نقد و بررسی فیلم جنگل پرتقال (The Orange Forest)

این داستان حول محور ماجرای ارتباط و اشتباهات سهراب و مریم می‌گردد. سهراب و مریم در گذشته با یکدیگر دوست بودند و احتمالا به هم علاقه‌مند هم بودند. پانزده سال پیش طی یک اشتباه فایل‌های صوتی خصوصی مریم که دست سهراب بوده، بین دیگران پخش می‌شود و زندگی مریم تقریبا نابود می‌شود. حالا سهراب برای جبران و عذرخواهی تلاش می‌کند با مریم مجددا ارتباط بگیرد.

آنچه ضرورت دارد والدین بدانند این است که این فیلم ممکن است در برخورد اولیه، دارای ناهنجاری یا خشونت بالایی نباشد، اما در خلال داستان، با آن مواجه می‌شویم و شدت ناهنجاری را بالا می‌بینیم. جنس خشونت در «جنگل پرتقال» از جنس خشونت روانی است و ناهنجاری‌های نمایش‌داده‌شده، چیزی معمول و عادی نشان داده می‌شود. مستی سهراب و شرکت در آن مهمانی یکی از پررنگ‌ترین مصادیق آن است. ضمن اینکه سهراب با اتفاقات آن شب ورق زندگی‌اش برمی‌گردد و کم‌کم جایگاهی که شایسته‌اش بوده را پیدا می‌کند. دیگران به او احترام می‌گذارند و موفقیت‌هایش شروع می‌شود.

توصیه می‌شود اگر این فیلم را به همراه فرزندان خود تماشا کردید، یا آن‌ها این فیلم را دیده بودند، با فرزندان خود دربارۀ پیام‌ها و موضوعات فیلم گفتگو کنید. برای فرزندتان این موضوع را پررنگ کنید که مستی سهراب باعث موفقیتش نشد، بلکه کنارگذاشتن ترس‌هایش برای ارائۀ نمایشنامه‌اش آن را برای دیگران قابل احترام کرد. دربارۀ عذرخواهی سهراب و تلاشش برای جبران اشتباهات، با فرزند خود گفتگو کنید.

یکی از نکات بسیار مهم این فیلم جایی بود که سهراب به مریم می‌گوید در گذشته دانش و اطلاعات الان را نداشته و هیجاناتش در آن دوره باعث شده بود تا اشتباهی را مرتکب شود که زندگی مریم را تباه کند و ادامه‌دادن زندگی را برایش غیرممکن کند. این موضوع را برای فرزندتان شرح دهید که هیجانات انسان هم لازم هستند، هم بسیار مفید و انسان‌ها با هیجانات مختلف‌شان زندگی می‌کنند، اما مهم این است که کنترل هیجان داشته باشیم و در کنار آن سعی کنیم تا منطقی هم فکر کنیم. علاوه بر این موضوع، برای فرزندتان این موضوع را روشن‌تر کنید که مریم با وجود آسیب روحی و آبرویی که دیده بود، زندگی‌اش را تمام‌شده نمی‌دید. او با وجود سختی‌ها، راهکاری برای ادامۀ زندگی و رسیدن به موفقیت‌هایش پیدا کرده بود و الان بعد از پانزده سال، موفق بود.

خلاصه: آنچه ضرورت دارد والدین بدانند این است که این فیلم ممکن است در برخورد اولیه، دارای ناهنجاری یا خشونت بالایی نباشد، اما در خلال داستان، با آن مواجه می‌شویم و شدت ناهنجاری را بالا می‌بینیم. جنس خشونت در «جنگل پرتقال» از جنس خشونت روانی است و ناهنجاری‌های نمایش‌داده‌شده، چیزی معمول و عادی نشان داده می‌شود.

برداشت تو از این فیلم چه بود؟

بهتر نبود که سهراب رفتار بهتری با دیگران داشته باشد؟ علت رفتارهای سهراب را چه می‌دانی؟

اگر جای مریم بودی، چه کار می‌کردی؟

 این سوالات می‌تواند برای گفتگو با فرزندتان به شما کمک کند.

علی بهاریان (سهراب) پانزده سال پیش در شهر تنکابن ادبیات نمایشی می‌خوانده. او حالا دبیر ادبیات است اما اصلا از وضعیت زندگی‌اش رضایت ندارد. زندگی سهراب با وجود توانمندی‌ها و استعدادش، زندگی بی‌موفقیتی بوده است. او حالا بعد از پانزده سال به تنکابن برگشته تا مدرکش را از دانشگاه بگیرد. سهراب در این سفر با بعضی از هم‌دوره‌ای‌های دانشگاه دیدار می‌کند، خاطرات گذشته برایش زنده می‌شود. در این دیدارها متوجه می‌شود که مریم سیفی، کارخانه‌دار شده است و بعد از تصادفی که داشته، حافظه‌اش را از دست داده است و هیچ‌یک از هم‌دوره‌ای‌های دانشگاه را به یاد نمی‌آورد. سهراب که از این موضوع مطلع می‌شود به دیدار مریم می‌رود و توقع دارد که لااقل سهراب را فراموش نکرده باشد؛ اما مریم بعد از تصادفی که داشته تمام خاطرات گذشته و افراد را فراموش کرده است. بعد از آن دیدار مریم برای یادآوری گذشته‌اش با سهراب دیدار می‌کند و سهراب از خاطرات دورۀ دانشجویی برای مریم می‌گوید اما اکثر اتفاقات را دروغ می‌گوید تا خودش را در نظر مریم خوب جلوه دهد.

مریم و سهراب در دوران دانشگاه به هم علاقه‌مند بودند اما با اشتباهی که سهراب در حق مریم مرتکب شده بود، باعث نابودی زندگی و ازبین‌رفتن آبروی مریم شده بود. مریم نیز بعد از دوران دانشگاه برای اینکه بتواند با وجود آن مسائل به زندگی‌‌اش ادامه دهد، تصمیم می‌گیرد تا ماجرای تصادف ساختگی را بر سر زبان‌ها بیندازد و وانمود کند که دچار فراموشی شده. با پیداشدن مجدد سهراب، همه‌چیز دوباره برایش زنده می‌شود. سهراب هم که نیت واقعی‌اش دیدار مجدد مریم و عذرخواهی از او بود، از مریم عذرخواهی می‌کند. او در این چندسال نمایشنامه‌ای نوشته بود که در این سفر و در حال مستی برای دانشجویان ادبیات نمایشی می‌خواند و همه متوجه می‌شوند که این نوشته شاهکار است. سفر سهراب به آن شهر و ماجراهایش، ورق زندگی او را برمی‌گرداند.

کارگردان: آرمان خوانساریان

نویسنده: آرمان خوانساریان

نام تهیه کننده: رسول صدرعاملی

نام بازیگران: میرسعید مولویان، سارا بهرامی

نام شخصیت ها: علی بهاریان (سهراب): جوانی است که با وجود توانایی و استعدادی که در رشتۀ تحصیلی‌اش داشته، موفقیت چندانی در حوزۀ کاری ندارد. او حالا معلم ادبیات شده و از وضعیت زندگی‌اش ناراضی است. نمایشنامه‌ای که نوشته و هیچ‌کس از آن خبر ندارد، مسیر زندگی‌اش را تغییر می‌دهد.

مریم سیفی: دختری است که در زمان دانشگاه، هم‌دوره‌ای سهراب بوده و آن‌ها به هم علاقه‌مند بودند اما اشتباهی که سهراب در حق مریم کرده، باعث شده تا زندگی مریم نابود شود و تمام گذشته را فراموش کند.

کشور سازنده: ایران

کمپانی سازنده: بنیاد سینمایی فارابی

جوایز و افتخارات: نامزد بهترین فیلم اول، بهترین نقش اول زن، بهترین نقش اول مرد در چهل‌ویکمین جشنواره فیلم فجر

مخاطب اثر: بزرگسال