نقد و بررسی فیلم پاستاریونی

بازیگر اصلی این فیلم یک پسربچه‌ی 10ساله است. او تحت تأثیر شخصیت پدربزرگش که از سنین کم نزد او کار کرده، اعتمادبه‌نفس بالایی دارد. او بسیار خوش‌صحبت و مؤدب است و نسبت به سنش، تجربه‌ی خوبی برای کار در رستوران دارد. تماشای محصولات رسانه‌ای که شخصیت‌های اصلی آن از اعتمادبه‌نفس بالایی برخوردارند در افزایش اعتمادبه‌نفس و خودباوری کودکان و نوجوانان بسیار مؤثر است.

این محصول خشونت و ناهنجاری اجتماعی نسبتاً پایینی دارد. ولی مواردی مانند صحبت‌های زن و شوهری کتی و تورج و عاشق‌شدن رامین و فرشته مناسب کودکان نیست.

این فیلم نکات جالبی هم برای والدین می‌تواند داشته باشد، دو کودک متفاوت در این فیلم وجود دارند: هوشان که از کودکی کار کرده؛ از اعتمادبه‌نفس بالایی برخوردار است و مطمئناً در بزرگسالی موفق‌تر خواهد بود و درمقابل، کامیل از رفاه بالایی برخوردار است و به‌همین‌دلیل اسباب‌بازی‌های جدید برای او جذّابیت زیادی ندارند و نسبت به داشته‌های خود احساس خوشحالی نمی‌کند. درادامه هم معلوم می‌شود او تنها به یک هم‌بازی خوب نیاز دارد.

داشتن مهارت عملی در کودکان و نوجوانان بسیار اهمیت دارد، کارکردن به نوجوانان کمک می‌کند تا انگیزه و احساس استقلال داشته باشند و برای آینده آماده شوند. مخصوصاً که نوجوانان از انرژی بالایی برخوردارند و والدین باید به آن‌ها کمک کنند تا انرژی خود را در مسیر درست تخلیه کنند. نوجوانانی که کار می‌کنند اطلاعات خوبی نسبت به جامعه و مشکلات آن دارند و از تجربه‌ی بیشتری برخوردارند. آن‌ها در بزرگسالی برای کارکردن کمتر دچار مشکل خواهند شد.

خلاصه: این فیلم می‌تواند در افزایش اعتمادبه‌نفس و خودباوری نوجوانان تأثیر مثبت داشته باشد.

علت این‌همه حسادت کتی نسبت به رستوران ترنج چه بود؟ درمورد اینکه روزی دست خداست و هرکسی روزی خود را دارد با فرزندتان صحبت کنید. به‌علاوه، برای رقابت در کار یا هر زمینه‌ی دیگری، باید تلاش خود را بیشتر کنیم و به فکر به‌روزکردن مهارت‌های خود باشیم. وگرنه زیرآب رقیب را زدن، شاید در کوتاه‌مدّت مؤثر باشد، ولی در بلندمدّت هیچ فایده‌ای ندارد.

می‌توانید درمورد فایده‌ی کارکردن از سن کم نیز با فرزندتان صحبت کنید. کارکردن مخصوصاً برای نوجوانان خیلی مؤثر است؛ به آن‌ها انگیزه داده و نه‌تنها جلوی درس‌خواندن را نمی‌گیرد، بلکه باعث می‌شود وقتشان را تلف نکرده و همواره برای تمام کارهایشان برنامه‌ریزی کنند.

خلاصه: درمورد بهترین راه رقابت با رقیبان در زمینه‌ی کاری یا علمی و همین‌طور فایده‌ی کارکردن از سن کم با فرزندتان صحبت کنید.

فیلم درمورد پسربچه‌ای به نام هوشان است. او نزد پدربزرگش در رستوران بریانی کار می‌کرد، بعد از فوت پدربزرگ به همراه پدرش به تهران می‌آید و متوجه می‌شود پدرش ورشکست شده و قصد دارد رستوران خود را تعطیل کند و به شمال، نزد یکی از دوستانش برود.

 او در غیاب پدرش، با کمک عمه خانم دوباره رستوران را با منوی جدید راه می‌اندازد. پدرش بعد از بازگشت، عصبانی می‌شود ولی به خاطر به دست آوردن دل پسر و البته کمک‌های مالی عمه خانوم، این مسئله را قبول می‌کند. ولی آن‌ها با مشکلاتی مواجه می‌شوند؛ رستوران روبرویی که متعلق به کتی خنجری است از یک فعال فضای مجازی که کارش تست کردن غذاها و تبلیغ برای آن‌هاست دعوت می‌کند تا از رستوران آن‌ها دیدن کند. ولی این فرد به دعوت هوشان، به رستوران ترنج هم سری می‌زند و از غذاهای سنتی آن‌ها بسیار خوشش می‌آید. همین اتفاق باعث عصبانیت کتی و شوهرش تورج می‌شود و آن‌ها بعد از این شروع به دشمنی با رامین راستین می‌کنند. ولی هر نقشه‌ای می‌کشند فایده‌ای ندارد. بعد از اتفاقات و ماجراهای مختلف، کتی به خاطر پسرش که با هوشان دوست شده بود، دست از این همه دشمنی و کینه بر می‌دارد.

کارگردان: سهیل موفق

نویسنده: حمزه صالحی

نام تهیه کننده: بیتا منصوری

نام بازیگران: سام درخشانی/ بهاره رهنما/ محمد نادری/ گوهر خیراندیش/ محمد شاکری/ سامیار محمدی

نام شخصیت ها:

رامین راستین: او پدر هوشان است و به خاطر قرض‌های زیاد و اجاره‌های عقب افتاده، مجبور شد رستوران خود را تعطیل کند.

هوشان راستین: پسربچه‌ای خوش‌صحبت و زبروزرنگ که از 6 سالگی کنار پدربزرگش در رستوران بریانی کار می‌کرد. بعد از فوت پدربزرگ، به همراه پدرش به تهران آمد و متوجه شد پدرش قصد تعطیل کردن رستوران را دارد. او با اینکه پسربچه‌ای 10 ساله است ولی با کمک عمه‌ خانم، دوباره رستوران ترنج را با منوهای جدید به راه انداخت.

عمه خانوم: او عمه‌ی رامین است و برای به راه انداختن دوباره‌ی رستوران ترنج کمک کرد. او با وجود سن بالا در استفاده از تکنولوژی‌های روز مهارت دارد.

فرشته: او یکی از متقاضیان کار در رستوران ترنج بود که به عنوان آشپز استخدام شد. او در کارش بسیار ماهر است و در پایان فیلم با رامین راستین ازدواج می‌کند.

کتی خنجری: او مدیر رستوران داپیتزا و مادر کامیل است. او فکر می‌کرد خریدن بهترین اسباب بازی‌ها می‌تواند پسرش را خوشحال کند ولی بعدا متوجه شد آن چه پسرش احتیاج دارد هم‌بازی و توجه پدر و مادر است.

تورج: او شوهر کتی خنجری است و به خاطر وابستگی مالی به همسرش، بیشتر تحت کنترل اوست.

کامیل: او پسر کتی خنجری است، پسر بچه‌ای لوس که هرچه می‌خواهد مادرش فراهم می‌کند. او با هوشان، دوست می‌شود و رفتارش نسبت به قبل تغییر می‌کند.

کشور سازنده: ایران