نقد و بررسی فیلم گودزیلا، پادشاه هیولاها (Godzilla: King of the Monsters)

گودزیلا آشنای والدین و هیولایی است که سال‌ها پیش توسط ژاپنی‌ها خلق شد اما در سال‌های اخیر، سینمای هالیوود به گودزیلا جانی دوباره بخشیده و در سازمانی تخیلی به نام مونارک از او محافظت می‌کند. گودزیلا در این مجموعه‌ها هرگز نمی‌میرد و فقط به خوابی چند ساله فرو می‌رود تا زمانی که انسان‌ها و طبیعت به او نیاز داشته باشند، بیدار شود. میزان ترس و دلهره و خطری که انسان‌ها را تهدید می‌کند، در این قسمت بالاست و تماشای آن به افراد زیر 15 سال توصیه نمی‌شود. در واقع این رونمایی از هیولاهای جدید با توانایی‌ها ویژه است که می‌تواند باعث اضطراب بیننده شود. مسئله حفاظت از کره زمین و محیط زیست، مسئله‌ای است که اساس داستان این قسمت است و می‌تواند موضوع گفتگوی ما با فرزندانمان باشد. می‌توانیم بار دیگر اهمیت حفاظت از محیط زیست و کره زمین را به آنان یادآور شویم و درباره راهکارهای آن با یکدیگر تبادل نظر کنیم. حمایت و حفاظت از محیط زیست می‌تواند با هربار حضور ما در طبیعت به فرزندان یادآوری شود با نریختن زباله در آن و یا حتی جمع‌کردن زباله‌های رهاشده در طبیعت البته با همکاری فرزندانمان.

شخصیت‌ها:

دکتر اِما راسل: یک دیرینه‌بیولوژیست و همسر سابق مارک. اِما پسرش اندرو را در حادثه حمله گودزیلا و ویرانگری او از دست داده است. او اکنون یک دختر به نام مدیسون دارد. دکتر راسل معتقد است که هیولاها، باعث تعادل طبیعت می‌شوند. او مخترع دستگاهی به نام اُرِکا است که با ارسال صداها و سیگنا‌ل هیولاها را آرام می‌کند. مارک: همسر سابق اِما که برعکسِ اما فکر می‌کند هیولاها باید نابود شوند. او متخصص رفتارشناسی حیوانات است و قبلا با مونارک همکاری می‌کرده. مدیسون: دختر 12 ساله اما و مارک که جانش را برای از بین‌بردن هیولا به خطر می‌اندازد. دکتر سیریزاوا: یک دانشمند که برای مونارک کار می‌کند. او معتقد است گودزیلا ضامن حیات طبیعت است و جانش را در راه حیات مجدد گودزیلا به خطر می‌اندازد.

داستان اثر:

5 سال از حادثه حمله گودزیلا و مرگ اندرو، پسر کوچک اِما می‌گذرد. او در این مدت در حال تحقیق بر روی پروژه دستگاه اُرکا بوده است. با تولد یک هیولای محافظت‌شده در مونارک و حمله او، اِما برای اولین بار دستگاه خود را تست می‌کند. این دستگاه با ارسال سیگنال صوتی، هیولا را آرام می‌کند. در همین لحظه عده‌ای به آنجا حمله کرده و اِما و مدیسون را با خود می‌برند. دکتر سیریزاوا و همکارانش برای یافتن نجات اِما از مارک کمک می‌گیرند. آن‌ها به همراه یک تیم به یکی از ایستگاه‌های مونارک می‌روند که در حال آزادسازی یک اژدهای با سه سر است. آن‌ها در کمال بهت و حیرت می‌بینند که آزادسازی او، کارِ اِما است. تیم مونارک از آنجا میگریزند و با تماس اِما درمی‌یابند که کار او در آزادسازی هیولاها عمدی بوده است. اِما معتقد است هیولاها تعادل را به طبیعت برمی‌گردند و زمین را از نابودی که در انتظارش است نجات می‌دهند چرا که آن‌ها صاحبان زمین بوده‌اند نه انسان‌ها. اما محاسبات او درست از آب درنمی‌آید چرا که اژدهای سه سر، اصلا موجودی زمینی نیست و اتفاقا هدفش نابودی زمین است! هیولاها یکی پس از دیگری در جای جایِ جهان از خواب بیدار می‌شوند و به سمت اژدها حرکت می‌کنند. گودزیلا نیز یکی از آن‌هاست. اما او در پی شکست و کشتنِ اژدهاست. در این میان ارتش وارد عمل شده و یک بمب را به سمت اژدها و گودزیلا که در حال مبارزه  هستند، پرتاب می‌کند. بمب به جای اژدها، گودزیلا را می‌کشد. دکتر سیریزاوا و همکارانش متوجه می‌شوند که بدونِ گودزیلا نمی‌توانند اژدها را شکست دهند. در نتیجه با فداکاری دکتر سیریزاوا، رآکتور هسته‌ای را به او تزریق می‌کنند و گوزیلا دوباره بیدار می‌شود و به سمت اژدها حرکت می‌کند. او در این نبرد اژدها را از بین می‌برد. سازمان مونارک، آثار زیست‌محیطی بیدارشدن هیولاها را در قالب مقالات علمی در اختیار عموم می‌گذارد.