نقد و بررسی فیلم سر به مهر

چرا 15 سال؟

فیلم «سر به مهر» یک اثر آرام و دور از تنش است و پیام و الگوی مثبتی را در خود دارد. دلیل رده سنی +15 سال، موضوع اعتماد به نفس و نمازخواندن است که ممکن است برای گروه سنی کمتر جذاب و کاربردی نباشد. در ضمن اینکه ریتم فیلم کند است و حوادث و اتفاقات، نیاز به کمی تامل دارند تا بهتر درک شوند. ناهنجاری یا خشونتی در اثر وجود ندارد که منع تماشا داشته باشد، و رده سنی فیلم، صرفا به خاطر کاربردی‌تربودن موضوع آن برای نوجوانان این رده سنی در نظر گرفته شده است.

نقش ما چیست؟

اعتماد به نفس و پذیرفتن خود، پیام اصلی فیلم است. صبا تا وقتی که سعی در پنهان‌کردن خود و عقایدش در چشم دیگران داشت، مدام اذیت می‌شد و موقعیت‌های خوب زندگی‌اش را از دست می‌داد. او با به‌دست‌آوردن اعتماد به نفس‌ توانست به یکی از چالش‌های مهم زندگی‌اش که ازدواج‌کردن بود پایان بدهد. بحث اعتماد به نفس، که از سال‌های اولیه تولد در کودک شکل می‌گیرد، با تایید و تثبیت در نوجوانی، می‌تواند به خصیصه‌ای درست تبدیل شود و در رسیدن فرد به موفقیت‌ها اثرگذار باشد. نقش والدین، در تقویت اعتماد به نفس بسیار اساسی‌ست؛ والدین باید تلاش کنند تا با بهادادن به نظرات نوجوانان، مشورت‌کردن با آن‌ها و محول‌کردن کارها به ایشان، این حس را در آن‌ها تقویت کنند تا در آینده ، افزایش اعتماد به نفس، به آن‌ها در زندگی فردی و اجتماعی کمک کند. مسئله دیگری که در فیلم به آن پرداخته می‌شود و نیازمند بحث و گفت‌وگو مفصل‌تری‌ست، بحث نماز خواندن و راز و نیاز با خداست. ممکن است نوجوانان، از اهمیت این موضوع و لزوم نمازخواندن بی‌خبر باشند. این ‌جا نقش والدین، در تبیین اهمیت این موضوع و تبدیل‌کردن نماز به یک روتین سودمند و آرامش‌بخش است. در آخر پیشنهاد می شود از کتاب «چگونه یک نماز خوب بخوانیم» بهره گرفته و نمازخواندن را به عنوان یک راه حل آرامش بخش به نوجوانان معرفی کنید.

بیشتر بدانید...

این اثر، برای نخستین بار در سی‌ویکمین جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد و توانست جایزه بهترین کارگردانی نگاه نو را از آن خود کند.

شخصیت‌ها:

صبا: صبا، دختری بی‌اعتماد به نفس با خصوصیات اخلاقی منحصربه‌فرد است. او درباره تفکرات‌اش با کسی صحبت نمی‌کند و تنها آن‌ را در وبلاگ شخصی‌اش بازگو می‌کند. صبا از اینکه نماز می‌خواند، خجالت می‌کشد و نمی‌داند چگونه آن‌ را با خواستگارش درمیان بگذارد.

لیلا: دوست صمیمی صبا که برای زندگی او دلسوزی می‌کند و دل‌اش می‌خواهد با ازدواج صبا و برادرش، هر دو سروسامانی بگیرند.

حامد: برادر لیلا، که قصد ازدواج با صبا را دارد. او یکبار در زندگی متاهلی شکست خورده و حالا سعی دارد زندگی آینده‌اش را با صبا بسازد.

داستان اثر:

صبا که دختری زودرنج و بی‌اعتماد به نفس است، با لیلا، در یک خانه زندگی می‌کند. شغل او، نگه‌داری از نوزاد خانم همسایه است و می‌داند که با ازدواج لیلا، باید از آن خانه برود و به فکر شغل جدیدی باشد. او در بروز احساسات و تفکرات‌اش ناموفق است و سعی می‌کند تا امیال درونی‌اش را در وبلاگ شخصی‌اش و به صورت ناشناس بیان کند. صبا با بروز مشکلات در زندگی‌اش؛ از جمله عمل چشم خواهر، اجاره خانه جدید، بالارفتن سن‌اش برای ازدواج، افسردگی و... به فکر نمازخواندن می‌افتد. او که قبلا دوست نمازخوان‌اش را دست می‌انداخته، حالا خودش را در موقعیتی می‌بیند که گمان می‌کند دیگران، او را درک نخواهند کرد. با خواستگاری برادر لیلا از صبا، اوضاع پیچیده‌تر می‌شود. صبا نمی‌داند که چطور باید درباره نمازخواندن‌اش به حامد حرفی بزند. او به خاطر این پنهان‌کاری، از گذشته بدخلق‌تر و حساس‌تر می‌شود و ممکن است موقعیت ازدواج‌اش را از دست بدهد. تا اینکه با خودش کنار می‌آید و راز سر به مهر زندگی‌اش که همان نمازخواندن است را به حامد می‌گوید.