یون وو که در قرن نوزدهم در حال تلاش برای رسیدن به رویاهای خود به سر میبرد، مخفیانه مشغول به خیاطی در بازار است اما لباسهای او مورد تایید حکومت قرار نمیگیرد و حال به دنبال مجازات خیاط این لباسها هستند. این جریان که به گوش خانواده یون وو میرسد مادرش تصمیم میگیرد علیرغم مخالفتهای او برایش همسری مناسب پیدا کند.
یون وو که سعی میکند همسری که برایش انتخاب کردند را ببیند با کانگ ته ها مواجه میشود و در این بین به دلیل لباس هایی که او دوخته است در حال فرار از مامورین حکومتی است و کانگ ته در این مسیر به او کمک میکند. او نیز از بچگی یون وو را میشناسد و به او علاقمند است .
زمانی که روز عروسی فرا میرسد یون وو متوجه میشود که همسر منتخب او کانگ ته ها است و از این موضوع متعجب و کمی آسوده خاطر میشود اما مساله اینجاست ته ها مریضی قلبی دارد و توسط زهری که مادرش به او داده است کشته میشود.
روز بعد از این ماجرا یون وو توسط فردی ناشناس دزدیده و داخل چاه انداخته میشود. او وقتی چشمان خود را باز میکند در حال غرق شدن در هتل استخری در سئول است که مردی همنام و شبیه به ته ها او را نجات میدهد.
یون وو که در ابتدا فکر میکند او همسرش است، تمام تلاشش را میکند آن را برای ته ها توضیح دهد اما نتوانست او را قانع کند. یون وو که بعد از فهمیدن سفر خود در زمان نیز متوجه میشود که کانگ ته ها همسرش نیست کاملا سردرگم میگردد.
کانگ ته ها نیز که برای راضی کردن پدربزرگش به عمل جراحی از او قول گرفته است تا بعد از ازدواج او، این کار را انجام دهد، برای خود، عروسی ساختگی ترتیب داده است که حال به دلیل نبودن عروس دچار مشکل شده است.
او نیز از این حادثه و شباهتش به همسر یون وو برای بستن قراردادی در جهت ازدواج صوری با یون وو استفاده میکند. آنها پس از این ماجرا به اجبار نقش زن و شوهر را بازی میکنند اما اینکار برای یون وو که از 200 سال گذشته میآید دشوار است.
او که سعی میکند تا با سازگار شدن با شرایط جدید، راهی برای بازگشت پیدا کند حال متوجه میشود افرادی که با آنها مواجه میگردد، شباهت زیادی به کسانی دارد که او در دنیای خود آنها را میشناخت.
یون وو میفهمد گرچه آنها افرادی در دنیاهای جداگانه هستند اما این شباهت تصادفی نیست و حتی ته ها در این دنیا نیز از بیماری قلبی رنج میبرد. بنابراین تصمیم میگیرد تا هرچقدر میتواند در مسیر کسب موفقیت و نجات او تلاش کند؛ علاوه بر این به دلیل طراحی و خیاطی ماهرانه اش موفق میشود تا در شرکت نیز مشغول به کار شود.
کانگ ته ها علیرغم بدتر شدن اوضاع قلبش، متوجه علاقه خود به یون وو و اینکه حرفهای او درباره گذشته و سفر در زمان درست است، میشود و همچنان مشغول رقابت با نامادری اش که او را مسبب مرگ مادرش میداند نیز هست غافل از آنکه همه چیز زیر سر پدربزرگ اوست.
در این حین یون وو نیز علاوه بر آگاهی از علت سفر خود در زمان، متوجه علاقه خود به ته ها نیز میشود.
حال که او باخبر شده است که اگر در این دنیا کنار ته ها بماند او جان خودش را از دست میدهد و سرنوشت پدر و مادرش نیز بعد از او تغییر نمیکند و باعث مرگ آنها میگردد، باید تا قبل از فرارسیدن زمان بازگشتش به دنیای خود با ته ها خداحافظی کند.
پس از جدایی آنها یون وو به ده روز قبل از عروسی اش بازمیگردد و با برهم ریختن نقشههای شوم مادر ته ها، او را در این دنیا نجات میدهد اما عمر ته ها نیز زیاد نبود.
نامادری ته ها بعد از برملا کردن واقعیت علت مرگ مادر او شرکت را به او واگذار میکند.
کانگ ته ها نیز همچنان برای پیشرفت شرکت تلاش میکند و نمایشگاهی نیز برای لباسهای طراحی شده یون وو برگزار میکند تا از تلاشهایش قدردانی کند گرچه خودش حضور ندارد. بعد از مدتی نیز شرکت را به دست افراد توانمند دیگری میسپارد.
پس از این ماجراها و انتظاری که آن دو برای دوباره دیدن یکدیگر کشیدند، یون وو توانست دوباره به زمانی که در سئول کنار ته ها بود برگردد.
نظرات کاربران
بزرگسال
توسط : گیمی موسوی
۲ آذر ۱۴۰۳
راستیتش فیلم جالبی است اما وقتی یون وو به زمان جدید میرود همه چی بلد است و و باعث کم شدن هیجان میشود
هیچ نظری وجود ندارد
افزودن دیدگاه در مورد داستان قرارداد ازدواج پارک