نقد و بررسی فیلم ویلای ساحلی

فیلم سینمایی «ویلای ساحلی» یک فیلم نابهنجار است که سعی کرده با شوخی‌های جنسی، مخاطب را جذب کند. در این فیلم خبری از شوخی‌های دوپهلو یا در پرده نیست، بلکه مسائل جنسی، مستقیما بیان می‌شوند.

در این فیلم، ارزش‌های اخلاقی زیر سوال قرار می‌گیرند و یونس که به اصولی قائل است، فردی بیمار، که از مشکلات روانی رنج می‌برد، معرفی می‌شود. او حاضر به خیانت در امانت نیست و نمی‌خواهد پیش وجدانش سرافکنده باشد. اعضای خانواده‌اش، او را فردی سخت‌گیر می‌دانند که به همه‌چیز گیر می‌دهد. مثلا فرخ بدون رویت شناسنامه مسافران، به آن‌ها ویلا می‌دهد و برایش اهمیتی ندارد که آن‌ها باهم چه نسبتی دارند، اما یونس از آن‌ها سوال می‌پرسد و مسافران و فرخ با تمسخر با او رفتار می‌کنند. همچنین همسرش به او می‌گوید که چنین مسائلی اهمیتی ندارند. در پایان فیلم می‌بینیم که برادر یکی از مسافران که در ویلا ساکن است، متوجه حضور خواهرش با یک غریبه به صورت نامشروع شده و برای یونس دردسر درست می‌کند.

اصول اخلاقی و مذهبی، لازمه زندگی اجتماعی ما هستند و باعث نظم در امور می‌شوند. همانطور هم که در فیلم می‌بینیم، رعایت‌نکردن آن‌ها باعث اختلال در امور و سرافکندگی خواهند بود.

وجود شوخی‌های جنسی، زیر سوال‌بردن اصول اخلاقی و تاریخ مصرف گذشته نشان‌دادن آن و تمسخر الگوی مثبت، از جمله مواردی‌ست که تماشای ویلای ساحلی را برای گروه سنی کمتر از 18 سال نامناسب کرده است.

خلاصه: در این فیلم، شوخی‌های جنسی بی‌پرده‌ای وجود دارد و عقاید صحیح شخصیت مثبت فیلم، به سخره گرفته می‌شود، به همین دلیل، تماشای آن برای گروه سنی کمتر از 18 سال مناسب نیست.

دلیل مخالفت یونس با اجاره ویلا چه بود؟ مهناز و فرخ به یونس قول دادند که کسی از ماجرا بویی نبرد، ولی چرا باز هم یونس مخالف بود؟ اجاره ویلا بدون درنظر گرفتن مسائل شرعی و قانونی، چه تبعاتی برای یونس می‌توانست داشته باشد؟ در این داستان، آقای چاوشی یونس را بخشید، ولی اگر داستان پایان دیگری داشت، ممکن بود چه عاقبتی در انتظار یونس باشد؟ 

یونس که در یک گلخانه مشغول به فعالیت است از طرف صاحب‌کارش چاوشی، ماموریت می‌یابد تا به مدت 6ماه، در ویلای ساحلی او ساکن شده و از آن‌جا مراقبت کند. برادر همسر او، فرخ، که برای خرید خانه 200 میلیون پول کم آورده و اگر نتواند تا سه ماه دیگر آن را جور کند مجبور به پس‌دادن خانه می‌شود به یونس اصرار می‌کند تا با اجاره‌دادن اتاق‌های ویلا، درآمدزایی کنند. یونس که فرد معتقدی‌ست نمی‌خواهد خیانت در امانت کند و از عواقب آن می‌ترسد اما مهناز و فرخ او را راضی می‌کنند.

فرخ ویلا را اجاره می‌دهد و ماجراهای مختلفی در آن‌جا پیش می‌آید تا اینکه مسافری مرموز پا به آن‌جا می‌گذارد. در آخر مشخص می‌شود که مسافر مرموز، فامیل آقای چاوشی بوده و اتفاقات ویلا را به او گزارش می‌داده است. آقای چاوشی با اطلاع از مشکلات فرخ، یونس را می‌بخشد و به او اجازه می‌دهد با اجاره ویلا به گروه فیلمبرداری، مبلغ مورد نیاز خود را به دست آورد.