن، تنهایی و ناامیدی ناشی از بی‌توجهی والدین، خشم‌ زیادی در وجودش رخنه کرده بود. او نمی‌دانست که وجودش سرشار از حقارت، کینه، غم، حسادت و... است و به مستی پناه برده بود. وارن خشم درونی خودش را در حالت مستی، بر روی رینایی که اصلا نمی‌شناخت خالی کرد! با بررسی پرونده‌های قتل، افراد زیادی را مانند وارن می‌بینیم که با عدم شناخت احساسات خود و عدم کنترل بر آن‌ها، مرتکب قتل شده‌اند و تنها دقایقی بعد از کار خود پشیمان شده‌اند! جالب است اگر پس از تماشای نسخه پالایش‌شده، نظر فرزندان نوجوانمان را درباره تک تک شخصیت‌ها و علت رفتارهایشان، جویا شویم. با این روش خواهیم دانست که پیام فیلم و الگوبرداری‌ها در نظر آنان چگونه بوده است.

شخصیت‌ها: رینا: دختر 14 ساله‌ی هندی که والدینش به کانادا مهاجرت کرده‌اند و او متولد آنجاست. رینا ظاهر زیبایی ندارد و بچه‌ها در مدرسه او را هیولا خطاب می‌کنند! کَم: دخترِ پلیسی که مسئول پرونده قتل رینا در این داستان است. پدرش در واقع او را در کودکی به فرزندخواندگی پذیرفته است. ربکا: نویسنده کتاب دختران ویکتوریا که به شهرش بازگشته تا یک داستان واقعی بنویسد. ژوزفین بِل: دختر نوجوانی که در پرورشگاه زندگی می‌کند و بسیار سرکش و شرور است. کِلی: دوست ژوزفین که در یک خانواده مرفه زندگی می‌کند اما بسیار شرور و بی‌رحم است و جانِ دیگران برایش اهمیتی ندارد. کِلی قاتل رینا است. داستی: دختر سیاهپوستی که به دلیل نداشتن خانواده و برخورداری از وضع مالی نامناسب در پرورشگاه زندگی می‌کند و با ژوزفین و کلی دوست است. وانِر: پسر نوجوانی که پدر و مادرش رهایش کرده‌اند. او جایی برای زندگی ندارد و در قتل رینا با کلی همراهی می‌کند. سومان: مادرِ رینا که بسیار به آیین‌های مذهبی‌شان پایبند است. مانجیت: پدرِ رینا که به خاطر ازدواج با سومان دین و آیین خود را تغییر داده است. داستان اثر: در نوامبر سال 1997، با اعلام خبر مفقودی دختری 14 ساله به نام رینا، جستجوی پلیس برای یافتن او آغاز شد. 8 روز بعد با پیداشدن جسد او در آب، پرونده، شکل دیگری به خود گرفت. بازجویی و تحقیق از دوستان، خانواده و نزدیکان او آغاز شد. خانواده رینا که از شاهدان یَهُوه بودند، قوانین سختگیرانه‌ای را در مورد او، اجرا می‌کردند. رینا هرگز جشن تولدی به خود ندیده بود، حق نداشت حداقلی‌ترین آراستگی را داشته باشد یا حتی اتاقش، در نداشت! رینا هیچ تفریح، دوست و حریم خصوصی نداشت و اجازه نداشت موسیقی دلخواهش را گوش کند. همه این محدودیت‌ها، باعث شده بود تا به نوجوانی فراری از خانه تبدیل شود که البته از سوی همسالان نیز طرد شده بود. ژوزفین وقتی دید که رینا دوست دارد مورد توجه قرار بگیرد از این نقطه ضعف او سوءِ استفاده کرد. او رینا را برای مضحکه‌کردن و دست‌انداختن، در جمع خودشان راه داد و سپس مدام او را مورد آزار و اذیت و تمسخر قرار می‌داد و کارهای عجیبی مانند اتهام تعرض جنسی‌زدن به پدرش برای فرار از خانه را به او پیشنهاد داد! رینا کم‌کم متوجه قلدری‌های او شد و تصمیم گرفت تا این‌ بار او، اذیتش کند. رینا با تمام دوستان و آشنایان ژوزفین تماس کرد و حقایق راست و دروغی را در مورد او، شایعه کرد. ژوزفین نیز برای انتقام، یک شب او را به زیر پل کشاند و به همراه 6 نفر دیگر و همینطور وارن، او را مورد ضرب و شتم وحشیانه قرار دادند و سپس رهایش کردند اما بعد کِلی و وارن او را تعقیب کرده و در آب غرق کردند! با دستگیری آن‌ها و تشکیل دادگاه، کلی و وارن به حبس ابد محکوم شدند. ربکا که به دنبال نوشتن کتابی در مورد دختران ویکتوریا بود، داستان رینا را به رشته تحریر درآورد.

کارگردان: Quinn Shephard نویسنده: Rebecca Godfrey تهیه‌کننده: Jan Peter Meyboom بازیگران: Lily Gladstone Vritika Gupta Chloe Guidry Javon "Wanna" Walton Izzy G Aiyana Goodfellow Ezra Faroque Khan Archie Panjabi Riley Keough کشور سازنده:آمریکا شرکت سازنده: Best Day Ever Productions ABC Signature مخاطب اثر: بزرگسال