نقد و بررسی فیلم هیهات

در «هیهات» با روایت های متنوع از زندگی مردمان مختلف روبه رو هستیم. افرادی که درگیر فقر، جنگ، مشکلات معیشتی و... هستند و هرکدام به یک روش متفاوت با امام حسین(ع) ارتباط برقرار می‌کنند. رحمان، پسر جوان در روایت اول در برآوردن آرزوی مادرش که زیارت کربلا است ناکام مانده است. حال مادرش در انتظار مرگ نشسته است و تنها امید رحمان ضریح امام حسین(ع) است که در راه انتقال به کربلا از روستای آنها رد می‌شود. او برای برآورده شدن آرزوی مادرش تریلی حامل ضریح را ربوده و به نزد مادرش می‌برد. در روایت دوم جانباز جنگ تحمیلی فرید موسوی که عازم سفر به کربلا است متوجه مشکل آب اهالی شهر می‌شود و برای حل این مشکل سفر خود را به تعویق می‌اندازد. او با الهام از وجه حماسی قیام اباعبدالله به دل رودخانه میزند و با تانک نفر‌بر، به سد مانع ورود اب به شهر می‌زند و خود را فدای حل مشکل مردم می‌کند. روایت سوم با الهام از وجه استقلال و آزادگی قیام اباعبدلله هرگونه گدایی را نفی می‌کند و در روایت چهارم وجه ظلم ستیزی و ایمان امام حسین(ع) برای مدافعان حرم در برابر جنگ با تروریست‌های داعش به تصویر کشیده شده است. «هیهات» اثری کم دیالوگ، با کشش داستانی کم و با بار معنایی بالاست به گونه‌ای که مخاطب را به تمرکز و تفکر وا می‌دارد.

به دلیل وجود برخی صحنه‌های حاوی خشونت فیزیکی و روانی و همینطور بار معنایی اثر تماشای آن به افراد بالای ۱۳ سال توصیه می‌گردد.

شخصیت ها:

رحمان: پسری که به دنبال برآوردن آرزوی مادرش یعنی زیارت امام حسین(ع) است. فرید موسوی: جانباز جنگ تحمیلی که پس از گذراندن سالها در اسایشگاه اعصاب و روان به شهر مادری خود بازگشته است. آلا: دختر بچه ای که پدرخود را از دست داده و خانواده اش در فقر به سر می‌برند. مرتضی: پزشکی متعهد که با اطلاع از جنگ داعش در عراق به صف مدافعان حرم می‌پیوندد. نرگس: همسر مرتضی که برای غافلگیری همسرش به کربلا می‌آید.

داستان اثر:

هیهات شامل ۴ روایت مختلف حول محور فرهنگ عاشورایی و رابطه مردم با امام حسین(ع) است. روایت اول، داستان پسری است که تلاش می‌کند تا آرزوی مادر خود برای زیارت امام حسین(ع) را برآورده کند. مادر پسر، پیر و زمین‌گیر شده است و چندروزی بیشتر فرصت زندگی ندارد. پسر برای تحقق آروزی مادرش تریلی حامل ضریح امام حسین(ع) را می‌دزدد و آن را به حیات خانه می‌برد تا به این وسیله مادرش را به آرزویش برساند. روایت دوم برشی از زندگی یک جانباز دفاع مقدس است. او با فوت پدرش به شهر مادری اش بازگشته است تا پس از توقفی کوتاه عازم زیارت کربلا شود. اما با دیدن مشکلات اساسی هم‌شهریانش تصمیم می‌گیرد زیارت خود را عقب انداخته و مشکل اهالی شهر را حل کند. داستان سوم روایتی از زندگی یک خانواده عراقی فقیر است. دختر بچه این خانواده برای امرار معاش بالاجبار گدایی می‌کند. هنگامی که مادرش از این کار باخبر می‌شود او را به زیارت امام حسین(ع) برده و از مذمت گدایی برای دخترش صحبت می‌کند. دختر بچه پس از آن به ساخت مهر تربت مشغول می‌شود و از طریق فروش آن برای خانواده اش درآمد زایی می‌کند. روایت آخر، زندگی یک پزشک متعهد بنام مرتضی است که در کربلا مشغول به کار است. «نرگس» همسر مرتضی پس از ماه ها دوری از همسرش تصمیم می‌گیرد با سفر به کربلا مرتضی را غافلگیر کند. هنگامی که نرگس به محل کار مرتضی می‌رسد متوجه می‌شود که مرتضی چندروزی ست از کار مرخصی گرفته است. نرگس تلفن همراه مرتضی را پیدا می‌کند و با خواندن صحبت های او با دوستش متوجه می‌شود که مرتضی به جنگ داعش رفته است.

کارگردان: محمدهادی نائیجی دانش اقباشاوی روح الله حجازی هادی مقدم دوست نویسنده: محمدهادی نائیجی دانش اقباشاوی روح الله حجازی هادی مقدم دوست تهیه کننده: محمد رضا شفیعی بازیگران: حمید فرخ‌نژاد حامد بهداد بابک حمیدیان مینا ساداتی کشور سازنده: ایران مخاطب اثر: بزرگسال، نوجوان شرکت سازنده: سازمان هنری رسانه‌ای اوج