نقد و بررسی فیلم هیولای شما (your monster)

تمرکز اصلی در «هیولای شما» بر بروز خشم و عصبانیت درون و پرهیز از سرکوب این احساس است. لورا شخصیت اصلی داستان در سخت ترین روز های بیماری و بلافاصله پس از یک جراحی سخت توسط نامزدش رها می‌شود. او که بازیگر تئاتر است نقشی را به کارگردانی نامزدش در اختیار دارد و پس از مرخص شدن از بیمارستان متوجه می‌شود که از این نقش نیز کنار گذاشته شده است. لورا اکنون مملو از خشم است اما این خشم را سرکوب می‌کند و به گونه ای رفتار می‌کند که گویی هیچ اتفاقی رخ نداده است. لورا با تجربه ی تنهایی در خانه، با هیولایی درون کمد خود آشنا می‌شود و هیولا به او کمک می‌کند تا عصبانیت خود را بروز دهد و خشم خود را سرکوب نکند. اما این بروز خشم در نهایت عاقبت خوشی ندارد. لورا به حدی از خشم و عصبانیت می‌رسد که نامزد سابق خود را می‌کشد. اگر چه هدف اولیه اثر مثبت است و به دنبال پرهیز از سرکوب احساساتی همچون خشم است، اما این پیام مسیر خوبی را طی نمی‌کند و نهایتا هرشکلی از بروز خشم حتی آسیب رساندن به دیگری را نیز موجه جلوه می‌دهد. ضروری است درباره حد و مرز‌های اخلاقی ابراز خشم نسبت به دیگران با فرزند خود صحبت کنید و توضیح دهید که نباید احساساتی همچون خشم را سرکوب و پنهان کرد، بلکه باید به شکلی منطقی و عاقلانه درباره آن گفت و گو کرد. همینطور برای فرزند خود واضح کنید که آسیب رساندن به دیگران از جمله خط قرمز‌های ابراز خشم و عصبانیت به حساب می‌آید. محتوای اثر به شکل استعاری و نمادین بازنمایی شده است. هیولای کمد لورا در واقع وجهی از شخصیت اوست که می‌تواند عصبانی شود و آسیب برساند. در بخشی از گفت‌وگو های هیولا و لورا، هیولا می‌گوید:« من همیشه در کمد حبس بودم چون تو میخواستی بیرون نیایم.» لورا به تدریج احساسات مثبتی نسبت به هیولا پیدا می‌کند و نهایتا او را می‌بوسد و با او وارد رابطه جنسی می‌شود. این احساسات مثبت سمبلی از پذیرش لورا نسبت به احساس خشم درونی خود است. چرا که هم زمان با این اتفاقات لورا احساسات واقعی خود نسبت به نامزد سابق و دوستش را بروز می‌دهد. لورا پس از تجربه ی دوره‌ای سخت از بیماری و یک جدایی غم بار به خانه بازمی‌گردد و تنهایی عمیق و ناراحت کننده‌ای را تجربه می‌کند. به گونه‌ای که برای تسلی گرفتن مامور پیک را در آغوش می‌گیرد. او در ادامه درمیابد تنها دوستش به او خیانت کرده و در دوره بیماری لورا با نامزد او وارد رابطه شده است. همه این اتفاقات حامل خشونت روانی بالایی برای مخاطب است. رابطه جنسی لورا و هیولا به طور محدود و بدون جزئیات به تصویر کشیده شده است. صحنه‌هایی بسته از این رابطه همراه با صداهای جنسی بازنمایی شده است. لورا دو دفعه نامزد سابقش جیکوب را درحال رابطه جنسی با فردی دیگر می‌بیند که به طور مختصر و کوتاه نمایش داده شده است. به دلیل وجود ناهنجاری فراوان و خشونت روانی بالا در اثر تماشای آن به افراد کمتر از ۱۷ سال توصیه نمی‌شود. در صورتی که از نسخه پالایش شده استفاده شود برای افراد بالای ۱۵ سال نیز قابل تماشا است.

شخصیت ها:

لورا: بازیگر تئاتری که به بیماری سرطان مبتلا می‌شود و شریک عاطفی اش او را ترک می‌کند. جیکوب: کارگردان تئاتری که سناریو یک نمایش را با همکاری لورا نوشته است و پس از ابتلای او به بیماری، او را ترک و نقش اول را از او گرفته است. هیولا: شخصیتی که در کمد لباس اتاق لورا زندگی می‌کند و در روزهای تنهایی لورا پیدایش می‌شود.

داستان اثر: «لورا » بازیگر تئاتر است و در رابطه ای عاطفی با یک کارگردان تئاتر بنام جیکوب قرار دارد. با ابتلای لورا به سرطان، جیکوب از او جدا می‌شود و لورا پس از یک عمل جراحی سخت به خانه بازمی‌گردد. لورا پس از دوران نقاهت متوجه می‌شود از تیم بازیگری تئاتر به کارگردانی جیکوب کنار گذاشته شده است و با اینکه توسط جیکوب نادیده گرفته می‌شود اما همچنان به عنوان بازیگر ذخیره در تیم باقی می‌ماند. در همین احوالات او با هیولایی در کمد اتاقش آشنا می‌شود. هیولا به لورا کمک می‌کند تا خشم خود نسبت به این اتفاقات را ابراز کند و به تدریج وارد رابطه ای عاطفی با او می‌شود. لورا با وقوع اتفاقاتی متوجه خیانت تنها دوستش به خودش می‌شود و در نهایت امر انتقام خود را از جیکوب می‌گیرد.