شخصیتها:
جونگ دا اون : پرستار مهربان و دلسوزی که برای بهتر شدن حال مراجعین خود در بخش روانی هرکاری انجام می دهد. او پس از معرفی استاد خود از بخش داخلی به بخش روانی بیمارستان منتقل می شود.
سونگ یو چان : دوست صمیمی دا اون است که از دوران مدرسه بایکدیگر آشنا بوده اند. او پس از ابتلاء به اختلال وحشت زدگی از کار در شرکت انصراف می دهد و در مغازه خانوادگی شان مشغول به کار است.
دونگ گو یون : جراح کولورکتال است (تخصصی در پزشکی است که مربوط به اختلالات و بیماری هایی در قسمت های انتهایی دستگاه گوارش است) . او نیز در طبقه ای دیگر در همان بیمارستان با پرستار دا اون همکاری می کند و به او علاقمند می شود.
داستان اثر:
جونگ دان اون پس از منتقل شدن به بخش روانی بیمارستان با محیطی متفاوت از تجربه کاری خود مواجه می شود. او با شروع کار خود با مراجعانی با اختلالات روانی متفاوت روبرو می شود. در ابتدا با مراجعی روبرو می شود که مبتلا به اختلال دو قطبی است . فرد مبتلا در این اختلال به طور پیوسته و غیر عادی از حالت خیلی خوب به حالت خیلی بد و افسرده تغییر پیدا می کند . این فرد که نوسان خلقی در سطح شدید را تجربه می کند با کاهش قابل توجه ای از عملکرد صحیح در زندگی روزمره اش مواجه می شود .دا اون که سعی می کند به او کمک کند تا هرچه سریعتر حال بهتری داشته باشد اما از فرد مبتلا سیلی محکمی می خورد. او که از این تجربه ، دچار شوک شدیدی می شود سعی می کند تا درباره افرادی با اختلالات روانی بیشتر تحقیق کند تا برای درک بهتر آن موثر باشد. مراجع بعدی فردی است که از اختلال اضطراب اجتماعی رنج می برد. فرد مبتلا از موقعیت های اجتماعی فراری است و خود را در معرض توجه و دقت دیگران می داند. او که قرار است بزودی منتقل شود از دا اون خواهشی می کند و با برآورده شدن آن نیز حال او گویا بدتر می شود. در نتیجه رفتن او با این حال نیز منتفی می شود . او که در ابتدا حال بدی از این ماجرا دارد سعی می کند تا برای جبران بیمارستان دیگری را برای مراجع ترتیب دهد و اشتباه خودش را جبران کند. به همین ترتیب دا اون با مراجعانی با اختلال های متفاوتی آشنا می شود. در یکی از روزها جونگ دا اون متوجه خودکشی یکی از مراجعانی که مسئول آن بوده می شود. او که از این ماجرا به شدت ناراحت است ، پس از مدتی مبتلا به افسردگی می شود و هیچ انرژی برای فعالیت های خود ندارد و تنها در خانه می خوابد. بعد از مدتی رفته رفته حال او بدتر شده به طوری که با انداختن خود جلوی ماشین سعی می کند تا جان خود را بگیرد اما دکتر گو یون او را نجات می دهد. پس از آن ، آنها دا اون را در بیمارستان دیگری بستری می کنند. در ابتدا او باور نمی کرد که به عنوان پرستار بخش روانی ، خود در بیمارستانی بستری شده است اما رفته رفته این مشکل را پذیرفت و برای درمان آن تلاش کرد. زمانیکه حال او بهتر شد و تصمیم گرفت تا به کار خود ادامه دهد با سختی جدید روبرو شد و از سمت قیم های مراجعین ،انتقاد های زیادی به او وارد شد . او که سعی کرد تا با قدرت ادامه دهد در نهایت با توضیحات خود و رفتار شایسته است توانست نظرات آنها را نسبت به خود تغییر دهد. در این بین نیز رابطه خود را با دکتر گون یون تغییر می دهد و به او علاقمند می شود. یونگ چان نیز که در تمام این مدت در کنار دا اون بود تصمیم می گیرد تا به مشکل خود غلبه کند و بار دیگر مشغول به کار در شرکت شود با این فرق که جلوی فشارهای آسیب زننده محیط کاری اش را تا جای امکان بگیرد.
نظرات کاربران
بزرگسال
توسط : ryhn eb
۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۳
سریال خوبی بود تو رو با موقعیت های سخت زندگی در هر مرحله اشنا میکرد کسایی که بدنبال فیلم های مفهومی ان این فیلم عالیه
هیچ نظری وجود ندارد
افزودن دیدگاه در مورد دوز روزانه آفتاب