نقد و بررسی سریال زمین پابرجا (Earth Abides)

به طور کلی خشونت‌ها در این اثر بیشتر تقابلی و در واکنش به خشونتی دیگر و یا در جهت دفاع از خود هستند. دو سکانس پررنگ خشونت در سریال وجود دارند. وقتی چارلی به ایوی تجاوز می‌کند، ایش و دوستانش تصمیم می‌گیرند او را به سزای کارش برسانند و چاره‌ای جز کشتن او نمی‌بینند چرا که او را دارای ذاتی خراب و غیر قابل اصلاح می‌دانند. در نتیجه در حضور دیگران که همگی سلاح سرد یا گرم در دست دارند، ایش با چند ضربه سنگین چکش بر سر و صورت چارلی، او را می‌کشد. سکانس دیگر جایی است که یک نفر گلوی ریف را گرفته و هتر را تهدید می‌کند که به او غذا دهند وگرنه او را می‌کشد. سپس با یک ضربه چاقو، ریف را بر زمین می‌اندازد که منجر به مرگ او می‌شود. هتر نیز با پرتاب یک تبر به سمتش، او را می‌کشد. شخصیت‌ها برای دفاع از خود همواره اسلحه در دست دارند و چند سکانس از تهدید با اسلحه در سریال وجود دارد. ایش در یک سکانس با عصبانیت بسیار در حالی که رانندگی می‌کند فریاد می‌کشد و سعی دارد اینگونه خشم خود را از اتفاقی که افتاده نشان می‌دهد.

قسمت‌های ابتدایی که هنوز شخصیت‌ها با فضای جدید آشنا نشده‌اند و هر روز با یک اتفاق و چالش جدید روبرو می‌شوند، ترس، اضطراب و یا نگرانی را به مخاطب تحمیل می‌کند که همگی کم‌کم برطرف می‌شوند. ایش با ورود به شهر در حالی که از همه جا بی‌خبر است با جنازه‌های مختلفی روبرو می‌شود. جنازه‌هایی که زمان زیادی است بر زمین افتاده‌اند و بوی تعفن گرفته و حشرات دور آن‌ها جمع شده‌اند. شهر سوت و کور است و نشانی از زندگی نیست. ترس از تنهایی در دنیای به این بزرگی بر ایش و مخاطب وارد می‌شود. با ادامه ماجرا، خطرات متعددی زندگی ایش و خانواده‌اش را تهدید می‌کند. حمله موش‌ها به شهر و تلاش برای رهایی از دست آن‌ها، یکی از دلهره‌آورترین سکانس‌ها است که پایان خوشی دارد. ایش در دو سکانس مورد حمله حیوانات قرار می‌گیرد و با مرگ دست و پنجه نرم می‌کند. در همان سکانس ابتدایی، ماری او را نیش می‌زند و لحظاتی از ترس و دلهره را موجب می‌شود که البته با شجاعت ایش همراه است. یک شیر کوهی به ایش حمله می‌کند و او را زخمی می‌کند. این سکانس به طور واضح و با جزییات به نمایش درمی‌آید. ایش از این حمله نیز جان سالم به در می‌برد. با شیوع ویروس جدید بار دیگر فضای ترس و دلهره در فیلم غالب می‌شود. فرزند ایش و ام و سه نفر دیگر بر اثر ابتلا به این ویروس از دنیا می‌روند و ناامیدی بر زندگی ایش و سایرین سایه می‌اندازد. آن‌ها البته با این مسئله نیز کنار آمده و زندگی عادی خود را پس از مدتی از سر می‌گیرند.

ایش و ام در آغاز آشنایی یکدیگر را بوسیده و رابطه جنسی دارند. نمایش رابطه جنسی به طور کامل نیست. آن‌ها در چند سکانس دیگر یکدیگر را می‌بوسند یا در آغوش می‌کشند. دو شخصیت دیگر نیز در یک سکانس یکدیگر را بوسیده و اقدام به انجام رابطه جنسی می‌کنند. البته رابطه آن‌ها نمایش داده نمی‌شود. هتر و ریف که نوجوان هستند در چند سکانس بوسه عاشقانه دارند. چارلی به ایوی تجاوز می‌کند اما صحنه مستقیمی از آن دیده نمی‌شود بلکه فقط درباره آن گفتگو می‌شود. مصرف سیگار و مشروبات الکلی در چندین سکانس دیده می‌شود. ایش وقتی با ام آشنا می‌شود، طناب داری را که گویا قبلا آماده کرده بود را پاره می‌کند. یکی از شخصیت‌ها که باردار است با عذاب وجدان و ناراحتی الکل می‌نوشد تا جنین در شکمش آسیب ببیند. او از کار خود در همان لحظه پشیمان می‌شود. در یک سکانس شاهد رقص و پایکوبی شخصیت‌ها و آوزاخوانی یکی از شخصیت‌های زن هستیم. روند زایمان طبیعیِ اِم در یک سکانس به طور کامل به نمایش درمی‌آید.

پیام‌های مثبت بسیاری در این اثر وجود دارد که به خوبی قابل درک و دریافت هستند. مهم‌ترین و پررنگ‌ترین پیام آن را می‌توان را اهمیت زمین و محیط زیست و البته حفاظت از آن است. داستان تاکید دارد که زمین پایدار است و قدرت بازسازی خود را دارد. پیام‌های خوب دیگری همچون اهمیت همکاری، دوستی، همدلی و جامعه‌پذیری در اثر وجود دارد. اهمیت انعطاف و سازگاری با طبیعت و انسان‌های دیگر و همینطور اهمیت مسئولیت‌پذیری از دیگر پیام‌های آن هستند. سریال نشان می‌دهد که تمدن بشری فناپذیر است و انسان از آنچه که فکر می‌کند ضعیف‌تر است! هرچند خود را قدرتمند و اشرف مخلوقات می‌داند!

ایش که یک پژوهشگر است از همان ابتدا نیز دچار ناامیدی و ترس از تنهایی نمی‌شود و سعی دارد زندگی را ادامه دهد. هرند برای دقایقی او نیز دچار این احساسات می‌شود اما به سرعت بر این احساسات غلبه می‌کند. او سعی دارد هر روز بیشتر بیاموزد و آنچه را که نمی‌داند با مطالعه یاد بگیرد. ایش در مقام همسر و پدر نیز مسئولیت‌پذیر و مهربان است. شاید بتوان گفت اشتباه او این است که دوست ندارد زندگی بشر به حالت اجتماعی گذشته بازگردد و از آدم‌ها گریزان شده است. او به همان جامعه کوچک ند ده نفری خودشان راضی است اما در ادامه متوجه اشتباه خود شده و سعی می‌کند با پیداکردن آدم‌های جدید، جامعه بزرگتری را تشکیل دهد. اِم زنی عاقل، دانا، با تجربه و با دانش بالای عملی است که به خوبی می‌تواند از پس زندگی در طبیعت و مشکلات و چالش‌های آن برآید. او همسر مهربان و همراهی است که همواره به ایش کمک می‌کند تا نور امید در دلش خاموش نشود. سایر شخصیت‌ها هرچند اشتباهاتی دارند اما همگی سعی دارند به بقای یکدیگر و ادامه زندگی کمک کنند. آن‌ها با همکاری و حمایت همه‌جانبه در این مهم موفق هستند.