آنچه لازم است والدین بدانند
دشمنت را دوست داشته باش روایتِ رابطهی عاشقانهی دختر و پسری است که به خاطر اختلافات خانوادگی در چند نسل گذشته و دستِ سرنوشت، هجده سال از یکدیگر دور بوده و در بزرگسالی به هم میرسند.
تجربهی رمانتیک شخصیتهای داستان و قربانی شدن آنها به سبب جدال فامیلی که سریال دشمنت را دوست داشته باش به نمایش میگذارد، از جمله دلمشغولیهای روزمرهی مخاطب، خاصه نوجوان و جوان است. قرار گذاشتن پنهانی با جنس مخالف و ترس از برملا شدن آن در شهر کوچک، مثلث عشقی و خیانت دوستان در این جنس روابط، نقش خانوادهها در وصله زدن خوشبختی فرزند به ازدواج و پذیرش شریک عاطفی وی برای مخاطب نوجوان و جوان ایرانی به سبب تشابهات فرهنگی ایران و کره بسیار ملموس است. در سریال مذکور این قبیل روابط آزاد و عاشقانهی دختر و پسر توسط بقیه مورد استقبال و تأیید قرار میگیرد. از طرفی، تکرار چرخهی سرنوشت نقش پررنگی در زندگی کاراکترها دارد. دیدار دوبارهی شخصیتهایی که در نوجوانی با هم بودند و تکرار جنس دوستی و نفرت معلم و مدیر اکنون در دانشآموزان مدرسهشان در قسمت پایانی سریال، نشانگر این است که این گونه احساسات و روابط در هر نسلی وجود دارد. لذا، مخاطب نوجوان ایرانی بسیار با آنها همذاتپنداری کرده و از آنها تقلید میکند.
همذاتپنداری و تقلید بیننده از شخصیتهای فیلم و سریال از ویژگیهای غیرقابل انکار این رسانههاست چرا که، استفادهی جدی از نمادهای سمعی و بصری در سینما میتواند ذهنیت مخاطب را نسبت به باورها، ارزشها و عقاید تغییر دهد. اما، اگر مخاطب در مواجهه با این سریال از حقیقت جامعه و سیستم آموزشی کرهجنوبی مطلع شود، چه بسا از بُعد دیگری، اثر را تماشا کرده و الگوگیری وی از کاراکترهای آن سمت و سوی دیگری بگیرد. از جمله مباحث مطروحه در اثر میتوان به رقابت تحصیلی دانشآموزان اشاره کرد.
والد دانشآموزی که برای راهیابی به کلاس پیشرفته دست به دامن معلم میشود، راضی شدن اجباری خانوادهها برای لغو کلاس تقویتی و اقدام به نوشتن نامهی پذیرش دانشگاه در پایهی تحصیلی که چندین سال با ورودیه دانشگاه فاصله دارد از مصادیق رقابت شدید آموزشی است. از دگر سو، دانشآموزانی که به لحاظ موقعیت تحصیلی، جایگاه خوبی دارند، در صورتی با پسرها قرار دیدار میگذارند که آنها نمرهی درسی خود را ارتقا دهند. گذاشتن این شرط، از روی ناچاری و معطوف به زیست مدرسهای نوجوانان سریال نیست. بلکه، برخاسته از فرهنگ آموزشی آنهاست. در کرهجنوبی، آموزش و پرورش الویت بالایی داشته و تحصیلات عالی و فارغالتحصیلی از یک دانشگاه برتر نشانگر اعتبار، موقعیت اقتصادی و اجتماعی بالا، چشمانداز امیدوارکنندهی ازدواج و مؤثر در مسیر شغلی معتبر و قابل احترام است. بنابراین، همانگونه که در سطور آغازین نوشتار اشاره شد، تشابه فرهنگی جوامع ایران و کره میتواند محل بحث خوبی در خصوص تأثیر دانشاندوزی در زندگی فردی و اجتماعی و حتی بینالمللی باشد. از سویی دگر، آسیب روابط عاطفی نوجوانی و اثری که در آیندهی فرد میگذارد نیز مطلب ارزشمندی برای گفتگو با نوجوان است.
روابط شبه اجتماعی مطروحه در سریال و تجربه شده توسط مخاطب صرفا به پیامهای احساسی و جنسی محدود نمیشود. علاوه بر نگرش اجتماعی، نکتههای اخلاقی قابل توجهی نیز در خلال روایت عاشقانهی داستان بیان میشود. نکاتی همچون اعتماد و خیانت که ناشی از قضاوت اشتباه و سوء تفاهم است. کاراکترهای خیر و شر داستان مطلقا خوب و بد نیستند. بلکه، شخصیتهای خاکستریای هستند که از روی لجبازی به دشمنی دست زده یا برای منفعت شخصی، به اعتماد فرد مقابل خیانت میکنند منتهی پشیمان شده و برای جبران کوتاهی خود، تلاش میکنند. ندامت و اقرار به اشتباه و سعی در جبران آن نمونهی رفتاری مثبت برای الگوگرفتن است.
پیامهای اخلاقی داستان در بُعد خانوادگی نیز نمایان است. پدربزرگ قصه، فرد اصیل و سنتگرایی است که اصالت و ارزشهای فرهنگی جامعهی خود را از زیستجهان مدرن و امروزی برتر میداند. با این حال، احترام او به عنوان بزرگتر در خانه و شهر حفظ میشود. در سوی دیگر داستان، پدر و پسر با یکدیگر اختلاف نظر و تفاوت شخصیتی دارند منتهی، پسر با وجود سرپیچی از پدر بر سر مسئله کار و ازدواج، حرمت او را نگه میدارد. اما خانواده دوستی در برخی کاراکترها همانند زندگی یکی از معلمان مدرسه، بُعد قربانی شدن به خود میگیرد. او برای رفاه خانواده و تأمین خواستههای معقول و غیرمعقول آنها خود را فدا کرده و برای فرار از مشکلات به دنبال مردی است که تکیهگاه او باشد. خانوادهها میتوانند زندگی این افراد و نحوهی مواجههی آنها با والدینشان را مقایسه کرده و در بارهی کم و کیف خودشفقتی، رضایت و شادی از موقعیت خود و درست یا غلط بودن میزان تعهد کاراکترها نسبت به خانوادهشان گفتگو کنند.
مسئلهی محیط زیست که بر اثر تخریب کوه و ساخت زمین گلف مطرح میشود، علاوه بر اینکه نشاندهندهی آیندهنگری پدربزرگ داستان و آسیبهای مدرنیته است، حاکی از شجاعت و حس عدالتجویی او است. فرار یا شجاعت مواجهه با ترسها در زندگی کاراکترها خاصه دو کاراکتر محوری قصه نیز وجود دارد. انتخاب آگاهانهی آنها برای رویارویی با موقعیتهای ترسناک و مبارزهی پدربزرگ برای ارزش و باورهای زندگیاش برای مخاطب نوجوان الگوی خوبی است.
تماشای دشمنت را دوست داشته باش علاوه بر گفتههای بالا، به خاطر اقدام ناموفق به خودکشی از سوی دو نوجوان داستان و متداول بودن مصرف مشروبات الکلی به مخاطب زیر۱۶ سال توصیه نمیشود.
نظرات کاربران
هیچ نظری وجود ندارد
هیچ نظری وجود ندارد
افزودن دیدگاه در مورد دشمنت را دوست داشته باش