شخصیتها:
اولیور گارلند: قاضی مشهور و عدالتخواه دیوان عالی آمریکا که به جرم دیدار با یک متهم سیاسی محکوم میشود. او قاتلان فرزندش را نیز میکشد. اما پس از مرگش تمامی اسرار برای خانودهاش برملا میشوند.
تالکوت گارلند: یکی از فرزندان قاضی که پروفسور است و در دانشگاه حقوق تدریس میکند. او مورد اعتماد قاضی بوده است و تمامی اسناد و مدارک را به گونهای چیدمان کرده که تالکوت به حقیقت دستیابد.
ماریا: دختر قاضی. او سابقا خبرنگار توانمندی بوده است که پس از رسواییهای پدرش از کار فاصله میگیرد. اما پس از مرگ پدر، به رمزگشایی زندگی عجیب قاضی مشغول میشود.
کیمر: همسر تالکوت. او به تالکوت خیانت میکند و خود باعث فشار مضاعفی بر ذهن و زندگی تلکوت میشود. کیمر همچنین به دنبال کاندیداتوری سیاسی است اما در این مسیر با شکست مواجه میشود.
جک زیگلر: دوست قدیمی قاضی. او و قاضی اسناد و مدارک مشترکی دال بر همکاریهای مختلف با یکدیگر دارند که پس از مرگ قاضی در صدد پیدا کردن آنهاست. قاضی از جک خواسته تا در ازای پنهان ماندن مدارک، از خانوادهاش محافظت کند.
ابی: دختر کوچکتر قاضی که در یک تصادف کشته میشود و مرگ او باعث میشود قاضی به افسردگی شدیدی مبتلا شود. همین مسئله نیز سرآغاز اقدامات ناعادلانه قاضی میشود.
داستان اثر:
اولیور گارلند، بزرگترین قاضی دیوان عالی کشور آمریکا، در اثر حمله قلبی از دنیا میرود. اما مرگ او مقدمهای میشود بر افشا شدن رازهای سربهمهری که قاضی برای فرزندانش به یادگار گذاشته است. اولیور گارلند، سالها پیش به دلیل مرگ دخترش ابی در یک سانحه تصادف، پا بر تمام قوانین عادلانه خود گذاشته و قاتلان دخترش را به قتل میرساند. او این کار را به همراهی دوست قدیمیاش جک زیگلر که یکی از متهمان اصلی پروندههای ترور و قتلعام است انجام میدهد. پس از بررسیهای انجام شده، دادگاهی برای اولیور گارلند تشکیل شده و در آن مشخص میشود که او مدت زیادی با زیگلر رفت و آمد داشته است. درحالی که زیگلر تحت پیگیرد قانونی است. پس از مرگ قاضی، جستجوی عدهای برای پیدا کردن مدارکی مبنی بر تمامی همکاریهای اولیورگارلند و جک زیگلر آغاز میشود. فرزندان قاضی که از تمامی موضوعات بیاطلاع هستند، درگیر تهدیدات افراد مختلف برای به دست آوردن آن مدارک میشوند. درنهایت تالکوت و ماریا فرزندان قاضی موفق به کشف مدارک شده و به تمامی جنایات پدر خود پی میبرند. قاضی پیش از مرگش تمامی مدارک را در عروسک دخترش جاسازی میکند و به دلیل عذاب وجدان از رفتارهای خارج از حیطه عدالت توسط خود، در یک نامه به فرزندش تالکوت سفارش میکند که بر مبنای عدالت زندگی کند. در پایان، فرزندان قاضی با یکدیگر به این نتیجه میرسند که برای حفظ آبرو و حرمت خانوادهشان، از برملا کردن اسرار خودداری کرده و مدارک را از بین ببرند. اما ماریا همچنان مدارک را نزد خود حفظ میکند.
نظرات کاربران
هیچ نظری وجود ندارد
هیچ نظری وجود ندارد
افزودن دیدگاه در مورد امپراطور اوشنپارک