نقد و بررسی فیلم نبودنت (When You Were Not Here)

فیلم اجتماعی نبودنت، درباره مهاجرت و پیامدهای آن است. در این اثر، علاوه بر پیام اصلی، که در بخش پیام‌ها به آن پرداخته شده، پیام‌های فرعی و جانبی وجود دارد که با همراهی الگوی مثبت، به خوبی توانسته آن را در ذهن مخاطب تثبیت کند. یکی از پیام‌های جانبی اثر، مسئولیت‌پذیری و پذیرفتن پیامد انتخاب‌هاست. مهاجرت یا هر تصمیم بزرگ دیگری در زندگی، پیامدهایی دارد که متوجه خود فرد و اطرافیان او می‌گردد و اگر فرد، مسئولیت عملی که انجام داده و تغییرات ناشی از آن را بپذیرد، هزینه این انتخاب، به دوش خانواده نخواهد ماند. همانطور که در نبودنت می‌بینیم، اگر فرهاد، مسئولیت انتخاب خود را می‌پذیرفت، مشکلات بعدی برای مرضیه پیش نمی‌آمد و زندگی دو خانواده دست‌خوش تغییر نمی‌شد. پیام فرعی دیگری که در ضمن مضمون اصلی، در فیلم جریان دارد، اعتماد نکردن به هرکس و لزوم مرزبندی با دیگران است. همانطور که در اثر می‌بینیم، «پروانه» که سعی می‌کرد به خانواده مرضیه نزدیک شود، سر منشا همه شایعات و مشکلات او بود و از اعتماد مرضیه سواستفاده کرده و به خاطر حسادت، زندگی او را بهم زده بود.

با توجه به اینکه پیام اصلی فیلم، درباره مهاجرت غیرقانونی و مذمت آن است، این پیام می‌تواند برای نوجوانان +16 سال، کاربردی باشد. وجود خشونت و ناهنجاری‌هایی مثل سقط‌جنین و ... دلیل ممنوعیت تماشا برای گروه سنی کمتر از 16 سال است.

شخصیت‌ها:

فرهاد: مردی که چندین سال پیش، به قصد مهاجرت غیرقانونی، همراه با پسر همسایه ایران را ترک کرده و خانواده‌اش را بی‌خبر گذاشته است. مرضیه: همسر فرهاد که به جست‌وجوی او می‌پردازد. مرضیه در موضع اتهام اهالی محل قرار دارد. احسان: دوست قدیمی فرهاد که به مرضیه برای پیدا کردن او کمک می‌کند. شایعاتی درباره رابطه مرضیه و احسان در محل وجود دارد.

داستان اثر:

«فرهاد» که سال‌ها پیش به قصد مهاجرت غیرقانونی از ایران فرار کرده و خانواده خود را بی‌خبر گذاشته است، پس از مدت‌ها به نزد همسرش «مرضیه» برمی‌گردد. او که بنا بوده با پسر نوجوان همسایه، «سیاوش» مهاجرت کند، به مرضیه می‌گوید که سیاوش را کشته و دیگر روی بازگشتن به خانواده خود را ندارد. فرهاد بعد از یک ملاقات کوتاه با مرضیه، دوباره مفقود می‌شود. مرضیه که باردار شده، بیشتر از پیش، به دنبال فرهاد می‌گردد تا بتواند آبروی خودش را حفظ کند. «احسان»، دوست فرهاد، در این مسیر به او کمک می‌کند، اما حضور او در کنار مرضیه، به شایعات رابطه این دو دامن زده و اوضاع را بدتر می‌کند. در نهایت مرضیه، برای حفظ آبروی خود، مجبور می‌شود تا حقیقت مرگ سیاوش را به پدر و مادرش اعتراف کند و به آن‌ها بگوید که فرهاد زنده است و روی برگشتن به خانه را ندارد.