نقد و بررسی سریال خسوف

سریال خسوف از آن دسته سریال‌های جوان‌پسند است که تمرکز اصلی خود را بر روابط جوانان با هم، نگرانی‌ها، تصمیمات و علاقه‌مندی‌های آنان گذاشته است. امیر و دوستانش عمدتا وقت خود را در کافه می‌گذرانند. در آنجا با هم فوتبال می‌بینند، شرط‌‌بندی می‌کنند، گپ می‌زنند و قرارهای عاشقانه می‌گذارند. خانه تنها محل خواب است و زیست اصلی در کافه و خیابان انجام می‌گیرد. نکته‌ی مهم دیگری که باید آن را مد نظر داشت مطرح نبودن خانواده به عنوان نهادی نظارتی و امین است که حضور کمرنگی در عمق زندگی جوانان دارد. شخصیت‌های جوان ما در این اثر مدام سعی دارند خانواده را از سر خود باز کنند،اتفاقات را از آنان پنهان کنند، دروغ بگویند و از سوال و جواب‌های خانواده عبور کنند. با فرزند خود درباره‌ی اهمیت تجربه‌ی افراد بزرگسال در حل مسائل صحبت کنید. به او بگویید چالش‌ها و مسائل به وجود آمده گاهی با مشورت افراد ذی‌صلاح به راحتی قابل حل هستند و آنچه پیر در خشت خام می‌بیند، جوان در آینه نمی‌بیند.

آتیه دختری است که در وهله‌ی اول شخصیتی تحسین برانگیز را به نمایش می‌گذارد! او هدف دارد، کار می‌کند و برای راه انداختن کافه گالری زحمت زیادی می‌کشد. اما رفته‌رفته متوجه می‌شویم رفتارهای مردانه‌‌اش به وضوح بر زنانگی‌اش غلبه پیدا می‌کند. کارهایی نظیر پنچرگیری، بنایی، ساخت و ساز، گلاویز شدن با مردان کرده و این موضوع تا جایی پیش می‌رود که ازدواج را متعلق به دختران بی‌عرضه و بی‌استعداد می‌داند. لازم است به فرزندتان یادآوری کنید که تکامل زمانی اتفاق می‌افتد که همه‌چیز در شخصیت انسان متعادل باشد. تشکیل خانواده در تضاد و تزاحم با پیشرفت و موفقیت نیست.

آتیه و امیر و دیگر جوانان سریال روابطی خارج از اصول تعریف شده در عرف و دین دارند. حرف‌ها و رفتارهای عاشقانه که رنگ و لعاب جذابی به ماجرا داده است، اشتباه آن‌ها را توجیه نمی‌کند. هنگام تماشای اثر خیلی جدی این روابط را تقبیح کنید.

خلاصه: نشان دادن روابط بین جوانان و زیست آنان به دور از خانواده مهم‌ترین مسئله‌ای است که والدین هنگام تماشای اثر باید به آن توجه کنند.

نکات مثبت و منفی شخصیت آتیه چه چیزهایی است؟

بهترین راه حل برای مشکل تعلیق آتیه چه بود؟

تفاوت شخصیت امیر و علیرضا در چیست؟

چرا پدر آتیه مخالف رفتن پسرش به خارج از کشور است؟

تصمیم امیر را در به هم زدن قول و قرارش با اسما چگونه ارزیابی می‌کنی؟ آیا او می‌توانست راه دیگری را انتخاب کند؟

اگر تو به جای امیر و دوستانش بودی، آقای قیاسی را پس از مضروب شدن به بیمارستان می‌رساندی؟

خلاصه: نکات و رفتارهای مثبت  و منفی امیر و دوستانش را چگونه بررسی می‌کنی؟

امیر پسر محبوب خانواده است که در نبود پدرش، توسط دایی خود حمایت می‌شود. مهراب (دایی) محبت زیادی نسبت به امیر دارد و وعده‌ی ازدواج او را با دختر خود داده است. امیر بعد از انصراف از دانشگاه، در پی راه انداختن یک استارت آپ از دایی خود کمک مالی می‌خواهد و مهراب از ایده‌ی او استقبال می‌کند. اما امیر در این بین با دختری به نام آتیه آشنا می‌شود و همه‌چیز شکل دیگری به خود می‌گیرد. آتیه شخصیت بااعتماد به نفس و محکمی دارد که روی پای خود ایستاده و قرار است کافه گالری کوچکی راه بیندازد. امیر پس از مدت‌ها معاشرت با آتیه، به او علاقه‌مند می‌شود و تصمیم می‌گیرد قول و قراری که با اسما گذاشته بود را فراموش کند. درست زمانی که رویای عاشقانه‌ی آن‌ها روزبه‌روز پررنگ‌تر می‌شود اتفاق تلخی رقم می‌خورد. فعالیت‌های اجتماعی - سیاسی آتیه در دانشگاه موجب تعلیق او می‌شود. امیر و آتیه به همراه دیگر دوستان خود تلاش می‌کنند تا مشکل را برطرف کنند اما راه به جایی نمی‌برند. تصمیم می‌گیرند مستقیم از رئیس دانشکده، آقای قیاسی، عذرخواهی کنند. شبی که به درب منزل او می‌روند، قیاسی توسط عده‌ای ناشناس به ضرب چاقو مورد هدف قرار می‌گیرد و دردسرهای تازه‌ای برای این جوانان به وجود می‌آید.

کارگردان: مازیار میری

نویسنده: حسین تراب نژاد / همایون اسعدیان / مهدی شیرزاد

تهیه کننده: همایون اسعدیان

بازیگران: امین تارخ / علی عمرانی / پوریا رحیمی سام / مینو شریفی / سجاد بابایی / ستاره اسکندری / شهره سلطانی / المیرا دهقانی

شخصیت‌ها:

امیر: دانشجوی انصرافی دانشگاه شریف است. او توسط مادرش بزرگ شده است و اطلاعی از اینکه پدرش کجاست نداریم. دایی امیر او را زیر بال و پر خود گرفته و به آینده‌ی او امیدوار است. امیر به دختردایی خود وعده‌ی ازدواج می‌دهد اما با دیدن آتیه، تصمیم می‌گیرد زیر قول و قرار خود بزند. امیر پس از آنکه متوجه حکم اخراج آتیه می‌شود تصمیم می‌گیرد نگذارد این اتفاق بیفتد.

آتیه: دختر باپشتکار و جسوری است که فعالیت سیاسی و اجتماعی دارد. او هنگام راه انداختن کافه گالری خود، با امیر آشنا می‌شود. آتیه زمانی که با حکم تعلیق خود مواجه می‌شود، به همراه دوستانش به خانه‌ی قیاسی می‌رود تا با صحبت کردن ماجرا را رفع و رجوع کند.

علیرضا: او پسرخاله‌ی امیر و هم‌دانشگاهی آتیه است. حقوق خوانده و برخلاف امیر محافظه‌کارتر است. علیرضا به دوست آتیه که سمیرا نام دارد علاقه‌مند می‌شود.

سمیرا: دوست و همکلاسی آتیه است و او را در راه انداختن کافه گالری همراهی می‌کند.

قیاسی: یکی از مسئولان دانشگاه است. او زد و بندهای خاصی داشته و فرد صاحب نفوذی می‌باشد. قیاسی از اعتراضات آتیه به سطوح آمده و حکم تعلیق او را به جریان می‌اندازد.

مهراب: او دایی امیر و علیرضا است حمایت او موجب پیشرفت این دو شده است.اسما: دختردایی امیر است و در لندن منتظر اوست تا زندگی عاشقانه‌ی خود را با هم شروع کنند.

کشور سازنده: ایران