نقد و بررسی فیلم بی بدن (بیبدن)

داستان فیلم، بر سر مفقودی و قتل ارغوان است، بااینکه در طول فیلم، صحنه‌ای از درگیری یا مرگ او نمایش داده نمی‌شود؛ ولی فشار روانی بر روی والدین او و سوگ آن‌ها، در کنار داستان اصلی، که اعدام یک جوان است، می‌تواند برای افراد حساس، نامناسب باشد. همچنین شروع فیلم با یک اعدام خیابانی‌ست که افراد زیادی برای تماشای آن آمده‌اند. پدر سروش برای اینکه بتواند فرزند خودش را تبرئه کند ماجرای پرونده را وارد بازی رسانه‌ها می‌کند و سعی می‌کند از جانب افکار عمومی به والدین ارغوان فشار بیاورد، این رفتار او مصداقی از خشونت روانی است مثلا او ، چند فیلم و عکس نامناسب از ارغوان را در فضای مجازی پخش می‌کند و عنوان می‌کند که او، زنده است و در دبی به کار مدلینگ مشغول شده‌است، این کار او فشار روانی زیادی برای خانواده ارغوان دارد. بازپرس شایق، برای منصرف‌کردن پدر سروش از آبروریزی علیه ارغوان، با او درگیر می‌شود. پدر سروش، پرخاشگر و بداخلاق است، او سر همسر سابق و فعلی خود داد می‌کشد و همه از او حساب می‌برند.مادر ارغوان، اطلاعات زیادی درباره زندگی دخترش دارد ولی می‌ترسد آن‌ را به همسرش بگوید، او سکوت خود را مقصر حادثه‌ای که برای ارغوان افتاده می‌داند و فشار روانی این اتفاق برای او زیاد است.

رابطه سروش و ارغوان یک رابطه نابه‌هنجار است. آن‌ها با یکدیگر دوست هستند و شکاکیت و بددلی سروش، منجر به قتل ارغوان می‌شود. مادر ارغوان نیز از این رابطه مطلع است اما آن را از پدر او مخفی کرده است. پدر سروش، برای تبرئه‌کردن پسرش، دست به بی‌آبروکردن ارغوان و خانواده‌اش می‌زند. او عکس‌های قدیمی و شخصی ارغوان را به اسم عکس‌های جدید او پخش می‌کند تا به شایعه زنده‌بودن ارغوان قوت ببخشد. او با بازی رسانه‌ای سعی دارد خانواده ارغوان را بد جلوه دهد و این کار او برای یک خانواده داغ‌دیده، غیر اخلاقی‌ست. دوست ارغوان، عکس‌های شخصی او را پخش کرده است. او در پایان از کار خود پشیمان می‌شود اما رفتار او غیر اخلاقی‌ست.

پیام مثبت:

فیلم «بیبدن» با نگاهی متفاوت به مقوله اعدام ساخته شده و از زاویه دید خانواده مقتول، اعدام را روایت می کند. برخلاف دیگر آثار با این موضوع درد و رنج قربانی به صورت واضحی قابل مشاهده است و بر خلاف هشتک های نه به اعدام حرکت می کند. البته در این فیلم، بر مسئله بخشش و جلوگیری از اعدام هم اشاره می شود اما نکته حائز اهمیت این است که به نقش پررنگ رسانه ها در تغییر افکار عمومی و شکل گیری یک نگرش صحبت شده است.پ

خانواده محوری:

اتفاقات در «بیبدن»، از اهمال‌کاری والدین نشئت می‌گیرد. چه خانواده سروش که با ایفانکردن نقش خود به درستی، سبب رفتار بیمارگونه و ذهن شکاک در سروش شدند و چه خانواده ارغوان که با ایجاد فاصله بین پدر و فرزند و تلاش‌نکردن برای رفع آن، باعث روی‌آوردن ارغوان به جنس مخالف شدند و مادر هم به جای بهبود روابط، با پنهان‌کاری خود، بر آن افزود. ارتباط موثر بین والدین و فرزندان، می‌تواند تا حد زیادی از اتفاقات ناگوار در آینده جلوگیری کند. فرزندی که احترام، توجه و جایگاه درست و به اندازه‌ای از خانواده‌اش دریافت کند، در تعامل با محیط و دیگران، شخصیتی متعادل از خود نشان می‌دهد و به دلیل صمیمیت به جا، در هنگام بروز مشکل، با خانواده مطرح می‌کند و خانواده را محیطی امن می‌داند. اگر فرزندان در خانواده، از یک یا هر دو والد خود بترسند یا حساب ببرند، برای رفع مشکل یا بروز احساسات، به افراد غریبه روی می‌آورند و این رفتار می‌تواند برای آن‌ها خطر آفرین باشد.

بازپرس شایق، مردی باجذبه و چهارچوب‌دار است. او در ابتدای فیلم، با رضایت‌گرفتن از خانواده مقتول خودش را به مخاطب می‌شناساند و در ادامه با مواجهه با پرونده ارغوان نیز سعی بر کمک به هر دو خانواده را دارد. او تلاش می‌کند تا آبروی خانواده ارغوان حفظ شود و به خاطر بدرفتاری با پدر سروش، از پرونده کنار گذاشته می‌شود. او با اینکه می‌داند پدر سروش شانتاژکار است، باز هم به سروش کمک می‌کند تا از اعدام نجات پیدا کند. پدر سروش، فردی خودخواه و متکبر است و گمان می‌کند هر مشکلی با پول قابل حل است. او از سرنوشت ارغوان خبر دارد ولی با وجود بی‌تابی‌های خانواده‌اش، اظهار بی‌اطلاعی می‌کند تا روند پرونده را دچار مشکل کرده و از اعدام فرزندش جلوگیری کند. او با اینکه می‌داند با اظهار پشیمانی و قبول قتل ارغوان، فرزندش از اعدام خلاصی می‌یابد، به خاط غرور این کار نمی‌کند و باعث مرگ فرزندش می‌شود. پدر ارغوان، فردی محافظه‌کار و منفعل است، او خودش را در مرگ فرزندش مقصر می‌داند و قبول دارد که شکافی که بین او و دخترش بوده، بلای زندگی‌اش شده است.