نقد و بررسی فیلم یک قطار شلوغ به مقصد آستوریاس (A todo tren Destino Asturias)

تمرکز اصلی داستان "یک قطار شلوغ به مقصد استوریاس" بر رسیدن به اهداف است و چگونگی رسیدن به اهداف از نگاه شخصیت‌های داستان هیچ اهمیتی ندارد. پدر مارکوس برای رسیدن به مقصد قطار دست به هر کاری می‌زند و تقریبا تمام مرزهای اخلاقی را برای خود جابه جا می‌کند. کمتر قانونی است که در این فیلم زیر پا گذاشته نشده است. در این اثر ناهنجاری هم توسط کودکان و هم توسط والدین آنها انجام می‌شود و ازانجایی که والدین مرجعیت اخلاقی نسبت به کودکان دارند لازم است تا رفتارهای اشتباهی که در اثر انجام می‌شود به طور کامل برای کودکان تقبیح شود. در کنار ان ناهنجاری‌های موجود در داستان همچون دروغ، دزدی، فریب،کلاهبرداری و... غالبا وجه طنز به خود می‌گیرند و با توجه به اینکه این ناهنجاری‌ها هم توسط والدین انجام شده و هم خنده دار بازنمایی می‌شود، زمینه یک الگوسازی کامل را برای کودکان فراهم می‌آورد. به همین جهت ضروری است که با فرزندان خود درباره اشتباه بودن رفتارها صحبت کنید و یادآوری کنید که رفتارهای غلط حتی اگر از طرف فرد بزرگسال انجام شود بازهم اشتباه است. میتوانید برای تعدیل تاثیرات فیلم با کودکان وارد بحث شوید و با طرح سوالات زیر پیام اثر را به چالش بکشید. آیا ارزش های اخلاقی برای ما مقید به زمان و مکان خاصی است؟ / ایا می‌توان برای رسیدن به یک هدف خوب کاری اشتباه انجام داد؟ / اگرهرکسی برای رسیدن به اهداف خوب کارهای اشتباه انجام دهد انگاه فایده قوانین چه خواهد بود؟ از طرف دیگر شخصیت اصلی کودک داستان یعنی مارکوس نیز طی زمان دوری از والدین، نه از پدرش حرف شنوی دارد و نه از هیچ بزرگتر دیگری و این رفتار در فیلم تقبیح نمیشود. برخلاف زندگی معمول در جامعه که ناهنجاری را امری نامطلوب و ناشایست می‌دانیم، در این فیلم، ناهنجاری و انجام ان نه تنها عواقبی ندارد بلکه در بسیاری از موارد منجر به موفقیت و نتیجه گرفتن شخصیت های داستان میشود. بنای اصلی داستان بر این گزاره که هدف وسیله را توجیه می‌کند بنا شده است. بر اساس این اصل درصورتی که اهداف مثبت و قابل قبولی داشته باشیم هیچ اهمیتی ندارد که برای رسیدن به ان اهداف چه مسیری را طی می‌کنیم و هرگونه رفتار ناشایست، دروغ، فریبکاری، بی قانونی و... صرفا به این جهت که ما را به هدف خود نزدیک می‌کند قابل پذیرش است. به همین ترتیب والدین بچه ها برای رسیدن به مقصد قطار از هر وسیله ای استفاده می‌کنند و از هیچ کاری ابا ندارند. حتی اگر ان وسیله یک تفنگ و ان کار آدم ربایی باشد.

شخصیت‌ها:

مارکوس : پسر خردسالی که در درسهای مدرسه ضعیف است و مدیریت بچه ها در قطار را در غیاب پدر و پدربزرگ انجام میدهد. ریکاردو: پدر مارکوس که وظیفه مراقبت از بچه هارا تا رسیدن به محل اردو به عهده گرفته است. فیلیپ: پدربزرگ بچه ها که سابقه ی خوبی در مراقبت از نوه هایش ندارد و مادربچه ها به ناچار اورا همراه بچه ها میفرستد. لوکاس: مامور قطار که رابطه ی خوبی با بچه ها ندارد و به تازگی بخاطر بیماری روانی تحت درمان بوده است.

داستان اثر:

مارکوس و پدرش قصد سفری یک روز با قطار را برای رسیدن به محل اردوی مارکوس را دارند که تعدادی از دوستان مارکوس نیز به ان‌ها ملحق می‌شوند. کلارا که قرار بود در کنار پدر مارکوس ان‌ها را همراهی کند نیز بخاطر شغلش امکان همراهی با انان را ندارد و برای جبران پدرش را با بچه‌ها به ایستگاه قطار می‌فرستد اما وقایع به گونه‌ای رقم می‌خورد که پدر مارکوس و پدربزرگ بچه‌ها از قطار جا می‌مانند و حالا بچه‌ها باید بدون انکه مامور قطار متوجه شود سرپرستی ندارند، تا مقصد دوام بیاورند. پدر و پدربزرگ که کیف پول‌هایشان را گم کرده‌اند باید به هر نحوی که شده خود را به مقصد قطار برسانند و در این راه با چالش‌های مختلف روبه‌رو می‌شوند. از طرف دیگر بچه‌ها نیز باید از دست مامور قطار که دائما به دنبال دیدن والدین ان‌هاست فرار کنند.

کارگردان/ مولف: Santiago Segura

نویسنده/ مترجم: Benjamin Dumont

نام تهیه کننده: Ricardo cardobide

نام بازیگران: Paz Vega , Santiago Segura , Jorge Sanz , Luna Fulgencio

کشور سازنده: اسپانیا

کمپانی سازنده: Bowfinger International Pictures