نقد و بررسی فیلم میراث ( Inheritance)

وجود شخصیت‌های همجنس‌گرا به شکلی پررنگ و در متن فیلم، مطرح‌شدن موضوع خیانت و خودکشی و رخ‌ دادن قتل باعث شده تا تماشای آن را به افراد زیر 18 سال توصیه نکنیم.

فیلم پیامی خانوادگی دارد و در قالب یک داستان معمایی روایت می‌شود، داستان تقسیم ارث و میراثی کلان است که ممکن است هرکسی را وسوسه کند. عموی داستان که شخصیتی عجیب و منحصر به فرد دارد، در گذشته مجری یک برنامه تلویزیونی با نام جرات و حقیقت بوده که به علت خودکشی یکی از شرکت‌کنندگان پخش آن متوقف می‌شود. شرکت‌کننده‌ای که به دلیل باخت در این مسابقه، خودکشی می‌کند و نوه‌اش که کسی جز او را نداشته، راهی یتیم‌خانه می‌شود.

سی سال از آن ماجرا می‌گذرد و اکنون این فردِ مشهور و ثروتمند قصد دارد تا برادرزاده‌هایش را که تنها اعضای خانواده‌اش هستند دور هم جمع کرده و روابط خانوادگی را از سر بگیرند. از قضا، آن بچه، نامزدِ برادرزاده‌ی اوست و هنوز از او کینه‌ای در دل دارد. عمو با طراحی بازی‌های گروهی که به شناختِ بیشتر اعضای خانواده که پس از سی سال همدیگر را می‌بینند و در واقع از یکدیگر متنفر هستند و ایجاد محبت و علاقه بین آنان منجر می‌شود، قصد دارد تا اهمیت خانواده و محبت و همدلی را به آنان یادآوری کند. خودِ او اما توسط نوه آن فرد شرکت‌کننده کشته می‌شود و برادرزاده‌هایش باید معماهای طرح‌شده را حل کنند. با حل‌کردن معماها که به روش جمعی اتفاق می‌افتد، مهر و محبتی بینشان شکل می‌گیرد.

به طور مثال داوید و همسرش که قصد طلاق داشتند، از کار خود پشیمان شده و تصمیم می‌گیرند زندگی را از نو بسازند. عمو اختراعات عجیب و غریبی دارد که یکی از آن‌ها شکلات‌هایی است که با خوردن آن تمام حقایقِ زندگی بر زبان فرد جاری شده و دیگر نمی‌تواند دروغ بگوید! در اینجا اهمیت صداقت و روراستی در روابط خانوادگی نمایان می‌شود. همانطور که می‌بینید پیام‌های فیلم، پیام‌های خوبی است اما برخی ناهنجاری‌ها در آن وجود دارد. مانندِ همجنسگرا بودن دو تن از شخصیت‌ها که قصد تشکیل زندگی مشترک دارند! خیانتِ زوشیا که دو فرزند دارد به شوهرش و آرایش عجیبِ دخترِ نوجوان داستان! حضور دو مرد در کنار هم و اختصاص یک اتاق به آنان حتی با وجود پالایشِ فیلم، شائبه‌ی همجنسگرایی را در ذهن بیننده به وجود می‌آورد بنابراین به نظر می‌رسد این مسئله حتی در نسخه‌های پالایش‌شده نیز قابل حذف نیست! فیلم نشان می‌دهد که ثروت در مقابل ارزش خانواده، محبت و انسانیت ارزش چندانی ندارد و آنچه اهمیت دارد حضور خانواده در کنار یکدیگر و اتحاد و همدلی بین آنان است.

شخصیت‌ها:

ولادیسلاو: یک پیرمرد و یک مخترع وسایل عجیب و غریب که در جوانی مجری یک برنامه پرطرفدار با نام جرات و حقیقت بوده است. او ثروتی کلان دارد و حالا دوست دارد خانواده‌اش را در کنار هم ببیند. داوید: برادرزاده ولادیسلاو که متاهل و دارای دو فرزند است. داوید کارمند یک شرکت است و درآمد چندانی ندارد. او مهربان‌ترین و باهوش‌ترین عضو خانواده است. زوشیا: همسر داوید که کارمند اداره مالیات است. او قصد دارد از داوید جدا شود اما در پایان از این اقدام پشیمان می‌شود. گوستاو: نامزد ناتالیا که کینه‌ای قدیمی از ولادیسلاو دارد و به همین دلیل او را می‌کشد. ناتالیا: برادرزاده ولادیسلاو و نویسنده چند کتاب جنایی که ظاهرا وضع مالی خوبی دارد اما به تازگی اثری از او منتشر نشده و او را با مشکل مالی مواجه کرده است. کارول: برادرزاده ولادیسلاو که یک همجنس‌گرا است و با پارتنر خود به آنجا آمده است.

داستان اثر:

پس از مرگ ولادیسلاو، اعضای خانواده او که در واقع برادرزاده‌هایش هستند، دور هم جمع شده‌اند تا وصیت‌نامه‌اش را بخوانند. با حضور همه اعضا( پس از سی سال در کنار هم!) که شامل سه خانواده است، متوجه می‌شوند که عمویشان زنده است و این کار را صرفا برای دور هم جمع‌کردن اعضای خانواده انجام داده است اما در عین حال یک بازی را طراحی کرده که پس از اتمام آن، بخشی از ثروت خود را به آنان می‌بخشد. فردای آن روز، آن‌ها ناباورانه با جنازه عمو در آشپزخانه مواجه می‌شوند. گویا قتلی رخ داده است بنابراین پلیس را در جریان می‌گذارند اما دو دزد به طور اتفاقی به آنجا می‌آیند و خود را پلیس جا می‌زنند. پس از بازجویی تک به تک از اعضا، آن‌ها متوجه می‌شوند که پلیس در برف و بوران گیر کرده و هنوز نرسیده است در نتیجه این دو نفر دزد هستند! دزدها مجبورشان می‌کنند بازی‌ای که عمو طراحی کرده را انجام دهند تا به محل اسناد و مجوزها دسترسی پیدا کنند. اعضای خانواده بازی‌ها را یکی از پس دیگری به طور دسته‌جمعی پیش می‌برند تا مرحله آخر که با دزدها درگیر می‌شوند و پلیس از راه می‌رسد. جعبه‌ای که در آخرین مرحله به آن می‌رسند خالی است! و عمو هیچ ارثی برایشان نگذاشته است اما اکنون آن‌ها قدر یکدیگر و محبت و همدلی را بیشتر می‌دانند و پیوند خانوادگی‌شان محکم‌تر می‌شود.

کارگردان: Sylwester Jakimow نویسنده: Lukasz Sychowicz تهیه‌کننده:Jerzy Dziegielewski Pawel Heba Maciej Sojka Roman Szczepanik بازیگران:Jan Peszek Maciej Stuhr Joanna Trzepiecinska Mateusz Król Gabriela Muskala Piotr Pacek Piotr Polak Adam Ferency Franek Slominski کشور سازنده: لهستان شرکت سازنده: Orphan Studio مخاطب اثر: بزرگسال