آنچه لازم است والدین بدانند
«هری پاتر و یادگاران مرگ» هفتمین و آخرین بخش از مجموعه هری پاتر است. فضای این داستان با قسمتهای دیگر تفاوت دارد. دامبلدور کشته شده است و نیروهای ولدمورت به قدرت رسیدهاند. هاگوارتز دیگر جای امنی نیست و هری و همهی مشنگزادهها تحت تعقیب و فرار هستند. هری و دوستانش براساس مأموریتی که دامبلدور به آنها محول کرده است وظیفه دارند که جانپیچها را نابود کنند. جانپیجها در حقیقت اشیائی هستند که بخشی از روح اشخاص را درون خود جای میدهند تا فرد به زندگی جاودانه برسد. ساختن جانپیچ جادویی نابخشودنی و سیاه است اما لردولدمورت مرتکب این کار شده تا بتواند برای همیشه زنده بماند. در قسمتهای انتهایی داستان ولدمورت متوجه میشود که تعدادی از جانپیچهایش نابود شده و به دنبال این اتفاق جنگ هاگوارتز شکل میگیرد و در نهایت هری، ولدمورت را شکست میدهد. با این توضیحات مشخص است که این قسمت نمایشی از نبرد آشکارای دو جبهه خیر و شر داستان است. در ابتدای این قسمت ذکر میشود که دورانی فرارسیده که هرکس باید جایگاه خود را در این مبارزه مشخص کند. هری و دوستان و اطرافیانش تصمیم میگیرند در مقابل ولدمورت بایستند گرچه میدانند که چنین موضعی ممکن است موجب مرگ آنها شود. به همین ترتیب این قسمت از داستان پیام خوبی برای مخاطب به جهت مبارزه علیه شر و انتخاب مسیر درست علیرغم تمامی سختیها دارد.
شخصیتهای اصلی داستان در این قسمت هفده سالهاند و تقریباً بزرگسال محسوب میشوند به همین ترتیب دغدغهها و رفتارهایی مخصوص بزرگسالان دارند. مانند عشق، تصمیم به ازدواج و ... به همین ترتیب با توجه به بالارفتن سن شخصیتها ردهبندی سنی این بخش از داستان نیز بالاتر است.
علاوه بر این هری پاتر و یادگاران مرگ نسبت به قسمتهای پیشین فضای تاریک و رعبآورتری دارد. حتی هاگوارتز که در تمام طول مجموعه فضایی امن بود در این قسمت ترسناک و تاریک است. جدی شدن مبارزه، رویدادن جنگ و ... باعث میشود که ترس و خشونت این قسمت نسبت به بخشهای قبلی بیشتر باشد.
این قسمت نیز با ارائهی فضایی فانتزی تلاش دارد تا واقعیتهای دنیای واقعی را به تصویر بکشد. طرفداران ولدمورت افرادی خودخواه، خشن، نژادپرست و قدرتطلب هستند که بعد از رسیدن به قدرت به هیچکس حتی خودشان رحم نمیکنند. مخالفان ولدمورت به برابری همهی افراد جادوگر و غیرجادوگر اعتقاد دارند و مقابل قدرتطلبی ولدمورت میایستند. در بخشی از داستان یک جن (گابلین) و یک جن خانگی (اِلف) از رفتار محترمانهی هری و دوستانش با خودشان تعجب میکنند. چون مرگخواران نگاهی نژادپرستانه و از بالا به پایین به آنها دارند. به همین ترتیب این داستان میتواند الگوی مناسبی برای پرهیز از رفتارهای برتریطلبانه باشد.
نقش شخصیتهای نوجوان در درگیریهای این داستان پررنگ و قابل توجه است. هری، رون، هرمیون، نویل، جینی، لونا و ... دیگر شخصیتهای اصلی تقریباً زیر بیست سال سن دارند اما بخش بزرگی از مبارزه بر دوش آنهاست و آنها به خوبی از پس آن برمیآیند. پروفسور مکگونگال به عنوان معلم و جادوگری کارکشته به هری و دوستانش اعتماد میکند و مبارزه هاگوارتز را براساس نقشهی آنها پیش میبرد. آنها نیز با همکاری یکدیگر در این نبرد پیروز میشوند. به این ترتیب این داستان الگوی مناسبی برای باور به نوجوانان و پذیرفتن توانایی آنهاست.
از طرفی بینندگان باید توجه کنند که حوادث این داستان در بستر یک دنیای تخیلی اتفاق میافتد که صرفاً برای جذابیت قصه خلق شدهاست. برای مثال در دنیای واقعی انسانها با جارو پرواز نمیکنند و نمیتوانند با چوبدستی خود جادو کنند. به این ترتیب همهی اتفاقات داستان را تنها باید به عنوان یک حادثه تخیلی و داستانی پذیرفت. از طرفی گرچه هری، رون و هرمیون میتوانند به مشکلات غلبه کنند و آسیب نبینند اما این اتفاق ممکن است در دنیای واقعی به شکل دیگری رخ دهد و هر نوع ماجراجویی غیرمنطقی ممکن است خطرات جبرانناپذیر به دنبال داشته باشد.
خلاصه آنچه لازم است والدین بدانند:
هری پاتر و یادگاران مرگ آخرین قسمت از مجموعهی هری پاتر است. باید توجه داشت که این مجموعه در ژانر فانتزی است و عناصر موجود در آن با دنیای واقعی تفاوت دارد گرچه پیامهای داستان در دنیای واقعی نیز معنا پیدا میکند. شخصیتهای مثبت و منفی این داستان هر کدام الگوهایی برای رفتار مناسب در دنیای واقعی هستند.
نظرات کاربران
هیچ نظری وجود ندارد
هیچ نظری وجود ندارد
افزودن دیدگاه در مورد هری پاتر و یادگاران مرگ (قسمت اول و دوم)