نقد و بررسی فیلم معمای آتش (Riddle of Fire)

داستان این اثر درباره سه بچه بازیگوش است که بدون اطلاع مادرشان و در حالی که او در بستر بیماری است، از خانه خارج شده و کارهای خطرناک و نابهنجاری انجام می‌دهند. ممکن است بچه‌ها از رفتار این شخصیت‌ها الگوبرداری کنند. مهم‌تر آنکه آن‌ها در کار خود موفق می‌شوند و از دست پلیس نیز فرار می‌کنند. با وجود همه کارهای خلافی که انجام می‌دهند، پایان خوشی در انتظارشان است و این زنگ هشدار را برای والدین به صدا درمی‌آورد.

می‌توانید درباره رفتارهای نابهنجار شخصیت‌ها از فرزندان خود سوال کنید و اجازه دهید تا آن‌ها نظرشان را آزادانه بیان کنند.

درباره جادو و جادوگری که در فیلم بر آن صحه گذاشته می‌شود نیز با آنان گفتگو کنید. برای گفتگو می‌توانید به آیات قرآن در این باره رجوع کنید.

شخصیت‌ها:

هِیزل: پسری حدودا دوازده ساله که بسیار بازیگوش است. آلیس: دختری حدودا 12 ساله و دوست هیزل که در واقع رییس گروه سه نفره‌شان است که نامش خزندگان فنانشدنی است! جودی: برادر هیزل که تقریبا 9 سال سن دارد. پَتل: دختری حدودا 9 ساله که مادرش جادوگر و شکارچی غیر مجاز است. پتل در این ماجراجویی با گروه خزندگان فنانشدنی همراه می‌شود. رِدرای: عضو گروه شمشیر جادویی که شکارچیان غیر مجاز هستند. آنا فریا: رییس گروه شمشیر جادویی و مادر پتل که سایر اعضای گروهش را جادو کرده است. جولی: مادر هیزل و جودی که بیمار است و روی تخت خوابیده است.

داستان اثر:

گروه هیزل، جودی و آلیس که نامشان را خزندگان فنانشدنی گذاشته‌اند، یک دستگاه ویدیوگیم را از کارخانه‌اش، می‌دزدند اما وقتی به خانه برمی‌گردند تا بازی کنند متوجه می‌شوند که مادرشان رمز ورود تلویزیون را تغییر داده است. آن‌ها از مادر می‌خواهند تا رمز را به ایشان بگوید. مادر دادن رمز را منوط به خرید پای بلوبری از مغازه قنادی می‌کند. بچه‌ها سه نفری به آن قنادی می‌روند اما خانم قناد نیز بیمار شده و خانه‌نشین است. بچه‌ها آدرس خانه او را پیدا کرده و به سراغش می‌روند. آن‌ها دستور پخت پای بلوبری را از او می‌گیرند. برای پخت به یک تخم مرغ خالدار نیاز دارند در نتیجه به فروشگاه مواد غذایی رفته و علاوه بر دزدیدن همه مواد مورد نیاز، قصد دزدیدن تخم مرغ را نیز دارند که آخرین بسته‌اش را مردی به نام رِدرای با خود می‌برد. بچه‌ها که مصمم هستند تخم مرغ را از او بگیرند، تعقیبش می‌کنند. ردرای و تیم شمشیر جادویی قصد سفر به جنگل را دارند تا به شکار یک گوزن بروند. در طی یک اتفاق، بچه‌ها پشت خودروی آن‌ها پنهان می‌شوند و با آن‌ها به جنگل می‌روند. در آنجا اتفاقات مختلفی برایشان رخ می‌دهد تا اینکه مجبور می‌شوند برای پیدا کردن تخم مرغ به همراه پتل به محلی دیگر بروند. در آن محل که مهمانی برپاست، صاحبخانه قصد آزار بچه‌ها را دارد که پلیس از راه می‌رسد. پلیس، بچه‌ها را به جرم دزدیدن ویدیوگیم دستگیر می‌کند اما پتل فراری‌شان می‌دهد. بالاخره فردای آن روز، آن‌ها با پخت پای بلوبری، رمز ورود تلویزیون را به دست می‌آورند و به آرزویشان که بازی با ویدیوگیم است می‌رسند!