نقد و بررسی سریال بدون سود بدون عشق (No Gain No Love)

بدون سود بدون عشق داستان دختر حسابگری است که پدر و مادرش سرپرست تعدادی کودک و نوجوان بی‌سرپرست بودند. او که از والدینش به دلیل کمبود محبت ناراضی است سعی می‌کند از برخلاف روش زندگی آنها حرکت‌ کند. اما درنهایت و پس از فوت مادرش متوجه تمام اتفاقات خوبی که به دلیل روش زندگی پدر مادرش برایش افتاده، می‌افتد. این اثر مصداق بارز ضرب المثل«تو نیکی می‌کن و در دجله انداز تا ایزد در بیابانت دهد باز» است. البته پیام ضمنی اثر تشویق به تشکیل خانواده و فرزندآوری است.

والدین هه یونگ، خصوصا مادرش، تمام عواطف و محبت خود را برای کودکان بی‌سرپرست و بد سرپرست استفاده می‌کردند و به خواسته‌های فرزند خودشان اهمیت خاصی نمی‌دادند، هر چند که کار آن‌ها در کمک به دیگری بسیار پسندیده بود اما هه یونگ، که فرزند اصلی آن‌ها بود با کمبود محبت رشد کرده بود، در بسیاری از مواقع پشتیبانی والدین را نداشت و نسبت به آن‌ها حس تنفر داشت. والدین هه یونگ، توان ایجاد تعادل میان انجام کار خیر و پرورش فرزند خود را نداشتند و این زمینه‌ساز بسیاری از مشکلات هه یونگ بود.

ناهنجاری اثر بسیار بالا است و از اصطلاحات جنسی بسیار استفاده می‌شود. همچنین با موضوع عادی سازی روابط فراتر از چارچوب مواجه هستیم. چا هه سونگ با چند نفر در رابطه است و با آن‌ها رابطه‌ی جنسی انجام می‌دهد، زمانی که هه یونگ این موضوع را می‌فهمد، او می‌گوید« من با بقیه تفاوت دارم و می‌ترسیدم درکم نکنید» با این سخن، دوستانش به او افتخار می‌کنند و حتی او را تشویق می‌کنند. پس از اینکه او باردار می‌شود، هه یونگ متوجه می‌شود پدر بچه نامعلوم است و دوستش باید فرزندش را سقط کند، اما چا هه سونگ تصمیم به حفظ فرزندش می‌گیرد. عنوان کردن این مسائل به طوریکه کاملا عادی جلوه می‌کند و توسط شخصیت‌ها توجیه می‌شود باعث تثبیت و پذیرش آن توسط نوجوانان در سن پائین می‌شود.

با توجه به مواردی که گفته شد، این سریال به دلیل ناهنجاری بسیار بالا به رده سنی +18 سال توصیه می‌شود.

شخصیت‌ها:

سون هه یونگ: یک زن جسور که برای ترفیع و صعود موقعیت خود هر کاری انجام می‌دهد.

کیم جی اوک: شوهر قلابی هه یونگ که بعد ها مشخص می‌شود فرزند خوانده‌ی مادرش بوده.

نام جایون: نویسنده‌ی رمان‌های اینترنتی که در نوجوانی توسط والدین هه یونگ به فرزندی گرفته شده.

داستان اثر:

سون هه یونگ، به تازگی به مراسم ازدواج همکار و نامزد قبلی خود رفته است که متوجه می‌شود او پس از ازدواج از مزایای خوبی بهره‌مند می‌شود؛ پس تصمیم می‌گیرد یک عروسی ساختگی راه‌ بی‌اندازد تا او نیز از مزایای شرکت برخوردار شود. او با کیم جی اوک، یک پسر ساده که در سوپر مارکت کار می‌کند، ازدواج کرده و طی چند ماه ترفیع می‌گیرد. جی اوک پس از ازدواج به طور ناگهانی با مردی مواجه می‌شود که از گذشته‌ی او خبر دارد. به خواسته‌ی او، جی اوک باید به استخدام شرکتی در بی‌آید که هه یونگ در آن مشغول به کار است. همین اتفاق باعث می‌شود صمیمیت بین این زوج افزایش می‌یابد و به مرور به یکدیگر علاقه‌مند شوند. تا اینکه هه یونگ متوجه می‌شود، جی اوک فرزند نامشروع رئیس شرکت است که توسط مادر او به فرزندی گرفته شده و از قبل او را می‌شناسد. هه یونگ پس از این ماجرا از جی اوک جدا می‌شود. پس از فوت مادرش، جی اوک برای مدتی طولانی از کره می‌رود؛ هه یونگ نیز زندگی‌اش را تغییر می‌دهد. جی اوک به کره بازمی‌گردد و دوباره رابطه‌اش با هه یونگ را آغاز می‌کند.