آنچه لازم است والدین بدانند
فیلم «گلس» یا «شیشه» محصول سال 2019 در ادامهی دوگانهی «آسیبناپذیر 2000» و «گسست 2016» ساخته شده و شخصیتهای اصلی این فیلمها را درکنارِهم جمع کرده است. آقای گلس بعد از اتفاقات فیلم «آسیبناپذیر» در یک بیمارستان روانی بستری میشود. دیوید و پسرش، جوزف، تلاش میکنند از مردم محافظت کنند. کوین، کسی که اختلال هویّت دارد، بعد از اتفاقات باغ وحش، دیگر نور را نگرفته و پاتریشیا، دنیس و هدویگ هویتهای دیگر او، بار دیگر چهار دختر را برای تغذیهی هیولا میربایند.
دکتر استیپل معتقد است که این سه شخصیت دچار اختلال خودبزرگبینی هستند. او شواهدی را از آسیب به لوب پسسری مغز آنها به نمایش میگذارد و قدرتهای خارقالعادهی آنها را محصول توهمات ذهنی این اختلال میداند. درحالیکه دکتر استپل تلاش دارد شخصیتها را متقاعد کند که انسانهایی عادی هستند و این هویّتهای ابرقهرمانانهای که برای خود ساختهاند، دفاع ذهن آنها دربرابر تروماهای کودکیشان است، گلس تلاش میکند با فراریدادن هیولا و دیوید و دعوای آنها وجود ابرقهرمانان را به دنیا ثابت کند.
فیلم با اینکه دربارهی ابرقهرمانی و قدرت فوقالعادهی شخصیتهاست، همهی این نیروها را به نحو واقعی به تصویر میکشد. این اثر در واقع تمام قدرتهای ماورایی را از فیلمهای ابرقهرمانانه حذف کرده و با خلق قهرمانان خود میگوید که انسانهای عادی در قالب محدودیتهای جهان واقعی، چنین قدرتهایی پیدا کردهاند. درواقع با گرهزدن واقعیت و خیال، فضایی ساخته میشود که باورپذیری آن برای مخاطب بالا برود.
اما آنچه بار دیگر اهمیت پیدا میکند، مواجهه با ترسها و درک ریشهی ترسها برای رفع آنهاست. «همدلی» نقطهی مهم فیلم است؛ کیسی، دختری که هیولا به او اجازهی فرار داده بود، به ملاقات کوین میآید. او کوین را درک کرده و تلاش میکند تا با او ارتباط سالمی برقرار کند. او همدلی بالایی دارد و رنجهای کودکی کوین، ترس او از دنیای واقعی و مواجهه با مشکلات آن را درک میکند. پس با هویتهای متفاوت او روبهرو میشود و شجاعانه از آنها میخواهد نور را به کوین بدهند.
فیلم خشونت شدید هیولا را به نمایش میگذارد. شخصیتهای اصلی فیلم میمیرند و مرگ ساده و واقعگرایانهی آنها میتواند تأثیرگذار باشد.
توصیه میشود بعد از تماشای این اثر نظر فرزند خود را درمورد اتفاقات فیلم بپرسید. پیوند عمیق واقعیت و خیال، افسانهی ابرقهرمانی و منجیپروری مسئلهای است که در ذهن تمام افرادی که در زندگی خود زجر کشیدهاند شروع به شکلگیری میکند. درماندگی حاصل از رنجها و تروماهای شدید، تنها با امید به منجی که برای نجات همه خواهد آمد آرام میشود.
اما اگر مسئلهی بعدی باور به استعدادهای درونی باشد، باید توجه داشت که به فعلیت رساندن استعدادهای بالقوهی انسانها، تنها با ایمانداشتن به وجود آنها میسر میشود. این مسئله میتواند برای نوجوانان جذّابیت داشته باشد و بستری برای بحث و گفتوگو درمورد قابلیتهای واقعی انسان و استعدادهای مهمی که کشف و شکوفاکردن آنها به کیفیت زندگی او کمک شایانی میکند را فراهم کند.
بهطورکلّی فیلم بیشتر بر پایهی دیالوگها پیش میرود و اتفاقات و گرههای پررنگی ندارد و به نظر میرسد بیشتر جنبهی سرگرمی داشته باشد.
خلاصه: مواجهه با ترسها و درک ریشهی ترسها برای رفع آنها کمککننده است. همدلی نقطهی مهم فیلم است. این در شخصیت کیسی بروز پیدا میکند. او به ملاقات کوین میآید و کوین را درک میکند و تلاش میکند تا با او ارتباط سالمی برقرار کند.
نظرات کاربران
هیچ نظری وجود ندارد
هیچ نظری وجود ندارد
افزودن دیدگاه در مورد گلس(شیشه)